بالاخره بایستی یکی از این شقوق و یاشقّ دیگری را عقلاً نشسته پیدا کنند و چنانکه خاطر غالب آقایان مستحضر است و بنده هم می بینیم، خیال نمی کنم روی همرفته خیلی مجال و فرصت باشد، از برای اینکه ما با خونسردی کار بکنیم . بنابراین از برای اینکه زودتر به نتیجه برسیم، خوبست در همین مجلس میخواهیم الان نمیخواهم بعد از یک تنفس در هر حال شقوق ذکر شود وهر یک از اشخاص یکی از این شقوق را که بنظر شان بهتر میاید درش پیش بینی زیادی بکنند و بعد سعی میکنیم ببینم کدام یک از این شقوق بیشتربه مصلحت مملکت نزدیک و با وضعیات مملکت موافق است. بنده یکی از آن اشخاص هستم که البتّه همیشه میل دارم و سعی هم کرده ام و آنچه که تا بحال توانسته ام کاری که میکنم در حدود قوانین موضوعه باشد والبّته حتماً تا وقتیکه ممکن است دردی را از راه قانون دوا کرد عقل اجازه نمیدهد که انسان بیاید و یک طریق غیر قانونی در نظر بگیرد ولی این راهم به آقایان میخواهم عرض بکنم که قوانین برای مواقع عادیست ، گاهی هم میشود که شاید اگر بطور خیلی جدّی یک مسائلی را دنبال کردید و از راه قانونی عادّی حل کردید که بسیار خوب، ولی اگر نشد یک وقت ممکن است اوضاع بیک جایی برسد که طریق غیرعادّی پیش بیاید و مجبورشوند بیک طریق غیر قانونی اقدام بکنند و پیش آمدهای ناگواری بشود و مسئولین متوجّه تمام آن اشخاص است که نخواستند سعی کنند بلکه یک طریق صحیح مشروع قانونی پیدا کنند.
عجالتاً بنده به همین اندازه اکتفا میکنم و سایر آقایان که اجازه خواسته اند اظهار نظر بکنند تا بعد برسیم در موضوع شقوقی که بنظر آقایان رسیده است.
نایب رئیس– آقای بهار( اجازه )
بهار– البتّه آقایانی که در این روزها درطهران زندگی میکنند تصدیق میفرمایند که وضعیات غیر عادّی است و اتّفاقاً تمام سنگینی این وضعیات هم مستقیما بدوش اشخاصی است که در این طالار جلوس فرموده اند که بنده هم یکی از آن آقایان هستم. باید تصدیق کرد که برای مملکت ما یک روزهایی پیش آمده است که در تاریخ قرون اخیره ایران می شود این روزها را جزو صفحات خیلی عمده ی تاریخ قرار داد و حقیقتا اشخاصی که جزو نام برداران این صفحات میباشند باید خیلی دقّت و سعی کنند که در ان صفحات اعتراضات زیادی به آنها وارد نشود.
بنده تصدیق میکنم که بجای اینکه بخونسردی، بجای اینکه به مماطله و بعوض اینکه به غبیت و طفره بخواهیم بااین وضعیات مقابله کنیم همانطوریکه آقایان فرمودند بهتر این است که ما با رشادت و با شجاعت– ولی نه یک شجاعت خود خواهانه– شجاعت و شهامتی که صرف مقرون به مصالح و منافع ملّت باشد، باید وارد قضیّه شد و به طریق عقلانی و طریق وطن خواهی حقیقی در اسرع اوقات حل کرد و اصلاح نمود. دراین قسمت بنده کاملاً با ناطقین محترم موافق هستم و به همین دلیل هم درجلسات حاضر شدم با اینکه مزاحم خوب نیست و همه روزه هم رقعه ی عذر بنده بمقام ریاست می رسد، معذالک در این چند روزه تأخیر حاضر شدم. راست است اینکه آقای یاسائی و آقای داور فرمودند یک بحران فوق العاده قابل توجّهی درمملکت پیدا شده است و همانطور که گفته شد یا بطور طبیعی همان طور که آقای داور فرمودند، یا بطور دلخواه یا غیر دلخواه هرچه هست، وضعیات طوریست که اگر مجلس شورای ملّی جلوگیری نکند و واقعاً از نقطه نظر صمیمیت و صرف وطنخواهی داخل در قضیّه نشود، ممکن است در آتیه قضیّه طوری بشود که اختیاراز دست ما و آقایان و شاید دولت هم بر خلاف انتظار بیرون برود و بطور غیر دلخواه قضیّه حل شود(یاسائی: بطور دلخواه).
بهار– بلی ، البته بطور دلخواه است! بنده نقل قول آقا را کردم ولی ممکن نیست جلوگیر ی کرد.وقتیکه یک آتش در یک خرمنی افتاد شاید اوّل خیلی سهلست بعد اگر جلوگیری نشود ممکن است بجایی برسد که خاموشی آن از عهدۀ همه خارج شود باین دلیل هر چه هست مجلس شورای ملّی که چندی بیشتر از عمر او باقی نمانده است باید سعی کند که در مقابل این تظاهراتی که در ایالات و ولایات می شود و بالاخره به مرکز هم سرایت کرده است یک جواب های امیدبخش و یک جواب هایی که بالاخره مقرون به مصالح مملکت باشد تهیّه کند و بدهد. مقصود بنده که اجازه خواستم این نبود که بخواهم در مبادی تظاهرات حرف بزنم. اینها یک قضایایی است که خیلی واضح است و بطون تواریخ دراین قضایا حکمیت کرده است ومیکند و هیچ میل ندارم و نمیخواهم تعرّضی بکسی بکنم و هیچ همچو قصدی ندارم که در اطراف این مبادی حرف بزنم.
اینکه آقای یاسائی اشاره کردند و اعتراض کردند قصد بنده به هیچ وجه تعرّض نبوده و از نقطه نظر مصالح مملکت و منافع ملّت هم به آقایان عرض میکنم و میتوانم قسم بخورم که برای شخص بنده به هیچ وجه فرقی نمیکند که در رأس امور این مملکت اشخاص خاص یا طبقات مخصوص باشند، قاجاریه در راس امور مملکت باشند یا غیر آنها ، هیچ برای بنده و شاید برای آقایان هم از نقطه نظر منافع عمومی ومصالح مملکتی نباید ابداً فرق کند. زیرا زندگی اجتماعی زندگانی شخص را بکلی دور میکند و هیچکدام ما راجع باشخاص منافع خاص نداریم. مادر ضمن سیر اجتماعی که بالاخره دوره های این سیر اجتماعی از قرون هم تجاوز میکنند و شاید به چندین قرن هم میرسد می آئیم و می رویم و مضمحل میشویم. ما اشخاصی هستیم که در عوض ۵ سال و دهسال و بیست وسال شاید در این سیر اجتماعی هستیم ، بعد مضمحل میشویم ومیرویم و بالاخره مملکت میماند و ملّت تاریخ. پس برای شخص بنده بهیچوجه تفاوتی نخواهد کرد اگر چنانچه ملّت نخواهد یک طبقه را بردارد و یک طبقه دیگر ایجاد کند، تنها قصد بنده این است که مجلس شورای ملّی باید یک نکته را کاملاً مراعات کند و آن قانون اساسی است، یعنی در ضمن شقوقی که آقای داور فرمودند مجلس شورایعالی سعی کند وآن شقیّ را انتخاب کند که هم بوضعیات حاضره خاتمه داده شود و هم اندک خدشه بقانون اساسی رخ ندهد وارد نشود. زیرا اگر بخواهیم قسمت اخیر نطق آقای داور را مطمح نظر قرار دهیم که فرمودند قوانین از برای مواقع عادی است و بالاخره وضعیت فعلی را خیلی غیر عادی فرض کنیم و قانون را در مقابل وضعیت فعلی خاصه قانون اساسی را در برابر وقایع فعلی قابل شکستن و قابل تزلزل بدانیم به عقیده بنده یک سست عنصری کرده ایم ، زیرا معتقدین و علاقمندان بمنافع و مصالح یک جامعه حتی الامکان هر وضعیت شدیدی که درمقابل قانون اساسی پیش بیاید باید آن وضعیّت را عادی تصوّر بکنند و بایستی برای حفظ قانون اساسی که تنها ضامن سعادت و حیات یک مملکتی است آن وضعیات را غیر عادی ندانند ومقاومت بکنند. برای حفظ قانون اساسی، لهذا بعقیدۀ بنده برای صاحبان این عقیده یعنی کسانیکه قانون اساسی را در مقابل هر وضعیتی قابل به قاعده وثبات میدانند هیچ هنگامه و هیچ هیاهو و هیچ حمله و هیچ ضربتی نمیتواند و نباید غیر عادی تلقّی بشود خاصّه که دولت ما یک دولت مقتدریست و شخص اوّل مملکت ما آقای پهلوی که یک مرد قادر و توانایی است و در تمام اصقاع مملکت و تمام سرحدّات ایران و تمام ایالات و ولایات عدّه و عُده دارند و البتّه با بودن ایشان ما نمیتوانیم یک وضعیتی غیر عادی فرض کنیم.
