پاسخی با دوستانی که شرکت در انتخابات در نظام ولایت مطلقه فقیه را حق تعیین سرنوشت مردم و حق انتخاب آزاد مینامند!! اینکه هر ملتی باید صاحب حق تعیین سرنوشت خویش و دارای حق انتخاب آزاد باشد یک حرف صحیح است بر منکرش لعنت،من اضافه میکنم اقلیت هم حق دارد با احترام به نظر اکثریت از نظر خود دفاع کند و آنرا تبلیغ کند و نظرش احترام دارد. حالا بیاییم سراغ وطنمان، در ایران طبق قانون اساسی کنونی ملت حق تعیین سرنوشت خود را ندارد، حق انتخاب آزاد و نوع آنرا ندارد این حقوق را ولایت مطلقه فقیه از او سلب کرده. بدانیم که انتخابات یک وسیله است برای ابراز حق شهروندی، حق انتخاب آزاد و نوع آن و حق تعیین سرنوشت که این نظام از ما سلب کرده و در نتیجه وسیله آن حقوق در دست جامعه نیست در اختیار نظام است پس به این دلیل برای احیای حقوقمان نباید از آن استفاده کنیم اسمش میشود تحریم. احیای حقوق وظیفه هر ایرانی است. برای توضیح بیشتر، در همین انتخابات آیا مردم حق داشتند برنامهها و طرحهای سازمانها و شخصیتهای گوناگون را گوش دهند و بخوانند و بهترین را بدون هیچ فیلتر انتخاب کنند؟ پاسخ نه است این نظام حتا تحمل نامزد شدن آقایان مشایی و رفسنجانی را نداشت چه برسد به کسان دیگر، پس چه کس تصمیم میگیرد؟ ولی فقیه، از طریق شورای نگهبانش! آیا همین نامزدان انتصابی حق طرح راه حل برای بهتر کردن اوضاع را داشتند تا جامعه برای تعیین سرنوشت خویش به یکی از آنها رای دهد؟ پاسخ نه است، آقای ولی فقیه به نامزدها قبل از انتخابات گفت در مورد مسائلی که به آنها مربوط نیست صحبت نکنند!! پس به کی مربوط است؟ به ولی فقیه. فرض کنیم اینطور که خبر آن رسید، آقای خامنهای با آزاد شدن آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد موافقت کند، فرض کنیم اینطور که خبر رسیده خامنهای به آقای روحانی اجازه بدهد با آمریکا وارد مذاکره شود و قبول کند جام زهر را بنوشد. سوالی دارم، آیا آقای خامنهای و این نظام یک شبه آزادیخواه شده اند و واقعاً رای مردم و خواست مردم برایشان مهم شده و رعایت کردند؟ آیا میخواهند بگویند بیائیم آشتی کنیم؟ و با مذاکره با آمریکا میخواهند وضع جامعه بهتر شود و از خطر جنگ و نابودی اقتصادی، اجتماعی ایران جلوگیری شود!؟ یا اگر تمام این فرضها درست باشند هدف دیگری از قبول این شکستها دارند؟ بپرسیم چه خطر بزرگتری ولایت مطلقه فقیه و استبداد دینی را تهدید میکند که این شکستها و نوشیدن جام زهر مقابل آن هیچ است؟ برای اینکه وقتی جامعه شروع کرد به چون و چرا کردن ، فرق گذاشت بین وسیله بیان یک حق و خود حق و شروع کرد حق خود را خواست آن زمان این نظام باید برود، و بابت این خطر است که آقای خامنهای شاید حس کرده که مقابل این خطر، نوشیدن جام زهر و اجازه دادن اینکه روحانی از صندوق بیرون بیاید هیچ نیست. با این همه خامنهای تا بتواند سعی میکند نوشیدن جام زهر را به عقب بیندازد ولی چارهای جز این برایش نمانده. شاد باشید.
حمید رفیع : نوشیدن جام زهر
اخبار مرتبط