back to top
خانهدیدگاه هاعلی خامنه‌ ای، تیر چراغ برق یا دادگاه عادلانه؟!، نویسنده حنیف یزدانی

علی خامنه‌ ای، تیر چراغ برق یا دادگاه عادلانه؟!، نویسنده حنیف یزدانی

YazdaniHanif انتقام مفهومی بسیار قدیمی در تاریخ چند هزار ساله ایران دارد. در داستان های شاهنامه بارها، انتقام تنها هدف و دوای درد بسیاری از قهرمانان و شخصیت ها معرفی می‌ شود. در انقلاب ۵۷ نیز بسیاری از گروهای سیاسی به خصوص باورمندان به مارکسیسم اقدامات قاضیان شرع در اعدامها می‌ پسندیدند.
 
در جریان جنبش مهسا، که در واقع شروع رسمی انقلاب سوم بعد از انقلاب مشروطه و بهمن ۵۷ است، بحث درباره چگونگی مواجهه با وابستگان به استبداد حاکم در جامعه طرح شده است. بسیاری تیرچراغ برق را به عنوان راهکار معرفی می‌ کنند و بسیاری دیگر نیز با توجه به تجربه انقلاب ۵۷، دادگاه های عادلانه میکنوس و حمید نوری، آرزوی محاکمه عادلانه جنایتکاران رژیم را دارند.
 
این سؤال بسیار اساسی است، زیرا در واقع انتخابی است میان باقی ماندن در دایره خشونتی که به صورت مداوم در تاریخ سیاسی ایران در طی قرون تکرار می‌شود و یا حرکت به سوی استقرار سیستمی مدافع حقوق که آزادی و کرامت انسان ایرانی را تضمین می‌ کند.
 
 
این قلم از آنجا که معتقد به ایجاد سیستم دموکراتیک و حقوند است با انتقام به دلایل زیر مخالف است:
 
۱. هیچ انتقامی پاسخگوی شدت درد و زخمی که این جنایتکاران به روح و روان ما زدند نیست. آنها عزیزان ما را کشته‌ اند، ما را به زندان افکنده‌ اند، شکنجه کرده‌ اند، از کار بی کار کرده و فقیرمان کرده‌ اند، وطنمان را نابود کرده‌ اند، عمرمان را تلف کرده‌ اند، عزت نفسمان را شکسته‌ اند و بسیاری دردهای دیگر …، چه انتقامی می‌ تواند این همه درد را مرحم باشد؟ هیچ … چه انتقامی می‌ تواند به اندازه‌ ی دردی که آنها به مدت ۴۰ سال بر همه ما وارد کرده‌ اند، جسم و روح آنها را زخمی کند؟
 
۲. با انتقام، ما شبیه امروز آنها می‌ شویم. اجرای خشونت متقابل حتی در برابر بدترین افراد، به ایجاد سیستمی منجر خواهد شد که خشونت را مباح و جایز می‌ داند. این سیستم در مسیر رشد خود خشونت را هر روز به میزان بیشتری استفاده خواهد کرد تا آنجا که روزی فرا می‌ رسد که می‌ بینیم، خشونت و انتقام دامن بسیاری از آزادی خواهان بی بهره از قدرت را هم گرفته است. این همان نکته‌ ای است که مرحوم بنی صدر در مخالفت با اعدام های پس از انقلاب ۵۷ بیان کرد.
 
۳. هدف اساسی جنبش های متعدد ایرانی‌ ها از انقلاب مشروطه در ۱۹۰۵ تاکنون، ایجاد سیستم دموکراتیک بوده است، نه به قدرت رساندن این یا آن فرد. در اصل، ما نیاز داریم تا سیستم جمهوری اسلامی را سرنگون کرده و یک سیستم دموکراتیک که در آن کرامت و حقوق انسان و حقوق طبیعت در مصدر قرار می‌ گیرد را پی بریزیم. در این سیستم حقوند، همه‌ ی انسان ها بدون هیچ تبعیضی دارای حقوق ذاتی هستند که باید محترم شناخته شود. یکی از بزرگترین امتحان هایی که این سیستم باید از پس آن براید، رعایت حقوق متهمین و مجرمین حتی به جنایت های بزرگ است. شکنجه و اعدام جنایتکارها سبب خواهد شد عدالت در دموکراسی که ما به دنبال آن هستیم نابود شود و در نهایت این ما هستیم که بازنده خواهیم شد! زیرا حقوق ذاتی انسان هستند و لذا جنایتکاران هم چون انسان هستند، دارای حقوق هستند که باید رعایت شوند.
 
