آمریکا پروژه رهبرسازی برای ایران را تشدید کرده است. آیا در پروژه اپوزیسیون سازی وابسته موفق خواهد شد؟ آیا مردم ایران با تاریخ مبارزاتی۱۵۰ سال علیه اجنبی و استبداد داخلی شیخ و شاه و ارباب مداری زیر بار این ننگ تاریخی می روند؟ آیا اپوزیسیون وابسته و استبداد طلب، از سد آزادیخواهان و استقلال طلبان خصوصاً مردم حقوق محور ایران عبور خواهد کرد؟ تجربه نشان از آن دارد که ایرانیان خوب بیاد دارند اپوزیسیون سازی ها و شراکت و ائتلاف استبداد طلبان با خارجی ها علیه مردم چه فجایعی ببارآورده است. اتحاد شوم استبداد طلبان داخلی با قدرت های مسلط انحطاط و پریشانی هرچه بیشتر کشور را به دنبال داشته است. از جمله:
کودتا و استبداد روسی، محمدعلی شاهی و شیخ فضل الهی علیه مشروطه، با کشتار و اعدام وحشیانه مردم آغاز جنگ با ارتش استبداد را به مردم تحمیل کرد و خسارات جبران ناپذیری ببار آورد.
کودتا انگلیسی سیدضیاء، رضاخانی و دیکتاتوری رضاشاهی با همراهی آخوندها، استبداد جهنمی و باور نکردنی بر قرار کرد بطوری که مشروطه را تعطیل و به قبل از مشروطه رجعت کرد.
کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و استبداد خشن بعد از آن که با همه شرکای داخلی (شیح و شاه و بزرگمالکان) و خارجی (آمریکا و انگلستان) و سکوت دیگر قدرتهای جهانی انجام شد.
آن کودتا تنها دموکراسی خاور میانه را برانداختند تا سر سپردگان را به قدرت برسانند و به غارت های خود در ایران و منطقه ادامه دهند.
کودتا چیان داخلی و خارجی هیچگاه دوستان مردم نبوده اند که امروز نقش دایه مهربانتر از مادر را بازی می کنند. آنها فقط منافع خود که نابودی امکانات جامعه و ویرانی کشور را در پی دارد، نبال می کنند. برای همین است که سال ۱۳۶۰علیه انقلاب و خواسته های مردم، دستگاه ریگان با آخوندهای حزب جمهوری اسلامی کودتا کرد. وضعیت کنونی ایران حاصل کودتای آخوندی آمریکای سال ۱۳۶۰ است.
فرهیختگان اینمملکت، کودتای ۱۳۶۰ آخوندی ریگانی علیه انقلاب و مردم مظلوم ایران را خوب بیاد دارند. ریگانیان با همکاری آخوندهای حزب جمهوری اسلامی (حزب ولایتمداران) کودتا کردند تا حکومت ایران بدست نا اهلان قبضه شود و امید ایران و ایرانی برای رهایی از ستمهای هزار ساله در نطفه خفه شود. تا ماشین تخریب بطور همه جانبه همه چیز را تخریب کند. تا جنگ را ادامه بدهند و سلاح های غربی امتحان و فروخته و کارخانجات اسلحه سازی فعال گردند و اقتصاد غرب رونق پیدا کند و مردم ما فقیر ترشوند. و برای منافع بیشتر غربی ها از یک سو و سرکوب و مجازات بیشتر مردم منطقه از دیگر سو، جنگ را در سطح منطقه دائمی کنند.
با اجرای کودتا، خشن ترین استبداد تاریخ معاصر را بعد از انقلاب را برقرار کردند تا نسل های فعال و آزادی خواه را از سر راه بر دارند و مردم را از خواسته هایشان، پشیمان کنند و جامعه را به قهقرا ببرند.
اما نکته قابل توجه این است که ملت ایران اینبار همه کودتا ها، همه زدوبندها با شیخ و شاه و نوادگان شیخ و شاه را بیاد دارند؛ به کوتاه بودن حافظه تاریخی پایان داده اند. و به یمن جریان آزاد اطلاعات در دنیای امروز هر حرکتی آشکار می گردد و دست دزدان دیروز و امروز باز می شود. مردمی که در سال ۵۷، برای آزادی و استقلال در وجوه گوناگون آن. برای عدالت اجتماعی و امکانات برابر برای سراسر ایران و همه ایرانیان، انقلاب کردند. و خواهان رشد و توسعه متوازن همه جانبه در سراسر کشور و پایان دادن به حکومت های مادام المعمر و غیر انتخابی و همچنین برای پایان دادن به استبداد های خشن فردی انقلاب کرده بودند. با کودتای سال ۶۰ متوقف شدند و شوربختانه بعد از انقلاب شیخ های قدرت پرست و استبداد طلب که یکی از شرکای چهارگانه استبداد تاریخی بودند، استبدادی به مراتب مخوف وخشن تر را باز سازی کردند. این ملت در چهار دهه بارها تا مرز نابودی رفته است اما تجربه ها آموخته است. و امروز
دریوزه های شیخی شاهی را می شناسند که چگونه به در یوزگی به این و آن کاخ دخیل می بندند، وعده ها میدهند تا بلکه همانند اسلافشان، آنها را به قدرت بر گردانند. اگر دیروز بحرین را دادند و جانهای ایرانیان منتقد مخالف حکومت را ستاندند، امروز هرچه ارباب امر کند همان کنند.
نزد زور پرستانِ تشنه ریاست و جاه، مهم قدرت است که برای تصرف آن، از هر وسیله ای استفاده می کنند از دخیل بستن تا التماس به این و آن قدرت خارجی تا بخشش بخشی از ایران تا بلکه آنها را بر صندلی ریاست بنشانند.
وای به حال ملتی که زیر پرچم رهبر سازی