بسم الله الرحمن الرحیم،
امام على علیه السلام: قُلوبُ الرَّعِیَّهِ خَزائِنُ راعیها فَما اَوْدَعَها مِنْ عَدْلٍ اَوْ جَوْرٍ وَجَدَهُ. (غرر الحکم و درر الکلم، ج۴، ۵۲۱)
احساسات قلبی مردم انعکاس عملکرد حاکمان آنهاست. آنها عدل یا جور خود را در قلوب مردم خواهند یافت.
انقلاب اسلامی برای نهادینه سازی حاکمیت قانون، احیای حقوق مردم، رفع تبعیض ها، دگرگونی نظام سیاسی استبداد فردی به مردمسالاری بود؛ برای استقلال، آزادی، عدالت فراگیر و استقرار نظامی مردمی همراه با حاکمیت قانون و به دور از استبداد و استعمار شرق و غرب بود؛ اما از همان اوایل انقلاب، بحران های داخلی و خارجی پی در پی مانع پیشرفت و توسعه متوازن و متناسب با استعداد، ثروت و پیشینه تمدن کشور شد. فضا، امنیتی گشت و بر طبل انحصار قدرت سیاسی و اقتصادی کوبیده شد. برخوردهای خشن با آزادگان و مخالفان، تحقیر اقلیت های قومی و مذهبی و زنان و جوانان، فساد گسترده و فاصلۀ طبقاتی، تجربۀ زندگی چند دهه اخیر حیات ملت ایران شد. ترویج تفاسیر خرافی از مفاهیم دینی، تحمیل عقاید و نظریات مذهبیِ گروهی خاص، به عنوان اسلام ناب و سلب آزادی و ابراز عقیده نواندیشان دینی و دیگران، ارائۀ تصویری مستبدانه از دین و نظام اسلامی، نپذیرفتنِ حقوق طبیعی اقشار اجتماعی، بویژه زنان، جوانان و کسانی که وابستگی با مدیریت حاکم ندارند، فساد مالی و تورم افسار گسیخته، امید به ساده ترین زندگی را برای مردم، بویژه نسل جدید، مبدل به رؤیایی محقق ناشدنی کرد و امیدی برای مشارکت در تعیین حق سرنوشت خویش باقی نگذاشت. از این رو فاصلۀ نسل جدید و قدیم روز به روز زیاد و زیادتر شد، تا مبدل به گسلی عمیق گشت. آیا خیانتی به اسلام از این بزرگتر قابل تصور هست که با بی تدبیری، نه تنها تجربۀ تاریخی حاکمیت دینی را با شکست روبرو کردند، بلکه چنین نظامی را منفور نسل های حال و آینده ساختند؟
امروز ساختار نظام جمهوری اسلامی با بحران مقبولیت روبرو شده است؛ مقبولیتی که مشروعیت آن را نیز به شدت زیر سؤال برده است؛ اما هنوز هم راه بازگشت بسته نشده است و می شود جبران مافات کرد و گسل مردم و حاکمیت را تا حد زیادی پر کرد. عاجل ترین رفتار در این راستا عبارت است از اینکه:
– حاکمیت به کرامت انسانی همه اقشار جامعه ایران، چه مقید به ظواهر شرع، و چه غیر مقید، به صورت برابر ادای احترام کند.
– همه زندانیان سیاسی را بدون قید و شرط آزاد کند و دانشجویان را به دانشگاه باز گرداند.
– مرگ مهسا امینی و دیگر کسانی که مدعی قتل عزیزانشان هستند، با همکاری خانوادۀ آنها بررسی گردد و نتیجه را اعلام نماید.
– متهمان به قتل نمازگزاران زاهدان توسط قضات مورد اعتماد مردم به صورت علنی محاکمه شوند.
– آزادی های خود را محدود و آزادی های مردم را در سبک زندگی توسعه دهد.
– اجتماعات را مطابق قانون اساسی آزاد، و نیروی انتظامی، امنیت آن را تضمین و تأمین کند.
– رادیو تلویزیون ،خواسته های معترضان و اقشار مختلف مردم را پوشش دهد.
– راه گفتگو با منتقدان و معترضان را باز کند.
– قانون انتخابات را متناسب با خواست مردم اصلاح کند و نظارت استصوابی حذف گردد.
– در سیاست خارجی که موجب انزوای ایران شده و هزینه بزرگی بر کشور تحمیل کرده است و مسئولین را از توجه به ملت خود غافل ساخته است، تجدیدنظر شده و روابط بین الملل بر اساس اصول «عزت، حکمت و مصلحت»، به طور واقعی مبنا قرار گیرد.
در پایان، ما روحانیان ضمن محکوم کردن هر نوع خشونت از هر طرف، به مسئولین محترم یادآور می شویم که همۀ اقشار ملت، حتی مخالفان آنها ولی نعمت آنان هستند. امیدواریم ملت ایران، وکلاء و خدمتکاران خود را در مسیر بازسازی کشور یاری کنند تا کشور عزیز ایران از این بحران خطرناک عبور کند و بیش از این خسارت نبیند. تداوم راه گذشته، موجب افزایش خشونت می شود و تحقق آرمان های بلند و تاریخی ملت را به تأخیر خواهد افکند. ادامۀ تخریب، خشونت و ویرانی، به نفع هیچ کس جز دشمنان ملک و ملت ایران، نیست.