تمام وضعیاتی که بخواهد در مقابل قانون اساسی تظاهر کند و با قدرت حکومت پهلوی وضعیات غیر عادی تلقّی کنیم فقط در مقابل یک چیز ما موظّف هستیم که خونسردی را کنار بگذاریم و عاقلانه داخل حلّ قضیّه بشویم و آن عبارتست از تلگرافاتی که اهالی ایران به جمعی از نمایندگان بمجلس شورای ملّی مخابره شده است، در پایتخت هم جمعی افراد مملکت و ملّت از تجّارو کسبه و اصناف رفته اند در یک نقطه جمع شده اند و جمعی هم از آقایان نمایندگان رفته اند به این دسته ملحق شده اند.البتّه در مقابل این قضایا مجلس شورای ملّی بایستی این خونسردی را کنار بگذارد و بایستی بعرایض و تظلّمات و استغاثات اهالی گوش بدهد و در حدود حفظ قانون اساسی و در حدود صیانت قانون اساسی یک تصمیمی اتّخاذ بکند که هم رضایت تلگراف کنندگان و متحصّنین حاصل شود و هم قانون اساسی به قوّت و ثبات خود باقی بماند. زیرا اگر بخواهد یک شخص یا یک جمعی یا یک خانواده در یک مملکتی زندگی سیاسی کند و مملکت را سر پرستی بکند، بالاخره بقانون اساسی احتیاج خواهد داشت . قانون اساسی برای هر کس که در این مملکت زندگی می کند واجب الاحترام و واجب الرعایه است. پس بالاخره بعقیده بنده مذاکرات را در اطراف این قضیّه زیادتر از این نباید بسط داد و آقایان یک کمیسیونی رااز مجلس یا از فرا کسیونها ازهر کدام یک نفر دو نفر انتخاب و معیّن بکنند که هم تلگراف کنندکان ساکت شوند و هم متخصّنین راحت شوند و امیدوار بشوند و بروند مشغول کار و زندگی خودشان شوند و کمتر اسباب زحمت دولت ونگرانی آقایان نمایندگان حاصل شود و هم در عین حال بالاخره مذاکراتی که بقول آقای داور دو سال است که ما و ملّت و مملکت را بزحمت انداخته است این مذاکرات راهم بیک حدّی و در یک جایی خاتمه بدهند و مردم تا اندازه ای آسوده و راحت شوند. پس بالاخره بنده بهتر میدانم که مقدّمات را طول نداد و مقدمات رابهمان جایی رساند که جمعی از افراد ملّت تلگرافاتی کرده اند و باید به آنها جواب داد. باید به آنجا رساند و درعین حال باید تصمیمی اتّخاذ کرد که مرضی الاطراف باشد یعنی قانون اساسی متزلزل نشود. اسباب آسودگی مردم و طبقات آحاد ملّت هم فراهم شود و اتّقاقات دو ساله هم رخ ندهد و در عین حال اگر چنانچه راجع باشخاص یک وضعیاتی پیش آمد البتّه مجلس شورای ملّی بایستی اشخاص را فدای مملکت به کند. ما باید در مقابل مملکت و در مقابل مّلت اگر چنانچه ناچار شدیم از اشخاص صرف نظر بکنیم ولی در عین حال باید سعی کنیم که قانون اساسی کاملاً محفوظ بماند و اگر بشود همانطوری که گفته شد، قضیّه ی رفراندوم را بیک طریق عاقلانه، بیک شکلی که هر روز نشود نظیرش را ایجاد کرد و دو اصل و سه اصل از قانون اساسی رااز بین برد، باید صورت داد. یعنی یک شکلی رفراندوم باید بشود که قابل اتیان به مثل نباشد. یعنی هر