نامه شما تحت عنوان چرا وکالت میدهم مرا شگفت زده کرد زیرا از طرفی شما را یک فعال سیاسی با هوش میدانستم ولی از سوی دیگر پشتیبانی تان از پروژه شکست خورده ای که به زعم چهره های نزدیک به آقای رضا پهلوی مانند آقای رضا تقی زاده و خانم هما سرشار، که رد پای سپاه پاسداران را در آن دیده اند و اصرار شما برای تایید ان را درک نمی کنم.
بگذریم از مواضع اندیشمندانی مثل آقایان دکتر کاظم کردوانی و بهرام مشیری و شاعر و هنرمند گرامی آقای عالی پیام .
وقتی که شاه اللهی ها به شکست پروژه اذعان میکنند و البته تقصیر را بگردن سپاه می اندازند پافشاری شما را درک نمی کنم .
اما بگذارید به دلایل شما بپردازم:
۱- نوشته اید پس از فراخوان شما مبنی بر معرفی فردی غیر از آقای پهلوی و انقضای ۱۰روز و عدم معرفی کسی ،شما متقاعد شده اید که آن پروژه را ادامه دهید در حالیکه یک هموطن در پاسخ به درخواست آقای علی کریمی که مشابه درخواست شما را مطرح کرده بود آقای دکتر قاسم شعله سعدی را پیشنهاد کرده بود و دلایل آن را هم ذکر نموده بود تازه گفته بود که علیرغم آن دلایل باز هم وکالت نخواهد داد بلکه به خرد جمعی متعهد خواهد بود که یکی از آن جمع میتواند ایشان باشد.
این پاسخ هم در شبکه اجتماعی منتشر شد .
وانگهی اگر پیشنهاد شما بی پاسخ مانده باشد مجوزی برای ادامه پروژه ای است که شکست خورده؟
۲- نوشته اید انقلاب نیاز به یک سخنگوی صادق و آگاه دارد.
معیار شما در تشخیص صداقت و آگاهی در ایشان چیست؟ آیا فقط ایشان متصف به این اوصاف میباشند؟
۳- نوشته اید وکالت شما محدود به این است که اگر لازم شود بر سر رهبران کشور ها دادبکشد و بگوید مردم ایران همراهی آن دولتها با جمهوری نکبت بار اسلامی را فراموش نخواهند کرد.
واقعا دیپلماسی شما دیپلماسی دادکشیدن است !؟
و اگر داد کشیدن باشد این کار از ایشان ساخته است؟!
از طرفی شما مایلید که با این وکالت دوباره بیگانگان برای سرنوشت ملت ما تصمیم بگیرند؟ آیا شما نمیدانید که این خانواده تنها حکومتی هستند که با کودتا و دخالت خارجی در ایران به قدرت رسیده اند ؟
آیا دخالت بیگانگان در سرنوشت ملت ما با این سوابق خفت بار نباید متوقف شود؟
۴- مخالفین ایشان را غیر منصفانه منحصر به دو گروه کرده اید که یا از سر اعتقاد یا از سر اعتیاد مخالفت میکنند آیا کسانیکه بی عملی ایشان را در مقابل این رژیم در سالهای گذشته را تجربه کرده اند و به مواضع خود ایشان که بارها گفته : نه مسئولیت دارد نه علاقه دارد و نه انگیزه ،استناد میکنند و میگویند ایشان اصلا اینکاره نیست را در کدام بخش قرار میدهید؟
برای نمونه در دیدار ۱۰ نفره اعضای جمعیت سوسیال دموکراسی برای ایران این مواضع را تکرار کرد.
البته ما هم از نقش بیگانگان مطلع هستیم ولی اینکه آن را عمده کنیم و نقش ملتمان را کم بدانیم جفا به ملت خواهد بود.
۵-بر خلاف نظر جنابعالی ما اصلا نگران بازگشت دیکتاتوری شاه یا شیخ نیستیم و می دانیم مردم ما پای هر رهبری که به دیکتاتوری بلغزد را قلم خواهد کرد مساله ما این است که در وضعیت امروز ایران آقای رضا پهلوی ظرفیت و توان مدیریت آن را ندارد مساله ما عدم قابلیت امروز ایشان است نه نگرانی از بازگشت دیکتاتوری پدر یا پدر بزرگشان در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی.
۶- جناب واحدی گرامی
دموکراسی علیرغم تعاریف گوناگون دارای ۴ رکن عمومی است که بحث صد در صد و کمتر و بیشتر ندارد گفتمان پیچیده ای نیست این ۴ رکن عبارتند از :
الف -دادگستری سالم و مستقل
ب- مجلسی قوی برآمده از آرای رقابتی ،سالم ،عادلانه و آزاد .
پ- آزادی ،احزاب ،انجمن ها ،اتحادیه ها وسندیکاها.
ج- آزادی بیان و رسانه در کلیه اشکال آن .
اگر هرکدام از این ارکان چهاگانه نباشد دموکراسی شکل نمی گیرد پس اینکه شما این هدف را درصدی کنید غیر قابل پذیرش خواهد بود مثلا شما میتوانند بگوئید فعلا نیاز به دادگستری سالم و مستقل نداریم؟
یا مجلس ضروری نیست ؟
یا از آزادی احزاب و انجمن ها فعلا صرفنظر کنیم ؟
یا آزادی بیان را تعطیل نمائیم؟
یا عدالت فراگیر نباشد بلکه برای بخشی از مردم برقرار باشد و بخش دیگر مردم منتظر بمانند تا زمانی که برای عدالت فراگیر زمینه فراهم شود؟
۷- از حبس دختری گفتید که برای یک بیت شعر در این رژیم محکوم شده.
شما نمیدانید که چه کسی دهان فرخی یزدی را دوخت و او را کشت ؟
نمیدانید چه کسی ایرج میرزا را کشت ؟
نمیدانید شاعر و نویسنده و روزنامه نگار نهضت ملی کریمپور شیرازی را چه کسی زنده زنده در آتش سوزاند ؟
نمیدانید احمد شاملو را چه کسی زندان کرد ؟
و چه کسانی فقط به جرم خواندن کتاب زندانی میشدند؟
۸- شما تاکید شاه بر نام خلیج پارس یا درست تر شاخآب پارس را یک کار بزرگ میدانید ولی از دست دادن بحرین در سال ۵۰ یعنی ۷ سال پیش از انقلاب و زمانیکه ادعا میکرد پنجمین ارتش دنیا را دارد آنهم در از دست دادنی غیر قابل برگشت و نیز از دست دادن هیرمند در ۵۱ را چه میگوئید؟ از کودتای ۲۸ مرداد که با تبانی انگلیس و امریکا و روحانیت دولت ملی ما را که دست استعمار انگلیس را از مملکت قطع کرد و رهبر دولت ملی را خانه نشین و وزیر خارجه اش را اعدام کرد چرا از یاد برده اید؟
۹- جناب واحدی دچار بی انصافی دیگری هم شده اید و اینکه رهبران منطقه در صف می ایستادند که دست شاه را بفشارند نمیدانم سند شما چیست و این رهبران در کدام صف و در کجا می ایستادند ؟ ضمنا اگر تکنولوژی مدرنی هم به ایران آمده اولا در چارچوب مقتضیات نظام دوقطبی دوران جنگ سرد بود و ثانیا به لطف دلارهای نفتی با صادرات روزانه تا ۶ میلیون بشکه نفت خام بود .
۱۰- سرکوبگری ساواک شاه را به زندانی کردن چند روشنفکر فرو کاسته اید که توجه شما را به مصاحبه خبرنگار ویژه فرانسه در واپسین روزهای حکومت شاه در برنامه یوتیوب تحت عنوان « انقلاب ۵۷ سری ۱ قسمت ۲ جلب میکنم که خبرنگار میگوید سازمان عفو بین الملل تعداد زندانیان سیاسی را سی هزار نفر اعلام کرده که اعلیحضرت میفرمایند اینها خرابکارند نه زندانی سیاسی و میگوید که ۳۰۰۰ نفر بوده اند و در مقابل تاکید خبرنگار که میگوید این آمار سازمان عفو بین الملل است شاه میگوید حالا که شما میخواهید ۳۲۰۰ نفر جناب واحدی سی هزار زندانی سیاسی در کشوری با حدود سی و دو سه میلیون جمعیت تازه بعد از اینکه بقول اعلیحضرت این خرابکاران که توسط دادرسی ارتش که گوش بفرمان همایونی بودند و نه دادگاه های عمومی ،مدت محکومیت شان تمام میشد باز هم آزاد نمیشدند اگر قبول ندارید به یادداشت های اسدالله علم نخست وزیر و وزیر دربار و یار غار اعلیحضرت مراجعه فرمائید.
۱۱- جناب واحدی گرامی اطلاع رسانی واقعی و مبتنی برحقیقت را نباید تکرار کسل کننده حوادث خواند اگر این حقایق بازگو نشوند مثل همیشه ملتمان به قهقرا خواهد رفت و اگر از چاله جمهوری نکبت بار اسلامی هم در آیند ممکن است به چاه دیکتاتوری سابق بیافتند .
۱۲- جناب واحدی شما که خود اذعان کردید که امکان یک نظر سنجی علمی در میان ایرانیان وجود ندارد چگونه به ضرس قاطع آقای رضا پهلوی را دارای بالاترین مقبولیت میدانید ؟
وانگهی اگر چنین باشد مگر صرف مقبولیت شرط لازم و کافی میباشد.ممکن است یک اقدام ایشان را برای سرنگونی این فرقه تبهکار را در این ۴۳ سال نام بیاورید ؟ و اگر اینطور است چرا مثل آقایان اسماعیلیون و آخوندی یک فراخوان نمیدهند تا جایگاه و پایگاه خود را در بین مردم بدانند ؟و اگر چنین مقبولیتی هم وجود داشته باشد باید خود را بعنوان روزنامه نگار و روشنفکر سرزنش کنید که بجای خبر رسانی دقیق و واقعی از آنچه موجب انقلاب ۵۷ شد که بخشی از آن در اقاریر تلوزیونی اعلیحضرت درتاریخ ۱۳۵۷/۱۰/۱۵ بیان شد از جمله وجود سیستم تک حزبی و اینک مردم یا باید عضو حزب رستاخیز شوند یا از کشور بروند و وجود دیکتاتوری و خودکامگی و فساد و ظلم و بی عدالتی و عدم پایبندی به قانون اساسی مشروطه و سرکوب ساواک و سازش نامقدس فساد سیاسی و فساد مالی و غیره ،چنان جنایات گذشته را کوچک جلوه میدهید که گویی مردم زیر دلشان زده بود که انقلاب کردند وبه امامزاده ای دخیل بسته اید که تا کنون شفا نداده از اینکه به حکایت یادداشت های علم سفرای امریکا و انگلیس مقدرات کشور را در دست داشتند و از اعطای مصونیت قضایی به نظامیان امریکا در ایران هم بگذریم .
۱۳- جناب واحدی شما اطلاع دارید دانشجوی دکترا که در فرانسه خود را غرق کرد تا صدای ملت ایران را بگوش جهان برساند بسیار موثر تر از وکیل شما بود ؟
۱۴- جناب واحدی عزیز امروز انقلاب زن ،زندگی ،آزادی چنان گستره ای یافته که بدون وکالت ،همه جهانیان به حمایت از آن برخاسته اند و دولتهای خود را تحت فشار قرار داده اند و البته که دولتها مسئول تامین منافع ملی کشورشان هستند با اینحال آقای رضا پهلوی که با جنگ افروزانی مانند سناتور مک کین ملاقات کرد تا شاید همانطور که در کودتای ۲۸ مرداد۳۲ پدر ایشان را دولتین امریکا و انگلیس در کرسی قدرت نگه داشت شاید به ایران حمله کنند و او را به قدرت رسانند مگر از جنابعالی وکالت داشته است؟
مگر خدمت به مردم و کشور احتیاج به وکالت دارد ؟ آیا ۴۳ سال کافی نبود برای اینکه ایشان حرکتی برای براندازی این رژیم انجام دهد ؟ در این ۴۳ سال از جبهه نجات تا نه به جمهوری اسلامی نزدیک به ۱۵ سازمان و شورا تشکیل داده ولی حتی نتوانستند هیچ کدام را به درستی اداره کنند و بعد از مدتی با شکست، حرکت بعدی را آغاز کردند و همه را با شکست به پایان رساندند آیا کسی که در این ۴۳ سال نتوانسته یک گروه کوچکی را با موفقیت به اتمام برساند فکر می
کنید برای مدیریت یک کشور ۸۵ میلیونی لیاقت کافی دارد ؟ میدانید که چرا استقبال کردند از طرح وکالت ؟ چون مطمعن بودند که در فراخوان از مردم با شکست روبرو خواهند شد .
۱۵- شما تاکید بر اتحاد اپوزیسیون و همبستگی ملی دارید ولی پروژه «من وکالت میدهم »جامعه و اپوزیسیون را متفرق و چند قطبی کرد آنهم درست زمانی که ضرورت وحدت و همبستگی ملی از هر زمان دیگر محسوس تر بود و اتفاقا بر خلاف نظر شما همین پروژه آب به آسیاب جمهوری جور و جهل و فساد ریخت و موجب تداوم آن شد.
و از نظر من ایشان در زمین این فرقه تبهکار بازی میکند و این نوع حرکات به ضرر جنبش و به نفع رژیم تمام می شود و ایشان و گروه رجوی را سد را جنبش عمومی مردم میدانم . و به همین خاطر بود که در دانشگاها و قشر تحصیل کرده پیر و جوان شعار ها بر ضد شاه و شیخ بوده و دیکتاتوری فردی .
کلام آخر اینکه علیرغم بی مهری جمهوری جور و جهل و فساد نسبت به شما ، جنابعالی بعنوان روشنفکر و روزنامه نگار و مبارز و یکی از چهره های اپوزیسیون که تلاشهایتان مشهود بوده و میباشد وظیفه اطلاع رسانی واقعی و ارائه راه کار موثر دارید .
ملت ما از خیانت روشنفکرانی که زیر علم خمینی جنایتکار سینه زدند و بجای معرفی او آنچنان که بود به او اقتدا کردند و آتش بیار معرکه ای شدند که بعدا گریبان خودشان را هم گرفت خاطره های تلخ و فاجعه بار دارند .ممکن است مصلحت سیاسی فعلی شما در این باشد که (با کمال معذرت ) دچار عوامزدگی شوید ولی مسئولیت روشنفکری و ملی و مبارزاتی شما ایجاب میکند که همچون چراغی راه عوام را روشن کنید و در وضعیت انقلابی-جنگی که آقای خامنه ای به ملت ما تحمیل کرده مردم را راهنمایی کنید که از بین خود شخصیت های با قابلیت و دارای شجاعت ،تحلیل وبرنامه متناسب به این وضعیت را پیدا کنند تا پیروزی ملت در این وضعیت جنگی-انقلابی تضمین شود بویژه که آقای خامنهای که این جنگ تمام عیار ،ترکیبی و نابرابر را به ما تحمیل نموده و دقیقا آنرا فرماندهی میکند بگونه ای که وقتی میبیند فرمانده نیروهای سرکوبگرش ضعیف عمل کرده و به اندازه ای که او میخواسته مردم را قتل عام نکرده بیدرنگ او را برکنار و سردار جنایتکارتری ولو بدنام جایگزین او میکند شما باید آنقدر درایت داشته باشید که شخصیتهای جنگاور و مسئولیت پذیر و دارای انگیزه را معرفی نمائید نه کسی که مطلقا عاری از چنان ویژگی هایی میباشد .
جهانگیر شادانلو فعال سیاسی پاریس