۴. تضمین استقرار عدالت و به رسمیت شناختن حقوق باعث خواهد شد که نیرو‌های سرکوبگری که هنوز دست به جنایت نزده‌ اند و پیروان ساده استبداد، به اکثریت مردم اعتماد کرده و از بدنه استبداد جدا شوند. حتی با تضمینِ دادن لغو اعدام و شکنجه در سیستم حقوندی که ما به دنبال آن هستیم، بسیاری از جنایتکاران دست از مقاومت تا آخرین لحظه برداشته و خود را تسلیم خواهند کرد.
 
۵. اما آنچه در حقیقت تا اندازه ای دردهای پر شمار ما را آرام خواهد کرد، دانستن حقیقت است. اینکه از کسانی که مرتکب جنایت شده‌ اند و در سرکوب ۴۰ ساله نقش داشته‌ اند، بخواهی تا در برابر مردم، پاسخ بدهند که چگونه و چرا به جنایات دست زده‌ اند. از سوی دیگر، وقتی چنین افرادی، قدرت را از دست می‌ دهند، شخصیت حقیر، ترسو و ضعیف خود را به صورت عریان در برابر چشمان همگان قرار می‌ دهند. زیرا اگر کسی دارای عقده حقارت و ضعف شخصیت نباشد، نیاز به اعمال زور و خشونت برای اثبات خویش ندارد. این مسئله سبب می‌ شود، پیروان چشم و گوش بسته مستبدان دینی باز شده و آنها را از مقاومت در برابر تثبیت آزادی‌ ها منصرف کند.
 
۶. یکی از مهمترین مسائلی که در محاکمه عادلانه سران جنایتکار رژیم حائز اهمیت است، اطلاعات و ناگفته‌ های آنها درباره‌ ی رسوایی‌ های آنها در سطح جهان است. ملت ایران و حتی جهانیان حق دارند درباره حقیقت اکتبر سورپرایز در ۱۹۸۰ که منجر به شکست کارتر و روی کار آمدن ریگانیسم شد بدانند، ما باید بدانیم که چه کسانی و چگونه در جریان جنگ با عراق از اسرائیل سلاح می‌ خریدند؟ چنین حقایقی، حتی در تضاد با جریان های قدرت در سطح بین الملل قرار دارد، لذا باید بسیار کوشید که سرویس های اطلاعاتی خارجی، افرادی نظیر کروبی، محسن رضایی، حسن روحانی، خامنه ای را که در رسوایی‌ های جهانی با امریکایی‌ ها، اسرائیلی‌ ها و … نقش اساسی داشته‌ اند، برای مسکوت گذاشتن این فجایع، از بین نبرند. این همان سرنوشتی بود که بسیاری معتقدند برای معمر قذافی و حتی صدام حسین پیش آمد. اطلاعاتی که این افراد می‌ توانند به ایرانیان و حتی جهانیان بدهند، می‌ تواند بسیار حیاتی باشد.
 
به این دلایل، این قلم بر این گمان است که بسیار نیکوست که محاکمه عادلانه جنایتکاران را به یک خواست ملی تبدیل کنیم و رعایت حقوق بشر را تضمین کنیم، چرا که در آن صورت علاوه بر آنکه انقلاب از نظر جهانی مقبولیت بیشتری خواهد یافت، از نظر داخلی نیز تهدید‌های شمرده شده در بالا، از بین خواهند رفت.
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید