back to top
خانهدیدگاه هاغربی ها به رهبری آمریکا و اذنابشان و پشتیبانی از گروه های...

غربی ها به رهبری آمریکا و اذنابشان و پشتیبانی از گروه های تجزیه طلب و سلطنت طلب، از محمد جعفری

فکر می کنید که غربی ها به رهبری آمریکا و اذنابشان، بی جهت و دلیل گروه های تجزیه طلب و سلطنت طلب را با انواع واقسام روش ها، حمایت و پشتیبانی می کنند؟:
                                                                                     Jafari Marbini-Mohamed-1
در مقاله قبلی (۱) آمده بود که در اول سال نو میلادی ۲۰۲۳، خانم ها: گلشیفته فراهانی، مسیح علینژاد، نازنین بنیادی و شیرین عبادی و آقایان: رضا پهلوی، علی کریمی و حامد اسماعیلیون، متن کوتاه مشترکی امضاء و آن را همزمان انتشار دادند (۲). همچنانکه خاطرنشان گردید، در بین امضا کنندگان متن، خانم شیرین عبادی و آقای حامد اسماعییلون از روی دلسوزی و نا آگاه از مسائل پشت پرده آن، ناخواسته در نقش مشروعیت بخشی به رضا پهلوی و مسیح علینژاد بازی کردند. چند روز بعد از اینکه این متن منتشر شد و ظاهراً و به  زعم من، آقای رضا پهلوی و خانم مسیح علی نژاد از این دو مشروعیتی را که لازم داشتند گرفته و سپس بازی من «وکالت می دهم» در فضای مجازی و تلویزیون های بیگانه پرست به راه افتاد که اینگونه اعمال ناشایست موجب آب به آسیاب جمهوری اسلامی  ریختن و  فروکش کردن جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی گردید. چنان به نظر رسید که آقای اسماعیلیون متوجه این مسئله پشت پرده این متن شده اند. اما بعد از آشکار شدن اختلافات و ایجاد و جارو جنجال های خیمه شب بازی «وکالت می دهم» در شبکه های اجتماعی و تلوزیون های خارج کشور، آقای اسماعیلیون سخنگوی انجمن جان‌ باختگان هواپیمای اوکراینی در صفحه اینستاگرام خود متنی که از آن غم و اندوه و سوز دل بر می آمد، نوشت: «ما بسیاری از اشتباهات را تکرار نخواهیم کرد، اگر فقط به جنگیدن با دشمن مشترک فکر کنیم. امروز روز منازعه با یکدیگر نیست. ما ناگزیریم در کنار هم بایستیم. راه دیگری نداریم. با ناسزا و جنگیدن با یکدیگر به مقصود نمی‌ رسیم. ما زیباترین بچه‌ های جهان را در خاک گذاشته‌ ایم و باید به آن‌ ها وفادار بمانیم» (۳). در اینجا چند نکته ای باید هم برای آقای اسماعیلیون و دیگران روشن و زلال بیان شود: اینکه: 
 
۱- «ما بسیاری از اشتباهات را تکرار نخواهیم کرد»، چنین امر محتومی وجود ندارد. اگر به تجربه های تاریخی مراجعه کنید، مشاهده خواهید کرد که اگر چشم خود را باز نکنیم و راه و روش درستی برنگزینیم، اشتباهات تکرار خواهند شد، همچنانکه بارها تکرار شده است.
 
۲- «ما ناگزیریم در کنار هم بایستیم. راه دیگری نداریم». اگر بخواهیم در کنار هم بایستیم و بجنگیم، اول باید هدف مشخص و معینی داشته باشیم تا آن هدف معین و مشخص ما را در کنار هم قرار بدهد، وقتی هدف مشخصی وجود ندارد، چگونه ممکن است با وجود دشمن مشترک، ولی اهداف مختلف، در کنار هم قرار بگیریم و بجنگیم؟. از متن شما چنین فهمیده می شود که شما، هدف را سرنگونی جمهوری اسلامی گرفته اید؟ در صورتیکه سرنگونی جمهوری اسلامی، وسیلۀ رسیدن به هدف است، و نه هدف. 
 
۳- «با ناسزا و جنگیدن با یکدیگر، به مقصود نمی‌ رسیم. ما زیباترین بچه‌ های جهان را در خاک گذاشته‌ ایم و باید به آن‌ ها وفادار بمانیم». این حرف حقی است که «با ناسزا و جنگیدن با یکدیگر، به مقصود نمی‌ رسیم»، پس بنابر این، فرمودۀ درست و به حق و به جا، اول باید مقصود را مشخص کرد و همچنین راه رسیدن به مقصود (۴)، تا بشود در کنار هم گرد آمد. اما با کسانی و دسته هایی که از هم اکنون چماقداران قلمی و قلم به مزد، چماقدار، تحریف و جعل کنندۀ تاریخ، چماقدار رسانه ای، چماقدار فضای مجازی، چماقدار دروغگویی و به هم آمیختن راست و دروغ، چماقدار چند پهلو حرف زدن، چماق دروغ آمیز مصلحت، و بنابر وضعیت هر زمانی سخنان پوپولیستی گفتن دارند (۵)،  چگونه می شود در کنار هم بود و با هم عمل کرد؟
 
وی نیز در مورد احتمال بازگشت استبداد سلطنتی، یا تجزیۀ ایران بعد از فروپاشی حکومت جمهوری اسلامی افزوده اند: «در کنار هم بایستیم. خوف استبداد در آینده را از خود دور کنیم. ترس تجزیه‌‌ ایران را کنار بگذاریم. این ترس‌ ها واقعیت ندارند» (۶). باز شما را به تجربه های موجود تاریخ مراجعه می دهم که همه نوع احتمال وجود دارد. چرا نباید از استبداد بعد از فروپاشی حکومت جمهوری اسلامی خوف نداشت و چرا باید «ترس تجزیه‌‌ ایران را کنار» گذاشت؟ نه خیر! همه این احتمالات وجود دارند و باید از هم اکنون، در تدارک پیش نیامدن آنها باشیم. آیا نمی بینید که از هم اکنون چماقداران مختلف سلطنت، با کمک اجانب و خارجی ها، چه جار و جنجالی به راه انداخته اند؟ اگر شما این ها را  نمی بینید، باید دلایل ندیدن آن ها را در خود جستجو کنید. و اما در مورد تجزیۀ ایران: شما باز باید به تجربۀ تاریخی کشور خود و سایر کشورها مراجعه کنید. از دیر باز و بویژه بعد از پیروزی انقلاب در سال ۵۷ و بعد از گروگانگیری کارکنان سفارت امریکا در ایران و کنار نیامدن و ناسازگاری جمهوری اسلامی با آمریکا، و برای اینکه آمریکا و اسرائیل بر منطقه مسلط شوند، برنامۀ تغییر رژیم روی صحنه است و برنامه این است که کشور به رژیم وابستۀ گذشتۀ سلطنتی بر گردانده شود و اگر صلاح و ممکن نبود، کشور به مناطق کوچک قومی تجزیه شود. از قرار، تاریخدان مشهور ادوارد آبراهامیان هم این برنامه را آشکارا بیان کرده است (۷). شما فکر می کنید که غربی ها به رهبری آمریکا و اذنابشان بی جهت و دلیل این گروه های تجزیه طلب و سلطنت طلب را با انواع و اقسام روش ها، حمایت و پشتیبانی می کنند؟ تا به حال باید نکاتی برایتان روشن شده باشد که اشخاص و دسته های قدرت طلب و فرصت طلب، در صدد هستند که فرصت به دست آمده را به نفع قدرت طلبی خود، مصادره به مطلوب کنند. و حتی اشخاصی فرصت ها را به نفع خود برگردانند. در جریان اخیر که حداقل مچ بسیاری از این فرصت طلبان در جریان «وکالت می دهم» باز شد، مشاهده شد که وقاهت به جایی رسانده شد که حتی کسانی نظیر نسرین ستوده، نرگس محمدی، بهاره هدایت، ابوالفضل قدیانی، هاشم آقاجری، جعفر پناهی، کیوان صمیمی و… (۸) که در طول سالیان با رژیم مطلقۀ غارتگر، مبارزه مستمر داشته اند، و همچنین ده ها هنرمند وحقوقدان زندانی دردمند و نیز کسانی که در جنبش «زن زندگی آزادی» وارد میدانِ مبارزه شده اند، اصلاً وجود خارجی نداشته و ندارند و فقط برای این به مبارزه برخاسته اند که اشخاص و گروه های فرصت طلب را در خارج از کشور آلترناتیو و نیروی جانشین قرار دهند.   
 
