۱۴۰۲.۰۹.۲۲- در آستانه یکسالگی جنبش” زن، زندگی، آزادی”حقانیت این جنبش بر افکار عمومی جهان روشن شده است. این جنبش در واقع اعتراض مردم ایران به بی عدالتی ها، نبود آزادی ها، تحقیر زنان و خشونت علیه زنان، تبعیض ها و تضییع حقوق ها و فساد گسترده، نبود اخلاق در استبدادیان و نبود آینده روشن و عدم امنیت برای شهروندان، بیکاری، اعتیاد، تورم و فقر گسترده در پهنه ایران است.
جنبش ها از پی همدیگر در صد سال گذشته تکامل یافته اند. جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” که در پی جنبش های اعتراضی متعدد در چهار دهه گذشته روی داده است، بیانگر عقل جمعی و رهبری جمعی در یافتن راه حل مقابله با استبداد در ابعاد جدید بوده است و آن را ممکن نمود. چون دفاع از حق زندگی و زیست در آزادی، هدف جنبش مردم در ایران بود، وجدان جهانی در شکل رسانه ها و انجمن ها و شخصیت ها ی مختلف در سطح جهان به دفاع از آن همصدا شدند و با پیام های خود، خواهان زندگی در آزادی برای مردم ایران گردیدند.
استبداد ولایت فقیه با انواع خشونت ها، از جمله اعدام چند صد نفر و دستگیری های بسیار در سطح کشور، و به زندان انداختن فرزندان وطن و زخمی و مصدوم نمودن بسیاری، تصور کرد که به اصطلاح خود، “جنبش را جمع کرده” و از بین برده است. در صورتی که جنبشی که از آگاهی جامعه نشأت گرفته است قابل محو کردن نیست. البته تنها استبداد حاکم در جمهوری اسلامی در سرکوب جنبش کوشش نکرد، بلکه نقش آن کسان و گروه هایی که با وابستگی آشکار و پنهان به قدرت های خارجی کوشیدند و می کوشند که بجای آقای علی خامنه ای فرد دلخواه خود را به قدرت بنشانند، در فرو کش کردن آن را نباید فراموش کرد.
کنشگران جنبش و تمامی آنهایی که به قصد استقرار آزادی و استقلال و عدالت از جنبش مردم ایران حمایت می کنند، مسئول و موظفند که تجربه را در نیمه راه رها نکنند و با نقد مؤثر، با استفاده از تجربه بر نقاط قوت جنبش بیافزایند و نقاط ضعف آنرا شناسایی کنند و در صدد تصحیح و رفع آن نقایص بر آیند. هر جنبشی بدون پالایش خود از کاستی ها، نمی تواند قدم به مراحل بعدی بگذارد. ارتقاء جنبش و کوشش موفقیت آمیز در طی مراحل مختلف تا به ثمر رسیدن آن، وظیفۀ هر ایرانی مسئول و بیداری است که دغدغۀ وطن دارد و زیست هموطنان خود را در جهنم استبداد رژیم ولایت فقیه، برنمی تابد. بایستی در نظر و عمل کوشش کرد تا با حق محور شدن خواسته ها، موانع گسترش جنبش و همگانی شدن آن از سر راه برداشته شوند.
مجامع اسلامی ایرانیان ضمن دفاع از جنبش مردمی “زن، زندگی، آزادی”، و مطالبات حق طلبانۀ آن، خواهان برقراری آزادی ها در کشور و ممکن نمودن فضای آزاد و مستقل جهت رشد استعدادها وتوزیع برابر امکانات در کشور می باشد. ما، خواهان جدایی بنیاد های دینی و مرامی، از بنیاد دولت بودیم و هستیم، و با هر گونه خشونت و اعمال آن، مخالفیم. ما، استبداد حاکم را اصلاح پذیر نمی دانیم و خواهان تغییر نظام و برچیده شدن تمامی ستون پایه های استبداد حاکم می باشیم تا بدین ترتیب استقرار جمهوری و نظامی مردمسالار در ایران، ممکن و مردم صاحب اختیار سرنوشت خویش شوند. ما، در سوگ فرزندان شهید وطن با پدران و مادران آنها شریک و هم دردیم و از حق تک تک مردم ایران با هر عقیده و مرام، دفاع می کنیم. در جمهوری ایران، استبداد از هر نوع آن، دینی و مرامی و …، جایی ندارد. حق مردم ایران است که از حقوق انسانی و شهروندی و ملی خود برخوردار بگردد و با تکیه به حق حاکمیت خویش در اداره و نیز ساختن وطن، مشارکت نماید. از اینرو ضمن تلاش برای ارتقای جنبش و رفع کاستی ها و افزودن بر قوت های آن، کوشش داریم تا در برون مرز پژواک صدای حق طلبانۀ مردم ایران و خواسته های به حق و آرمان های آنها در درون کشور باشیم.
دبیر خانه مجامع اسلامی ایرانیان،
dabirkhaneh@majame.com
تاریخ: ۱۲ سپتامبر ۲۰٢۳ برابر با ۲۰ شهریور ۱۴۰۲