روز نشود بااین شکل و به این وسیله یک اصل از قانو ن اساسی را تراشید و یک اصل دیگری بجایش گذاشت به این ترتیب رفراندوم بنده کاملاً موافق هستم، حالا اگر دررفراندوم یک هفته طول کشید و درعرض یک هفته صورت گرفت، بهتر و اگر نشد بالاخره نبایستی عجول باشیم و اگر چهار ماه و پنج ماه هم برای این رفراندوم و برای سئوال از افکار عمومی طول بکشد، بایستی تسلیم شویم و مردم را ساکت کنیم. مجلس شورای ملّی هم باید درمقابل مردم آن ، همانطوری که دارای قوّه است ، دارای اختیار است، خود را معرّفی کند و بیش از اینهم راضی نشویم و اجازه ندهیم که به وکلای مجلس توهین کنند و بالاخره بکرسی و کرسی نشین لعنت کنند و بالاخره یک کاری نکنیم که وضعیات این یکی دو ساله که اسباب زحمت شده باز تجدید شود. این مسئله راهم عرض میکنم که این قضیّه را بایک عجله ای که در عین حال باید با خونسردی باشد انجام داد و بالاخره باید سعی کرد و سعی ما هم باید عاقلانه باشد و طوری باشد که احساسات درآن دخالت نکند و با یک طریق عقلانی آقایان که در سیاست ورزیده هستند، اشخاصیکه طرف توجّه عمومند، اشخاصیکه بالاخره در قضایا دخیل بوده اند و تجربه کرده اند، باید این آقایان را شرکت داد، باید از فرا کسیونها به جمعی راجع کرد و آنها را شرکت داد و به یک شکلی آبرومندانه برای مجلس تمام شود. این مسئله را تمام کرد، که بالاخره در نتیجه وضعیات غیر عادی هم ما کاری نکرده باشیم و بنده میل دارم که آقای داور هم با بنده موافق باشند و وضعیات راهم غیرعادی ندانند و در عین حال قانون اساسی راهم حفظ کنند و اگر هم برای صلاح مملکت بایستی تجدید نظر در بعضی از موا دّ قانون اساسی کرد، تصدیق کنند که با عجله نباید این کار بشود . بعقیدۀ بنده این کار نباید بیک طریقی بشود که هر روز بتوانند که ما یا پارلمان های آینده این مملکت راملزم کنند که یک قسمت از قانون اساسی رامقراض کنند. ما باید کاری کنیم و قضایا طوری بدست ما حل شود که پارلمان های آینده هم دچار اشکال نشوند.
– داور بنده یک توضیحی دارم سوء تقاهم شد اجازه بفرمائید
نایب رئیس – بفرمائید
داور– در این قسمت ازعرایض بنده که آقایان اشاره کردند، یالسان بنده قاصر بوده است از ادای مقصودم یا قصور از ایشان شده است. بنده گفتم تلگرافات و مخابراتی می آید یا واقعاً از روی میل یا بر فرض ازروی میل نباشد و بنده د رخصوص این مسئله بیشتر نخواستم توضیح بدهم و حالا ناچار شدم عرض کنم چون می بینم اشخاصی د رهمین مجلس هستند که یک بیانات دیگر ی میکنند، بنده بدون اینکه خواسته باشم حمله کرده باشیم و بدون اینکه بخواهم گفته باشیم بقول فلان اشخاص ازروی عدم اراده، بنده بطور خیلی سر راست عرض کردم والّا دلیلی ندارد که بنده بگویم این تلگرافات بر خلاف اراده و میل است.
نایب رئیس– آقای طهرانی (اجازه ).
– طهرانی مذاکراتی که آقای داور و یاسائی کردند، بنده مکفی میدانستم. لکن نظر باینکه بنده و هیئت موتلفه که از آذربایجان انتخاب شده اند در این باب تلگرافات متعدّد از آذربایجان رسیده است که لازم دانستم به آقایان عرض کنم که این مسئله عادّی هم نیست و این شکل هم نیست که بغیر عادّی تلقّی شود.
اقدامات آذر بایجان یک اقدامات معنوی است و از روی یک حقیقتی است که محرّک آنها شده و آنها اقدام کرده اند و اگر بخواهیم بخون سردی این مسائل را تلقّی کنیم، شاید موجب پشیمانی از برای تمام افراد این مملکت باشد. لهذا تقاضا می کنم که مجلس بهیچ وجه داخل هیچ موضوعی از موضوعات نشود، مگر اینکه این موضوع را خاتمه بدهد و تکلیف آذربایجانی ها را معلوم کند.
نایب رئیس– اقای دست غیب( اجازه).
– دست غیب– اوّلاً، بااینکه محتاج بقسم نمیدانم، عرایض خودم را ولی باز این طورعرض میکنم که خد ا میداند بی غرضانه و از روی یک احساسی که بعقیده ی خودم پاک است این را عرض میکنم . در اینکه این مکرّرات را نباید عرض کرد و دراینکه یک نگرانیها و یک بحرانهایی درمجلس هست نه تنها و کلا و مجلس تصدیق دارند، بلکه عموم مردم این نگرانی ها و بحرانیها را تصدیق دارند. یعنی یک چیزی نیست که مخفی و پوشیده باشد ومحتاج بمنطق و برهان باشد، این بحرانی را در مملکت همه مردم حس میکنند.
آقایان فرمایشاتی فرمودند و اگر بنده بخواهم مجدداً آنها را عرض کنم، یک تکراری است که شده علی ای حال یک نگرانیها یی از دو سال باین طرف یا پنج ماه یا شش ماه تا کنون در مملکت پیدا شده و اگر بخواهم باز عرایضی دراین خصوص عرض کنم، این قسمت هم مکررات می شود. حالا میخواهم ببینم آیا مجلس حق دارد که داخل دراین بحران و نگرانی بشود یا نه ؟بنده و گمان میکنم همۀ آقایان تصدیق کنند که مجلس شورایملی صلاحیت دارد برای اینکه هر بحران و نگرانی که د رمملکت تولید و ایجاد شد، داخل د رآن موضوع بشود و نمی تواند کسی بگوید که مجلس شورای ملّی صلاحیت ندارد یا اینکه مظهر افکار ملّت است و داخل درا ن قضیه بشود برای اینکه هر نگرانی کوچکتر و نگرانی بزرگتر وهربحران و نگرانی که در مملکت پید ا شود کسی که مظهر افکار ملت است، صلاحیت دارد داخل د رآن موضوعات بشود و این موضوع هم مسلّم است و گمان میکنم،
آقای ملک الشعرا بهار هم تصدیق فرمودند که باید مجلس داخل دراین موضوع نگرانی و بحران بشود . بنده عقیده ام این است که مجلس باید زود داخل دراین بحران بشود، برای اینکه هر قدر طول بکشد و هرچه دیر بشود دامنه ی این بحران و نگرانی وسیع ترمی شود و چنانچه بعضی از آقایان اشاره کردند. شاید میرسد بجایی که نمیشود جلوگیری کرد یا جلوگیری آن سخت است. پس حالا که ممکن است به یک ترتیبی مجلس جلوگیر ی کند از قضیّه، البتّه بهتر است اینها مطالب مسلّمی است که گمان نمیکنم یک نفر از آقایان مخالف با این مطلب باشند، یک مطلب دیگر این است که یک حالت تردید و بلاتکلیفی در مملکت ایجاد شده و همه آقایان این مسئله را تصدیق میکنند و که این حالت بلاتکلیفی و تردید الساعه که بنده درپشت این تریبون هستم دراین مملکت موجود است. آیا به این حالت بلاتکلیفی باید خاتمه داد یا خیر ؟البته بااین حالت مجلس شورای ملّی باید خاتمه بدهد. گفتگو بر سر این کلمه شد، بنده هم قانون اساسی را مقدّس میدانم. قانون اساسی را بنده هم می گویم محترم است بلکه همه آقایان و کلا و توده هم میگویند محترم است، چرا قانون اساسی محترم شده ؟
برای اینکه قانون اساسی را این ملّت تصویب کرده یا اینکه ملّت اجازه داده است بیک عدّه که این قانون را وضع کنند که قانون اساسی مملکت و قانون استقلال مملکت باشد و بالاخره قانونی باشد که اساس قانونها روی آن باشد. حالا برویم بر سر اینکه آیا ملّت با اینکه خودش این قانون را وضع کرده میتواند بعضی ازموادّش را نسخ کند یا نه ؟البتّه میتواند مثل اینکه مجلس دورۀ سوّم و یا مجلس دورۀ چهارم یک قانونی وضع میکند خودش یا مجلس دیگر البتّه میتواند آن قانون را لغو کند! پس قانون اساسی که محترم است، برای اینست که ملّت خودش وضع کرد وهمان ملّت هم میتواند نسخش کند.
