جناح های حاکمیت که به انگیزه حفظ منافع و بقای خود در پی بهره گیری از نمایش انتخابات بودند به دلیل تضادهای درونی نظام و عدم استقبال مردم دچار آشفتگی و بلاتکلیفی شده اند.
کارگزاران و اصلاح طلبان با این پندار که حضور رفسنجانی با یک تبلیغات جنجالی و برنامه ریزی شده می تواند مردم را به صحنه بکشاند و باعث پیروزی او گردد از نامزد شدن او خوشحال و به آینده امیدوار شدند.
برآورد آن ها این بود که بهره گیری از رقابت دشمنانه میان خامنه ای و باند احمدی نژاد – مشاعی و برخورداری از حمایت قدرت های بیگانه امکان موفقیت رفسنجانی را فراهم خواهد کرد.
آن ها در حقیقت با یک تیر چند هدف را نشانه گرفته بودند: رسیدن به ریاست جمهوری اسلامی، عقب راندن جناح های رقیب، محدود کردن قدرت ولایت فقیه و مهمتر از همه کشاندن مردم به حوزه های رأی گیری برای اثبات حقانیت نظام.
احمدی نژاد نیز با این انگیزه که مشاعی جایگزین او و سدّ راه بازداشت و محاکمه احتمالی او شود و راه را برای بازگشت او برای دوره دیگر هموار سازد – کاری که پوتین در روسیه کرد- وارد گود نمایش شد.
جناح او نیز به حضور مردم در انتخابات امیدوار بود و آنرا عامل پیروزی خود به حساب می آورد.
رد صلاحیت این دو تن – رفسنجانی و مشاعی- تصورها و رؤیاهای آنان و وابستگانشان را بر باد داد.
رفسنجانی به گله گزاری بسنده و وابستگانش را عزادار کرد.
مشاعی و احمدی نژاد به این اکتفا کردند که بگویند «شکایت برِ رهبر برم»
رفسنجانی می پنداشت پس از تأیید صلاحیت از او به نام سردار سازندگی نام برده خواهد شد و موفقیت او را که باعث نجاتش از تنگناهای کنونی است به پای نجات مردم از وضعیت دردناک و غیر قابل تحمل کنونی، گذارده خواهد شد.
این چنین ترفندهایی را برای جلوگیری از سقوط نظام، در لحظه های حساس گذشته با مطرح کردن محمد خاتمی و سپس میرحسین موسوی هم بکار برده بودند.
ناامیدی ملی که متأسفانه در مردم پدید آمده است حاصل این ترفندهای ضد ملی و دروغ و دغل کاری های از این دست است.
شگفت آور است که کسانی خود را ایرانی بدانند و از تحقق آزادی و استقرار مردم سالاری دم بزنند از نامزدی رفسنجانی اظهار شادی کنند و از رد صلاحیتش پریشان حال شوند. آیا نمی دانند چنانچه رفسنجانی در رأس هرم قدرت بود همین کاری را می کرد که دیگران با او می کنند؟
جالب اینجاست، او که یک بار در انتخابات مجلس و بار دیگر در ریاست جمهوری اسلامی شکست خورده و این بار هم با رد صلاحیت روبرو شده، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است! آیا به بقای چنین نظامی اطمینانی هست؟
احمدی نژاد که در اثر تملق گویی و شیوه گدا صفتی تا ریاست جمهوری اسلامی بالا آمده است با به ورشکستگی کشاندن کارخانه ها و کارگاه های تولیدی باعث بیکار شدن کارگران و کارکنان آن ها شد و با افزایش بهای ارزهای خارجی برای تأمین هزینه های دولتی تورم را دو رقمی کرد و بدین ترتیب اکثریت بزرگی از مردم را محتاج و نیازمند نان شب کرده با پرداخت یارانه ها می خواهد این توهم را پدید آورد که گذران زندگی آنان بستگی به ادامه پرداخت یارانه ها توسط او و سپس جانشینش دارد .
اکنون که از مشاعی رد صلاحیت شده، آنان با امکانات مالی گسترده ای که در این هشت سال بدست آورده اند .به حمایت از جلیلی هم ائتلافی خود برخاسته اند.
اما جناح وابسته به خامنه ای یعنی – واواکی ها، پاسداران و بسیجی ها- با وجود تهدیدهای ظاهری و توپ و تشر زدن های توخالی احمدی نژاد، دست اندر کارند که با تقلب نام کسی را از صندوق ها بیرون آورند که مورد حمایت رهبر است. تقلبی که نه تنها در سال 88 بلکه در همه دوره های پیش صورت گرفته اند.
همه این حساب ها اما، از آنجا اشتباه از کار در آمده است که اکثریت بزرگی از مردم تصمیم قاطع دارند که در انتخابات فرمایشی شرکت نکنند. ترفندهایی از قبیل: در انتخابات شرکت کنید و رأی سپید بدهید و یا به عباس امیرانتظام، میر حسین موسوی و یا رضا پهلوی رأی بدهید کارآئی خود را از دست داده است.
تصمیم مردم نه تنها سردمداران نظام را دچار درماندگی و آشفتگی کرده است بلکه قدرت های بیگانه حامی آنان را نیز به شدت تحت تأثیر قرار داده است تا جایی که منتظر پایان نمایشنامه انتخابات هستند تا بر پایه آن سیاست های خود در مورد جمهوری اسلامی برنامه ریزی کنند.
۱۳۹۲/۳/۱۹