اما مناسبت دارد که چند کلام دیگری صریح و روشن با آقای اسماعیلیون داشته باشم، جناب آقای اسماعیلیون، تا جایی که من اطلاع دارم وکارنامۀ شما هم از آن حکایت دارد، شما تا سال ۸۸ که به قصد مهاجرت در کانادا ساکن شدید، حداقل در ظاهر، مشکلی با جمهوری اسلامی نداشتید، بعد هم تا سال ۹۸ که جنایت سرنگونی هواپیمای اوکراینی با ۱۷۶ سرنشین آن رخ داد، شما به ایران سفر می کردید و به کتاب های رمان شما بعضاً جوایزی هم تعلق گرفت، و هم در ایران چاپ و منتشر می شد. اگر آن جنایت واقع نشده بود، که ای کاش واقع نشده بود!، شما هم مانند دیگرانی بودید که در خارج از کشور زندگی می کردید. وقوع یک جنایت، هر قدر هم که جانسوز و دلگداز باشد، یک شبه، آدمی را سیاست مدار، مدیر و مدّبر و کاردان و با تجربه نمی کند، که اگر چنین بود، می بایستی ما حداقل دو دهه قبل، از دست چنین رژیم مطلقۀ غارتگری، رهایی پیدا کرده باشیم.
 
شما با پشتکار خود به قصد اجرای عدالت و رساندن عاملان و آمران این جنایت که خودتان نیز عزیزانی را در این جنایت هولناک و ددمنشانه از دست داده اید، به سخنگویی انجمن جان‌ باختگان هواپیمای اوکراینی، انتخاب شدید، با وجود این، و تا سه سال قبل از جنبش «زن، زندگی، آزادی»، گرچه شما در انجمن، از طریق راه های قانونی برای اجرای عدالت فعالیت می کردید، خبر دیگری از شما نبود. در حقیقت به یمن جنبش «زن، زندگی، آزادی» بود که زمینه ای فراهم کرد که مردم در خارج از کشور به فراخوان شما جواب مثبت بدهند. من اکنون به این نکته نمی خواهم بپردازم که چه کسان و اشخاصی و یا سازمان هایی تدارکات و تبلیغات فراخوان شما را فراهم کردند. در هر حال، هر چه بود، آن تظاهرات بی نظیر که در رسوایی رژیم تبهکار مطلقۀ فقیه غارتگر، در افکار عمومی مردم جهان مؤثر بود، در برلین به نام شما انجام شد. پس این جنبش «زن، زندگی، آزادی» در داخل کشور بود که زمینه ساز و بر انگیزندۀ فراخوان شما شد. لاجرم این یک واقعیت است که شما و همه خارج نشینان، باید سپاسگزار جنبش «زن، زندگی، آزادی» در داخل کشور باشید، و نه اینکه آن را با خیمه شب بازی «وکالت می دهم» لوث کنند و موجب خوابیده شدن و به محاق بردن آن، گرچه موقّتی است، بشوند. چنان به نظر می رسد که شما تا حدودی آن را درک کرده و خود را از این رسوایی «وکالت می دهم» کنار کشیده اید که خود برای شما و پیشبرد مسئولیتی که به گردن گرفته اید، مؤثر خواهد بود. 
 