این اعلامیه هایی است که در دست بنده است این اعلامیه هایی است که قطع نظر از اینکه بنده وکیل بندر عباس یا وکیل فارسم ، وقتی که اعتبار نامه ام تصویب شد وکیل ایرانم، موکّلین ما اینطور میگویند آذربایجانی تلگراف میکند که قصد ومقصود من اینست که این اعلامیه ستون اوّلش نوشته است و ستون دوّمش تمام امضا تجّارمرکز است که بنده نمی خواهم اسامی آنها را بخوانم، برای اینکه همه آقایان خوانده اند وبنده و سایر آقایان هم کاملاً آنها را می شناسیم. این اعلامیه تجّار ایران است که نوشته اند و در ستون دیگرش امضا کرده اند این مردم وقتی که بگویند شما که مظهر افکار ما هستید و وکلای مجلس شورای ملّی هستید، ما این چیز رامیخواهیم، آیا میتوانیم یک حرفی بزنیم که خدای ناخواسته بر خلاف رضای ملّت باشد، این ملّت است حرف میزند.
بنده از روی این امضا حرف می زنم، امضا مال آذر بایجان است. و کلای آذربایجان حاضرند، میداند امضا مال رشت است. وکلا ی رشت میدانند امضا مال فارس است. و کلای فارس می دانند امضا مال مرکزاست و این مردم این تقاضا را دارند، اگر ما وکیل این مردمیم، اینها مقصود خودشانرا علنی و اشکار می گویند. بنده گمان نمیکنم در میان این تجّاری را که بنده اسامی شان را میخوانم از اوّل تا آخر یک نفر منافق تویش باشد که بگوید خیر من امضا نکرده ام. اینکه سفیه نبوده، عاقل بوده است، لابد از روی میل امضا کرده و از روی اراده و دلخواه این حرف ها را زده من هم از روی افکار این ها حرف میزنم. پس من نمی توانم از روی افکار این ملت حرف بزنم.
– شوشتری امضا ها را بخوانید!
– دست غیب امضا ها را همه آقایان خوانده اند و دیده اند دیگر گمان نمیکنم لازم بخواندن باشد. در اینجا فقط یک کلمه خوشبختانه یا بدبختانه گفته شد که حق ندارند. بنده عرض میکنم حق دارند آقای ملک الشعرا به یک عبارت تندتری فرمودند، حق ندارند اعتراض کنند. بنده عرض می کنم حق دارند اعتراض کنند، برای خاطر اینکه می گویند مظهر افکارمن، نگرانم تو که مظهر افکارمنی، چرا تکلیف مرا معیّن نمیکنی، برای خاطر اینکه همانطوری که آقای سید یعقوب صبح درجلسه ی خصوصی فرمودند؛ ملّت نگرانست و تمام هم بطوری که آقایان فرمودند رفته اند متحصّن شد ه اند و آنطور هم نیست که ما بتوانیم بیاییم مجلس و رأی بدهیم. برای اینکه مثلاً بنده میتوانم اساساً نیایم و بگویم مرا غایب بی اجازه بنویس. دیگر چه حرف دارید بامن، ولی تصدیق میفرمایید که من نمی توانم نگرانی و بحران را ببینم و بروم و پشت سرش ملّت اعتراض کند بمن و بگوید تو مظهر افکار من هستی، چرا بخونسردی این نگرانی ها را تلقّی میکنی؟ یا چرا جواب ما رانمیدهی واین نگرانی ها را رفع نمیکنی ؟
چرا بحرف ما نمی رسی؟ و چرا نمی گویی مقصودتان آنچه هست انجام می دهیم.
پس اگراعتراض کند مّلت به وکیل خودش بعقیده بنده حق دارد وبنده آن را دشمنی تلقّی نمیکنم، آخر چه اعتراضی میکند ؟ اعتراضش این است که میگوید این حالت خونسردی تو که وکیل منی برای من بد است. شماها که وکلای ما ملّت هستید، میتوانید با یک قیام و قعود ما را از این نگرانی بیرون بیاورید! یک کلمه دیگرهم هست و آن اینست گمان میکنم اینطور باشد که آقای داور فرمودند و خودشان هم توضیح دادند که برای شوخی یا جدّی بنده گمان میکنم که هر کس هر چه خیال میکند و هر که هر چه در ذهنش هست بنده و ایشان که نماینده هستیم باید تکلیف مردم را معلوم کنیم!
بنده خودم را عرض میکنم که خبر ازغیبت ندارم، بنده دست غیبم از غیب که خبر ندارم. بنده می گویم این ملّت است که می گوید تکلیف را معیّن بکن راستی نگرانی و بحران بد است یا لااقل حرف بزنید به مردم و بگویید ما در ظرف یک هفته یا دو روز یا ده روز تکلیف را معیّن میکنیم. شما ساکت باشید ده بیست سی روز است که تلگرافاتی از آذربایجان و بعضی جاهای دیگر رسیده است و ما باخونسردی تلقّی کرد ه ایم، البتّه اگر من هم یک وکیلی داشته باشم که بخونسردی مطالب و حرف مرا تلقّی کند، اوقاتم تلخ میشود. یک کلمه آقای بهار فرمودند که آن کلمه به عقیده بنده باید یک قدری اصلاح شود. فرمودند دولت مقتدر. اگر بنا باشد خلاف قانون اساسی گفته شود دولت مقتدر، باید جلوگیری نماید. بلی راست است اما دولت مقتدر پهلوی جلوی افکار مردم را که نمی تواندبگیرد!دولت مقتدر نمی تواند به بنده بگوید این عقیده ای که داری اظهار نکن! دولت مقتدر پهلوی که سهل است دولت مقتدرتر از پهلوی و یک اقتدار فوق اقتدار آقای پهلوی هم که در ذهن من بیاید نمی تواند بگوید تو آزاد نیستی حرقت را نزن! بنده میگویم فلان مادّه از قانون اساسی را من قبول ندارم. دولت مقتدر پهلوی و هر دولت مقتدر دیگری نمیتواند توی دهن من بزند. .بلی ممکن است یکنفر بیاید توی دهن من بزند و بگوید تو نمی فهمی. البتّه این یک حرفی است ولی دولت مقتدر نمی تواند توی دهن ملّت بزند و بگوید حرف نزن و سلب آزادی از مردم بکند!
دولت مقتدر بایستی مظهر افکار ملّت باشد و افکارش از روی افکار ملّت باشد. اگر فرض کنیم که دولت مقتدر و پهلوی اینها را متفرّق میکرد آیا فوراً مجلس باو اعتراض نمیکرد که آقای دولت چرا اینها را متفرّق کردید؟ هیج دولت مقتدری نمیتواند جلوی افکار ملّت را بگیرد، جلوی این اعلامیه ها را بگیرد، دولت نمیتواند مردم را بگیرد حبس کند که چرا شما میخواهید عقاید و افکار خود تان را اظهار کنید . پس بنا اعلی ذ الک د ر خاتمه ی عرایض خودم عرض میکنم که باید هر چه زودتر به این بحران و به این بلاتکلیفی و نگرانی خاتمه داد و مردم را از حالت بلا تکلیفی و نگرانی نجات داد.
