در بخش نخست به ریزش در نیروهای نظام ولایت مطلقه و تنهایی خامنه ای در پی جنبش حق طلبانه مردم ایران و نگرانی حاکمیت از تداوم جنبش اشاره شد. درادامه به تلاش حاکمیت جهت کنترل خیزش مردمی پرداخته می شود.
نظام ولایت برای حفظ و ادامه حیات در بیش از ۱۰۰ روز گذشته از تمام ددمنشیها برای سرکوب مردم استفاده کرد تا شاید بتواند مانع از ادامه خیزش انقلابی ملت شود و در این راه از هیچ جنایتی کوتاهی نکرد، استفاده از دستگیریهای گسترده ، تیراندازی مستقیم با سلاحهای جنگی،تفنگهای ساچمه ای، تک تیراندازی و بهره گیری از تیربار، حتی حمله با ار- پی- جی و شلیک گلولههای گاز اشک آور و فلفل، شکنجه و به شهادت رساندن دستگیر شدگان، و… جنازه دزدی، تیراندازی به چشم و آلت تناسلی دختران و پسران و…اعدام مبارزان.
نیروهای امنیتی – اطلاعاتی – نظامی و قضایی حاکمیت در طول این مدت سعی می کردند با ترفندهای مختلف و برنامه ریزیهای خاص برای دانشگاهها آنها را کنترل نمایند تا به زمان تعطیلی ترم برسد و با تعطیلی میان ترم دانشگاهها با استفاده ازدستور العملهای طراحی شده وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و حراست دانشگاه زمینه را برای کنترل ترم آینده فراهم سازند .
نظام برای تق و لق کردن مدارس و دانشگاه ها و سرگرم کردن مردم ازچند ترفند استفاده نمود:
اول: گران کردن قیمت ارز و طلا و بالا بردن اقلام مورد نیاز، مردم را دچار سر در گمی و تحت فشار قرار داد تا با تورم حاصله، آنها را گرفتار حل مشکل مالی و بر طرف کردن مایحتاج زندگی کند .
دوم: آلوده کردن هوای کشور، در این رابطه نظام به بهانه کمبود گاز، برای استفاده نیروگاهها اقدام به بهره برداری از مازوت نمود که آلودگی در شهرهای بزرگ، بهانهای باشد برای تعطیلی مدارس و دانشگاهها و حضور کمتر مردم در خیابانها .
سوم: بهانه افزایش و گسترش انفولانزا و شایعه تشدید مجدد کرونا که در اخبار به کرونایی شدن مازندران و برخی شهرها و دیده شدن اینگونه بیماران اشاره شد تا به این بهانه مانع از حضور مردم در خیابانها شوند.
چهارم: انتشار اخبار مربوط به تجاوز به زندانیان و گسترش آن به خصوص بعد از نامه خانم نرگس محمدی (که البته قصد مبارزه با ظلم و ستم حاکمیت را داشت)، از زندان که موجب ترس برخی از معترضین و مخالفت برخی از خانوادهها با حضور فرزندانشان در خیابانها شد .
پنجم: اعدام جوانان و مبارزان، در یکی از آخرین ترفندهای حاکمیت برای جلوگیری از حضور مردم در خیابانها، اعدام جوانان بود تا شاید بتواند ترس را بار دیگر در دل مردم وارد نموده و مانع از آمدن آنها به خیابانها شود که البته تیرشان به سنگ خود زیرا مردم علاوه بر حفظ خیابانها ، آرامستانها را نیز در اختیار گرفتند و با فرا رسیدن هر مراسم چهلمی به آرامستانها رفته و در آن محل شعارهای خاص خود را سر می دهند و به همین دلیل است که بسیاری از نیروهای سرکوبگر در آرامستانها مستقر شده اند .
کمک مشاوران روس در سرکوب ملت ایران
با شروع خیزش مردم ایران، برخی از کشورهایی که با ایران رابطه داشتند، نگران ادامه این جنبش شدند و به همین دلیل تلاش کردند به هر شکل که توانسته و می توانند به نظام ولایت مطلقه در سرکوب مردم یاری برسانند و شریک آن در سرکوب و جنایت شدند.
برخی از نیروهای به اصطلاح جبهه مقاومت متشکل از نیروهای فاطمیون، زینبیون، حشد الشعبی، حوسی ها، حزب الله و… از طریق نیروهای قدس سپاه پاسداران با حضور در ایران در سرکوب مردم شرکت کردند که حتی برخی از آنها در کردستان و سیستان و بلوچستان توسط مردم در درگیریها کشته شدند .
اما در این بین روسیه با استفاده از نیروهای خود به مشورت با نیروهای سرکوبگر ایران پرداخت تا بتواند جنبش ملت را سرکوب نماید چرا که روسیه در سرکوب اعتراضات در خود روسیه و بلا روس از تجربه کافی برخوردار بوده است .
هنگامی که روسیه متوجه شد خیزش مردم ایران ادامه یافت اطلاعات لازم را به نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ایران رساند. در بولتن محرمانه خبرگزاری فارس به سردار سلامی آمده است که:
«روسها حاصل شنودهای منطقهای خود را از دستگاههای اطلاعاتی خارجی درباره ایران در اختیار مقامهای ایرانی قرار دادهاند که نشان میدهند مردم در وضعیت انقلاب قرار گرفتهاند.»
روسها چگونه و از چه زمانی مشورتهای لازم را به ایران دادند
ابتدا در تاریخ ۱۸ آبانماه تقریبا دو ماه بعد از آغاز تظاهرات دبیر شورای عالی امنیت روسیه برای بررسی وضعیت و دادن راهکارها و شیوههای سرکوب مردم به ایران آمد و بر اساس خبر زیر با شمخانی ملاقات داشت:
دیدار دبیران شورای عالی امنیت ملی روسیه و ایران نیکلای پاتروشف دبیر شورای عالی امنیت ملی فدراسیون روسیه که به تهران سفر کرده است صبح چهارشنبه ( ۱۸ آبان با علی شمخانی دبیر شورایعالی امنیت ملی دیدار و گفت و گو کرد.
در همین رابطه رضا داوری دبیر شورای ائتلاف نیروهای انقلاب خبر داد که دستگاههای امنیتی متحدان منطقهای جمهوری اسلامی از جمله روسیه گزارشهایی را برای جمهوری اسلامی فرستادهاند.
او گفت که نیکلای پاتروشف، دبیر شورای امنیت ملی روسیه، در سفر خود به تهران در روز ۲۰ آبان برخی از این گزارشها را با خود آورده بود.
به گفته داوری، این گزارشها حاوی تحلیل سازمانهای امنیتی غربی از اعتراضات ایران بوده و «رهبر جمهوری اسلامی مدیریت خود را بر اوضاع از دست نداده است».
در اخبار روز ۱۱ آذر ماه خبری منتشر شد که بر اساس آن در روزهای گذشته جمهوری اسلامی رسما از مسکو درخواست خرید ابزار و ماشینآلات ضد شورش و همچنین اعزام مشاوران از روسیه به ایران کرده است تا به مسوولان امنیتی در سرکوب اعتراضها کمک کنند.یعنی چند روز بعد از دیدار دبیران شورای عالی امنیت ملی ایران و روسیه.
بر اساس این گزارش، این درخواستها از روسیه به دنبال گزارشهایی مبنی بر آماده شدن جمهوری اسلامی برای یک وضعیت بلندمدت در مقابله با خیزش انقلابی شهروندان در ایران است.
در طول این مدت نظام ولایت مطلقه بر همان شیوه قدیم، اقدام به سرکوب و دستگیری ادامه می داد و علاوه بر آن دو تن از معترضین را نیز به دار آویخت.
در روز ۱۷ آذرماه محسن شکاری را به جرم بستن یک خیابان اعدام نمود که با واکنش تند برخی از علما در داخل و محافل حقوق بشری در خارج از کشور روبرو گردید. و این روزها در مورد این اعدام و غیر قانونی بودن آن بحثها و مجادلاتی در میان است .
در تاریخ ۲۱ آذرماه حاکمیت بار دیگر اقدام به اعدام فرد دیگری در مشهد به نام مجید رضا رهنورد نمود که سخنان او قبل از اعدام او را به چهرهای ملی تبدیل نمود.
با اعدام نفر دوم از معترضین در ایران یعنی در روز ۲۱ اذرماه ، روسیه از ادامه اعدامها احساس خطر کرد و به سرعت دادستان کل فدراسیون روسیه را برای هماهنگی به ایران فرستاد و این در حالی بود که فشار نهادهای حقوق بشری و نمایندگان مجالس برخی از کشورهای اروپایی با کفالت برخی از زندانیان مانعی برای اعدام زندانیان ایجاد کرده و نظام قضاییه و حامیان آن را در آچمز قرار داد و به همین دلیل دادستان کل برای دیدار با محسنی اژهای به ایران آمد بنا بر خبر زیر:
به گزارش ایسنا به نقل از مرکز رسانه قوه قضاییه، حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران امروز چهارشنبه (۲۳ آذر) در دیدار«ایگور کراسنوف » دادستان کل فدراسیون روسیه، ضمن خیرمقدم به این مقام قضایی روس و هیئت همراه، اظهار کرد: روابط دوجانبه میان جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه بویژه طی دو سال اخیر در بخشهای سیاسی و اقتصادی و سایر موضوعات، رو به ارتقاء است؛ لذا توسعه و بسط ارتباطات حقوقی و قضایی میان دو کشور نیز اجتناب ناپذیر و ضروری می باشد.
یک روز بعد از دیدار دادستان کل روسیه با رییس قوه قضاییه ایران ینی ۲۴ آذر ماه خبر کشته شدن خانم دکتر ایدا رستمی منتشر گردید، او پزشکی بود که به مجروحان درگیریهای خیابانی کمک می کرد اما بنا به دلایل نامعلومی ربوده شد و بعد از کشته شدن به بیمارستان برده شد و این در حالی است که مقامات امنیتی و به خصوص سپاه مدعی سقوط او از پل عابر پیاده شد در حالیکه یک چشم او عمل جراحی شده بود یعنی اینکه قبلا شکنجه شده و یک چشم او تخلیه شده و صورت او به دلیل ضربات در هم کوبیده شده و بعد به بیمارستان فرستاده بودند البته بعد از مرگ و اگر از پل عابر سقوط می کرد دیگر احتیاجی به عمل و تخلیه چشم نداشت و از آنجایی که نیروهای ضد بشری در برخی موارد چشم معترضین را هدف قرار می دهند به احتمال زیاد خانم دکتر ایدا رستمی ابتدا مورد تیر اندازی به چشم و بعد از تخلیه چشم به دلیل عدم همکاری مورد ضربات شدید قرار گرفته وکشته شده است.
در ادامه سیاست النصر بالرعب، جهت کنترل خیزش با ایجاد ترس در میان جنبش کنندگان که حقوق خویش را مطالبه می کنند، دستگاه قضایی ولایت مطلقه و ناقاضیانی که به عنوان ابزار سرکوب در اختیار استبدادفاسد و فاسد پرور و جنایت پیشه اند به اتهام های واهی، با نقض تمامی أصول قضاوت و حقوقی، صدور احکام اعدام برای معترضین را ادامه می دهند که در مواردی نیز این احکام به اجرا در آمده اند. جنایت به قتل رساندن محمدمهدی کرمی و محمد حسینی از آن جمله است. این جنایات و شدت سرکوب نشان از رخنه ترس به خانه استبداد حاکم و نگرانی از سقوط محتوم آن دارد. اما جنایت مستبدین مانع از سقوط آنها نخواهد شد زیرا به گواه تاریخ، ملتها ماندنی و استبدادها رفتنی اند.