در 2 فوریه 2013، دبکا فایل خبر داده است که
• اوباما با اقدام نظامی اسرائیل برضد تأسیسات اتمی ایران، پس از بی نتیجه شدن دیپلماسی موافقت کرده است. حمله هوائی به مرکز الجامره، نخستین حمله به تأسیسات و تجهیزات نظامی سوریه – حزب الله، بعد از اتحاد عمل نظامی بشار اسد با حسن نصرالله است. منابع نظامی به ما (دبکا فایل ) می گویند: این حمله یک اقدام استراتژیک مهم است که با تصویب امریکا و شخص پرزیدنت اوباما انجام می گیرد. این عملیات، یک عملیات جراحی در منطقه ای بود که خوب دفاع می شد. قابل مقایسه است با حمله اسرائیل در سپتامبر 2007 به رآکتوری که کره شمالی در منطقه الکبیر، در شمال سوریه، می ساخت. هدف آن این بود که همکاری اتمی کره شمالی – ایران – سوریه، پیش از آنکه ساخته و پلوتونیوم برای برنامه اتمی ایران تولید کند، در شکست، به پایان برسد. بعد از ویرانی آن، تهران و پیونگ یان تصمیم گرفتند سوریه را در طرحهای اتمی خود شرکت ندهند. زیرا در همسایگی اسرائیل ایجاد تأسیسات اتمی کاری آسان نیست.
• اهمیت حمله به مرکز الجمره، بخاطر سه هدفی است که حمله برای رسیدن به آنها انجام گرفته است:
1 – مجموعه الجمره از این رو برگزیده شد که مرکز تعامل نظامی ایران و سوریه و حزب الله است.بمب باران سه هدف داشته اند: انبار اسلحه شیمیائی اسرائیل و آزمایشگاه ها و انبار اسلحه پیشرفته از جمله موشکهای زمین به هوای SA-17 که در صورت جنگ با اسرائیل، سلاح خطرناکی خواهد شد و گسیل تجهیزات نظامی به لبنان برای حزب الله. اسرائیل تهدید کرده بود که جلو نقل و انتقال اسلحه را به لبنان، برای حزب الله، خواهد گرفت.
در یکی از ساختمان های مختلف الجمره، افراد حزب الله آموزش می دیده اند طرز بکار بردن و نگاهداری سخت افزارهای جدیدی که ایران در اختیار حزب الله قرار می دهد. تیمی از رانندگان نیز همواره آماده اند برای بردن اسلحه به لبنان. این بنا مورد حمله قرار نگرفته است.
2 – حمله هوائی بدان قصد انجام گرفته است که همکاری نظامی ایران و سوریه و حزب الله را در لبنان، قطع کند.
3 – اسرائیل قدم اول خود را برای ورود به نزاع داخلی سوریه، بدین سان، برداشت.
• همانطور که پیش از این اطلاع داده ایم، این حمله با چراغ سبز پرزیدنت اوباما انجام گرفته است. او بعد از آن موافقت که رئیس«امان» (اداره اطلاعات ارتش سوریه)، در 22 ﮊانویه، او را توجیه کرد.
منابع ما گزارش می کنند که یاکوف امیردور، مشاور امنیت ملی اسرائیل، در همان زمان، به مسکو رفت تا رهبران روسیه را از چنین حمله ای آگاه کند.
گرچه مقامات روسیه با این حمله مخالفت کردند اما از قرار یادشان رفت که بشار اسد را از وقوع این حمله آگاه کنند! بعد از وقوع حمله، پوتین به بشار اسد اندرز دادند که در پی آن نشود که خود را در مدار کنش و واکنش نظامی گرفتار کند.
• حمله نظامی به مجموعه الجمره دو پی آمد درآینده خواهد داشت:
1 – موافقت اوباما با حمله نظامی اسرائیل به سوریه، اسرائیل و قوای نظامیش را، بمثابه نخستین دولت و ارتش هوادار غرب، وارد جنگ داخلی سوریه کرد. پس از دو سال که اسرائیل از مداخله در جنبشهای کشورهای عرب، بهار عرب، بازداشته می شد، اینک پایش به جنگ داخلی سوریه باز می شود.
2 – در تهران، مقامات ایران، در علن، که حمله سوریه را حمله به ایران تلقی می کنند. بدون تردید، از مجاری دیپلماتیک، همین پیام به واشنگتن داده شده است. باوجود این، بعد از آنکه سالها ایران از حمله به تأسیسات اتمی ایران بازداشته می شد، واشنگتن با حمله ای موافقت کرد که می تواند به نزاع نظامی گسترده میان اسرائیل و ایران سرباز کند.
با آنکه قرار گرفتن موشکهای پیشرفته ضد هواپیما و اسلحه شیمیائی در دست حزب الله لبنان، اجازه دادنی نیست، منابع دبکا فایل در واشنگتن و تهران فاش می کنند که آنچه سبب شد رئیس جمهوری امریکا با حمله اسرائیل به سوریه موافقت کند، خارج شدن ایران از گفتگوهای سری بود که اوباما امید بسیار به نتیجه بخش بودنش، بلحاظ مصالحه بر سر اتم ایران، می داشت.
• سه تغییر با اهمیت استراتژیک زیاد، در این هفته انجام گرفته اند:
1 – تهران به آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی اطلاع داده است که سانتریفوﮊهای جدید دارای سرعت بسیار بالا در تأسیسات نطنز نصب خواهند شد. هدف از این کار، توسعه تأسیسات فردو بقصد تولید اورانیوم 20 درصد است. نامه تهران به آﮊانس روزی بعد از آن فرستاده شد که دو فرستاده اسرائیل به واشنگتن و مسکو رفتند.
2 – مجرای دیپلماتیک واشنگتن با تهران، هفته پیش، با استعفای گری سمور، همآهنگ کننده از بین بردن اسلحه کشتار جمعی و کنترل اسلحه و مبارزه با تروریسم در کاخ سفید، استعفاء کرد. دبکا فایل پی برده است که سمور گفتگو کننده با ایران در گفتگوهای محرمانه شکست خورده بوده است. استعفای او بدین معنی است که او از متقاعد کردن ایران در باره آنچه به پرونده اتمی (تولید سلاح هسته ای) مربوط می شود، ناامید شده است.
3 – جو بایدن، معاون رئیس جمهوری امریکا سومین تغییر را پدید آورد: در 2 فوریه، در مونیخ، گفت: امریکا آماده گفتگو با ایران است، هرگاه رهبر عالی ایران طالب گفتگوی جدی باشد. او فهماند که خامنه ای تا این تاریخ، در گفتگوها، جدی نبوده است.
این هر سه تغییر سبب شدند که اوباما با حمله اسرائیل به سوریه موافقت کند. بدین سان، اوباما به تهران هشدار نیز داد: هرگاه گفتگوهای جدی با هدف حل مشکل انجام نگیرند، امریکا آماده است با بکار بردن ارتش اسرائیل، محور ایران – سوریه – حزب الله را درهم بشکند.
انقلاب اسلامی: اینک بنگریم داده ها و اطلاع های اقتصادی وضعیتی را که رﮊیم در آنست و نیز موقعیت منطقه ای که ایران گرفتار آنست، چگونه می نمایانند:
نفت – دلار – تورم – فقر:
پیدایش نفت و گاز در مدیترانه شرقی:
◀ امر جدیدی بر امرهای پیشین افزوده گشته و برای حضور بیشتر قدرتها در خاورمیانه، بهانه ای جدید پدید آورده است و آن، پیدایش نفت و گاز در بخش شرقی دریای مدیترانه است:
• در اواخر 2010، در آبهای ساحلی اسرائیل در دریای مدیترانه، گاز طبیعی کشف شد. از آن پس، کشورهای ساحلی دیگر نیز در پی اکتشاف گاز و نفت در این دریا شدند. نتجه این شده است که تمامی مدیترانه شرقی منبع نفت و گاز است. کشف این منبع هم از نظر سیاسی و هم از لحاظ ﮊئوپلیتیک و نیز از جهت اقتصادی، بسیار مهم است. از نظر نظامی نیز اهمیت بتمامی به این منطقه می بخشد.
• اکتشافهای ابتدائی معلوم می کنند که گاز و نفت در آبهای یونان و ترکیه و قبرس و، بالقوه، در آبهای سوریه وجود دارند.