با اندکی دقت، کاملاً آشکار است که در این من «وکالت می دهم»، دیکتاتوری، عیان و نهفته است، و من واقعاً در عجبم که چرا بعضی ها که خود را کارشناس با تجربه و کار کشته می دانند، خود را در این مورد به تجاهل می زنند و با آسمان و ریسمان بافتن، می خواهند آن را به دیگران بقبولانند و بفروشند. و شاید تا به حال واقف شده باشند که دست به چه گاف بزرگی زده و خوشبختانه زود خیال واقعی خود را که بازگشت به ارتجاع گذشته است و سالیان که با مغلطه های مختلف از آن طفره می رفتند را عیان ساخته و دست خود را برای همگان باز کردند. 
 
باز با کمی دقت، کاملاً آشکار است که در این من «وکالت می دهم»، نه تنها دیکتاتوری، بلکه، تجزیه طلبی به فرمان هم، عیان و نهفته است. چرا که مطرح کنندگان، تمامی امیدشان به غربی ها و در رأس آنها به آمریکا و کاخ سفید است. و بفرض محال، اگر هم جدا بشوند و این ها را به قدرت برسانند، باید تا حدودی به فرمان عمل کنند، اگرچه آن فرمان، تجزیۀ بخشی و یا بخش هایی از کشور باشد. چرا که وقتی با پول و امکانات آنها کس و یا کسانی به قدرت رسانده شدند، باید به فرمان هم عمل کنند (در نوبت بعد به این مسئله مشروح تر پرداخته می شود). خوب، مشاهده شد که «وکالت می دهم» برای مشروعیت بخشی و همکاری آنها با بیگانگان بود، و نه ملت ایران. و حتی در این خیمه شب بازی برای جنبش «زن، زندگی، آزادی» و مبارزین داخل کشور، کمترین حقی داده نشد، و گویا فقط این جان فشانی ها و فداکاری ها برای مشروعیت بخشیِ بازگشت به ارتجاع گذشته بوده است. 
 
محمد جعفری،
۱۴ بهمن ۱۴۰۱ 
 
نمایه و یادداشت: 
 
 
٢- متن کامل منتشر شده « سال ۲۰۲۲ سال شکوه همبستگی ایرانیان با هر باور و زبان و گرایش بود. با سازماندهی و همبستگی، سال ۲۰۲۳ سال پیروزی ملت ایران خواهد بود؛ سال تحقق آزادی و عدالت در ایران».
 
 
۴- حتی وقتی هدف یکی و مشخص باشد، لازم است که راه و روش رسیدن به آن هدف نیز مشخص باشد، زیرا روش های مختلف آدمی را به نتایج مختلف می رساند. مثلاً اتخاذ روش مسلحانه برای رسیدن به هدف، با اتخاذ روش عدم خشونت و خشونت زدائی و یا …، در نهایت نتایج مختلفی ببار خواهند آورد.
 
۵- جهت اطلاع بیشتر به انواع و اقسام چماق دروغ، به مقالۀ «شفاف و زلال حرف زدن و از سخن های چند پهلو دوری گزیدن»:
 
 
 
٧- The Coup 1953, The CIA Ervard Abrahamian p.1
 
٨- آن چند نفر با نام به عنوان مثال ذکر شد، اما بسیار افراد مبارز، توانا، مدیر و مدبّر دیگری هستند که بار ادامۀ مستمر مبارزه علیه حکومت مطلقۀ غارتگر را بر دوش کشیده اند و مجال گفتن نام همۀ آنها در اینجا نیست.  
 
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید