این جهان کوه است وفعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
مهم نیست که مرحوم بازرگان وشریعتمداری ودیگر بزرگان چه می گفتند اگر مرحوم خمینی ویا هرشخصیت دیگر هم همان سخن بزرگان را تکرار می کرد ملت برای برون رفت از وضع موجود شخص دیگری را برمی گزیدند و هر رسانه وشخصیت وگروهی که کوچکترین انعطافی از خود نشان می داد متهم به مزدور، خود فروخته، وفریب خورده می گردید. از نظر من تنها اشتباه مردم درسال ۵۷ این بود که باشخص محمد رضا مخالف بودند نه با جایگاه او وفراموش کرده بودند که این حکومت مطلقه است که فساد آوراست،چه محمد رضا باشد چه خمینی وچه هرفرد وشخص دیگر . ملتها همواره به حاکمان این فرصت اصلاح را داده اند. ولی از این فرصت استفاده نکرده چرا که مستی قدرت مانع از شنیدن پند،اندرز مصلحان وخیرخواهان است وحاکمان مست قدرت هرگز فریاد واعتراض ملتها را نمی شنوند.چرا که شیفته مدح تملق وچاپلوسی اند
او چو بیند خلق را سرمست خویش
از تکبر میرود از دست خویش
او نداند که هزاران را چو او
دیو افکندست اندر آب جو
لطف و سالوس جهان خوش لقمهایست
کمترش خور کان پر آتش لقمهایست
ملت ایران بارها این فرصت رابه شاه برای بازگشت به قانون ومشروطه دادند. ولی او این فریاد ها را نشنید وتصور می کرد که با بگیروببند ،کشتار .زندان وتبعید می تواند مخالفین خود را ساکت نماید دیدیم که چنین نشد.وآن انفجار عظیم که ناشی از همان بغض فروخورده بود روی داد این بارهم ملت این فرصت را بارها به حاکمان دادند ولی گوش شنوایی نبود. در دوران اصلاحات با وجود رای بالای مردم به خاتمی، چوپ لای چرخ او گذاشتند وهر روز بحرانی پشت سر بحران آفریدند وبی اعتنا به خواست ملت وبرای یکدست نمودن قدرت بحران ۸۸ را آفریدند؛ پس از آنهم ملت یک بار دیگر از حق خود کوتاه آمد و تن به ریاست جمهوری روحانی داد ولی بازهم به خواست ملت توجه نکردند وبرطبل خودکامگی خود کوبیدند؛ زندان کردند وکشتند وفکر می کردند که با سیاست «النصر بالرعب» می توان ملت را ساکت واز حقوق خود محروم نمایند. وهمین پندار باطل موج آزادی خواهی به سونامی تمام عیار تبدیل شد که هیچ کسی را درمقابل آن توان مقاومت نیست. برهمین اساس است که بزرگی گفته: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم»
ابراهیم ملکی
۱۶دی ۱۴۰۱