یونان با فاجعه اقتصادی سختی روبرو است. حکومت این کشور بطور جدی مشغول تدارک اسباب بهره برداری از نفت و گاز دریا گرفته است. کشوری که اینک بازیچه صندوق بین المللی پول و اتحادیه اروپا شده است، بسا با استفاده از تنگنائی سخت اقتصادی، بطور جدی به تولید نفت و گاز بپردازد و خود را از تنگنا خارج کند.
در دسامبر 2010، وزارت انرﮊی یونان گروه ویژه ای از کارشناسان را برای تحقیق در باره نفت و گاز مدیترانه تشکیل داد. در سال 2009، موفقیتی در کشف منبع نفت بدست آمده بود. برآوردهای جدید معلوم کردند که منابع نفت واقع در غرب یونان حدود 22 میلیارد بشکه نفت دارند. در شمال یونان نیز، منبعی با ذخیره 4 میلیارد بشکه وجود دارد. هنوز منابع موجود در جنوب کشور نیز در دست اکتشاف هستند. داوید هینس، متخصص نفت در دانشگاه تولان، می گوید: با بهره برداری از این منابع، یونان می تواند تمامی قرضه های خود را بپردازد. بنا بر برآورد او، درآمد یونان از محل نفت و گاز این منابع، 302 میلیارد یورو ظرف 25 سال خواهد شد. بهتر است بجای اجرای برنامه ریاضت اقتصادی که سبب سقوط اقتصادی یونان می شود، در تولید و عرضه نفت شتاب کند.
• صندوق بین المللی پول و حکومتهای اتحادیه اروپا، در میان آنها، آلمان از یونان می خواهند شرکتهای بندرها و شرکتهای دولتی، البته شرکت دولتی نفت را بفروشد و از قرضه های خود بکاهد. اما فروش این همه، حداکثر 50 میلیارد یورو عاید یونان می کند. به سخن دیگر، می خواهند ثروت کشور را مفت از دستش بدرآورند.
• پیش از این، ترکیه بسط قلمرو دریائی یونان را تا دورتر از Aegean اقدام به جنگ خوانده بود. اینک که نفت و گاز پیدا شده است علاقه ترکیه بیشتر و موضوع پیچیده تر گشته است. برآورد یونان اینست که نفت استخراجی از دریای Aegean 50 درصد نیازهایش به نفت را رفع می کند. تنها مشکل مخالفت ترکیه با استخراج نفت و گاز این حوزه است.
• امریکا نیز بوی نفت و گاز این منطقه را استشمام کرد و در ﮊوئیه 2011، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت امریکا، به آتن رفت. گرفتن امتیاز بهره برداری از منابع یونان را در سرداشت. زیرا ریچارد مورنینگستار متخصص نفت را باخود آورده بود. او شوهر مشاور مخصوص بیل کلینتون در نفت دریای مازندران است. 3 روز بعد از آنکه کلینتون آتن را ترک کرد، حکومت یونان پیشنهاد کرد که یک آﮊانس جدید نفت و گاز دولتی تشکیل شود و بخش نفت و گاز کشور را اداره کند.
• مورنینگستار که متخصص جنگ اقتصادی بر ضد دیپلماسی انرﮊی روسیه است به یونان و ترکیه پیشنهاد کرده است که نزاع تاریخی خود را بر سر قبرس حل کنند و با بهره برداری مشترک از منابع نفت و گاز موافقت کنند. او همچنین از حکومت یونان خواسته است فکر همکاری با مسکو در مورد طرح لوله نفتی را رها کند.
بنابر قول آریستوت واسیلاکیس، تحلیل گر سیاسی، در ﮊوئیه 2011، امریکا به یونان و ترکیه پیشنهاد کرده است از سهام شرکت تولید کننده، 20 درصد از آن ترکیه و 20 درصد از آن یونان و سهم شیر، یعنی 60 در صد از آن، نیز از آن شرکت هوستون بگردد.
انقلاب اسلامی: در چنین وضعیتی، صادرات نفت ایران سقوط می کند تا 860 هزار بشکه در روز. دستگاههای بهره برداری فرسوده می گردند. بخاطر بهره برداری غیر علمی، ذخایر نفت ایران هدر می روند و در خلیج فارس، کشورهای دیگر نفت و گاز را می برند و اینهمه، از رهگذر بحران اتمی و بخاطر نیاز رﮊیم به ادامه حیات در بحران: