هم نسلهای من خوب می دانند زمانی که خمینی وارد ایران شد خمینی نور بود و بر دلها حکومت می کرد و بسیاری از مردم، چنان تصوری از او داشتند که حتی بعضی تصویر او را در ماه دیدند (همانگونه که در زمان مرگ ملکه انگستان، روزنامه های انگستان عکس ابری را منتشر کردند و اینکه تصویر ملکه در ابرها دیده شده است (1) که نشان از علاقه شدید بسیاری به ملکه اشان داشت) مردم هیچ از مقوله ای به نام ولایت فقیه اطلاع نداشتند و آنچه که می دانستند تعهد خمینی به دموکراسی و حقوق انسان بود و فقر زدایی و عدم دخالت آخوند در دولت و حکومت و باز گشت او به قم و تدریس و اینکه زنها در پوشش آزاد هستند و می توانند رئیس جمهور شوند و…و
نگاهی دیگر
تحلیل تاریخ، بدون «اگر» را وارد آن کردن، هیچ نمی شود جز نقل امور رخ داده و اینگونه نگاهی جبری و دترمینیسی و قصه گونه به تاریخ داشتن. بنا بر این در بررسی ها و تحلیلهای علمی تاریخ، نقش بحث در باره «تاریخی فرضی/hypothetical history or counter factual history بسیار اساسی است. بنا بر این:
اگر خمینی با عهدی که در پاریس با مردم بسته بود، به ضرس قاطع می شود گفت که نه فقط ایران، ایران آزادی و رشد و استقلال و مردمسالاری و حقوق انسان می شد و نه ادامه و گسترش استبداد تاریخی و سرکوب و فقر و فساد و جنایت، بلکه در جهان، نقشی بسیار عظیم تر از گاندی و ماندلا می یافت و به وجدان بیدار انسانهای آزاد و بیدار جهان تبدیل.
ولی شهوت قدرت سبب شد که به بازیچه آخوندهای در پی قدرت، بخصوص رفسنجانی که رگ خواب او را در دست داشت، تبدیل شود و اینگونه عهد بشکند و از کسی که در پاریس می گفت:
«میزان رای ملت است» به کسی تبدیل شود که در پاسخ به درخواست رفراندم بنی صدر و اینکه مردم تصمیم بگیرند که آیا خواهان رژیمی دموکراتیک هستند یا استبدادی، در 25 خرداد 60 با تبختر پاسخ داد:
«اگر 35 میلیون نفر بگویند بله من می گویم نه.»
و در واکنش به موفقیتهای اقتصادی بنی صدر که برای اولین از زمان ایجاد سازمان آمار، در آمد متوسط خانوار روستایی و شهری از هزینه آنها بیشتر شده بود، گفت:
«اقتصاد مال خر است» و اینکه ما برای اسلام انقلاب کردیم و بنی صدر دارد ایران را به فرانسه و سوئد دیگری تبدیل می کند.
و اینگونه کودتای خرداد 60 را که به روایت به سرقت رفته ( 2) تاریخ انقلاب تبدیل شده است را رهبری کرد و استبداد تاریخی را و اینبار در شکل مذهبی آن باز سازی کرد.
شهوت قدرت سبب شد که به هشدارها گوش نکند و زمانی که آیت الله لاهوتی به او هشدار داد که این آخوندها (خامنه ای و رفسنجانی و بهشتی) دین و ایمان ندارند و فاسدانی در پی قدرت هستند و از او استفاده می کنند، پاسخ داد که حتی شده 50 هزار نفر را بکشم، حکومت را بدست آخوند میدم.
در قبل از آنهم به بنی صدر که به او یاد آوری کرده بود که عهد خود را با مردم نشکند، گفته بود که تو می خواهی که من مثل پاپ باشم و بی اختیار ولی من این را نمی خواهم.
اینگونه، خمینی زمانی خانه خود را آتش زد که به امید مردم خیانت کرد و نقض عهد کرد. ولی اصحاب قدرت از آنجا که کوته بین هستند، هیچ قادر به دیدن جلوتر از بینی خود نیستند. البته شاید در ضمیر نا خود آگاه می دانست که در چه راهی قدم بر داشته است. گونه ای که بعد از کودتای خرداد 60 و سرنگونی بنی صدر که بر خلاف او با عهد خود با مردم و اهداف انقلاب وفادار مانده بود. به نزدیکان خود گفته بود که خواب دیده که در آتش است و عبایش آتش گرفته.
ذوب شدن خمینی در شهوت قدرت آنگونه شد که به بازیچه ای در دست سه مفسد تبدیل شد (در آن زمان شعار بسیاری از مردم، شعار: «مرگ بر سه مفسدین/بهشتی و خامنه ای و رفسنجانی» بود) سه مفسدی که اولی در انفجاری که هنوز به پرونده آن رسیدگی نشده است!!! در ساختمان حزب جمهوری کشته شد و دو دیگر، بنا بر خاطرات مک فارلین، مشاور ارشد امنیتی رونالد ریگان، از طریق دیوید کیمچی، افسر ارشد سازمان موساد به ریگان پیغام داده بودند که در ازای حمایت آمریکا از آنها حاضر به زهر کش کردن خمینی هستند. (3) در آخر امر هم، بنا بر پویایی قدرت، رهبر معظم انقلاب، رفیق 50 ساله و کسی را که با جعل نامه و نقل قول او را ولی فقیه مطلقه کرده بود استخری کرد.
بله، این خود انسانها هستند که خود را خراب می کنند و این خمینی جماران بود که شهوت قدرت و شخصیت سخت کینه جو و حسود او و مردم را به حساب نیاوردن (بنی صدر، وفاداری به عهد را به خمینی یاد آوری کرده بود و خمینی در پاسخ گفته بود که این مردم هر کس هر چی بگه، الله اکبر میگن) سبب شد که بر علیه خمینی پاریس دست به کودتا بزند و شد آنچه که شد.
این خمینی و شهوت او برای قدرت و تعصب او به آخوند بود که زمانی که اولین رئیس جمهور، سخن از علم و تخصص می زد و اینکه کشور را دانشمند و متخصص می سازد، از آنجا حزب جمهوری اسلامی اش هیچ نبود جز انبوهی تحصیل علم نکرده و غیر متخصص و ناشایسته، برای اینکه آنها را در مقامات بنشاند، به علم و تخصص اعلام جنگ داد و اینکه آنها غریزده و لیبرال هستند و ما مکتبی می خواهیم و تمامی فسادها از دانشگاه می آید. اینگونه بیسوادترین و ناشایسته ترین ها در حساس ترین مقامات قرار گرفتند و پویایی این روش سبب شد که حال، جاهل ترین و بیسوادترین ها، حساسترین مقامات کشور را در دست گرفته اند.
بله، خمینی، آن زمان خانه خود را آتش زد که به عهد خود با مردم خیانت کرد و در نتیجه در فساد و خیانت و جنایت تا آخر رفت.
آخر اینکه:
فقط باید سخت مراقبت کرد که این بلا بر سر مقبره او نیاید. چرا که سرمایه و هنر و تکنیک عظمیی در آن به کار رفته و بخشی از ثروت ملی وطن است. پیشنهاد اینجانب این است که در فردای ایران آزاد، با احترام کاملی که از یک ملت تاریخی با فرهنگ مورد انتظار است، بدن ایشان را در جای دیگری دفن کرده و با اجازه خانواده مهسا امینی، بدن مهسا را در آنجا قرار دهند. چرا که این مرگ شجاعانه، مظلومانه و غریبانه او بود که پر سوم سیمرغ شاهنامه را آتش زد ( 4) و اینگونه سیمرغ ایران از اوج البرز کوه برای نجات و آزاد کردن ایران از بند استبداد تاریخی شاه و شیخ به پرواز در آمد و استقرار جمهوری شهروندان ایران را بعد از 130 سال مبارزه ممکن.
(*)
https://ir.voanews.com/a/iran-khomeini-s-house–in-fire-aban-26th/6839349.html?fbclid=IwAR37kYcDSSxp_S-FkFBphMBOV3xgFJxPYsJ1TtwUx84QeZpMeOHiNvnSIuQ
(1)
https://www.walesonline.co.uk/news/image-queen-appears-clouds-above-24974159
(2)
https://www.radiozamaneh.com/283403/
(3)
https://news.gooya.com/2019/05/post-25802.php?fbclid=IwAR16x19FefmJSZQXMSfaU5I3GgBtEUUYP6TxhF1qw70eJXeW3JGnrGS611o
(4)
https://news.gooya.com/2022/09/post-68639.php