حالا اگر آقایان میل دارند کمیسیونی تشکیل بدهند گر چه بعقیدۀ بنده اینهم باز دیر میشود، برای اینکه جلسۀ کمیسیون یک روز تشکلیل میشود، یک روز نمی شود و بالاخره کم کم عدّه ی اعضا کمیسیون کم میشود و باز این قضایا همینطور بحالت بی تکلیفی میماند و ده روز بیست وروز طول خواهد کشید.این نکته را هم باید متذکّر شد و آقای داوربد نفرمودند بلکه خوب فرمودند که اصل تفوّه به بعضی عبارات خوب نیست و کیف از تصرّفش. مثلا بنده عرض میکنم، خیال دارند ادارۀ نواقل یا بلدیه را تصرّف کنند. اصلاً این کلمه بد است، دیگر عملش البتّه بدتر است و بنده عقیده ام این است که بهر ترتیبی هست باید جلو گیری کرد.
*نایب رئیس– مکرّر گفته میشود مجلس نسبت به رسیدگی به این تلگراف و عرایض مردم مسامحه کرده است. البتّه همه ی آقایا ن تصدیق میکنند که مجلس مسامحه نکرده است، نهایت اشخاصی که در خارج هستند برای اینکه از اوضاع و ترتیبات داخلی مجلس مطّلع نیستند این تصوّر را میکنند. مجلس مدّت ده الی دوازده روز بود که مشغول انتخاب هیئت رئیسه ی خودش بودولی چند روز است که توجّه خاصّی به این موضوع کرده است و به این مسئله هم در خارج تبادل نظر نشود و یک وجه حلّی پیدا نشود، به مجلس آمدنش فایده ندارد و نتیجه ی مطلوبه را نمیدهد! تا اینکه بالاخره آقایا ن حاضر شدند که داخل د رطریق حلّ قضیه شوند و بهترین دلیل هم آمدن آقایان است درین موقع و تشکیل دادن جلسۀ فوق العاده درعصر. بنابراین تصوّراتی که درخرج میشود بی مورد خواهد بود و یک عدّۀ زیادی از آقایان اجازه خواسته اند و تصوّر میکنم تمام هم موافق بااین موضوع باشند که باید راه حلّی پیدا کرد.
بنا براین بهتر اینست که وارد در طریق حلّ شوند والّا درکلّیات همه موافقند یک پیشنهادی هم ازآقای حائریزاده راجع به تنفّس رسیده است قرائت می شود،بشرح ذیل قرائت شد:
بنده پیشنهاد میکنم نیمساعت تنفس داده شود. حائری زاده
نایب رئیس بفرمایید
حائری زاده – این موضوعی که حالا مطرحست، من هرچه فکر می کنم چه لباسی تنش کنم، نمی فهمم. چون راپرت کمیسیون عرایض ابتدا مطرح شد و راپرت کمیسیون این بود که تلگرافات قرائت شود. بعد آقایان گفتند خوبست مضمون تلگرافات بعرض مجلس برسد، ولی بعد ازقرائتش صرف نظرشد. مجلس روضه خوانی و کنفرانس نیست که هر کسی بیاید یک اظهاری بکند. مجلس باید یک راه حلّی برای این بی تکلیفی که همه متّفق هستیم که باید به آن خاتمه داده شود معیّن نماید. بعقیدۀ بنده خوبست تنفّس داده شود تا در خارج جلسه ی علنی علما ی علم حقوقی که داریم بنشینند پهلوی هم و یک راه حلّ و فرمولی پیدا کنند و آن را زمینه قرار بدهیم و از روی آن عمل کنیم، والّا از این مذاکرات متفرّقه که بنده یک عقیده اظهار کنم و آقا یک عقیده ، بالاخره به نتیجه نمی رسیم و تضیبع وقت هم فایده ندارد، ازاین جهت بنده پیشنهاد تنفّس کردم.
نایب رئیس – آقای داور( اجازه).
داور– بنده در اصل این پیشنهاد که چند دقیقه تنفّس داده شود مخالف نیستم، فقط این قسمت را میخواستم خدمت آقایان عرض کنم و آن اینست که اگر واقعاً قصد تبادل نظر دارند و. البته آقا این پیشنهاد را داده اند مقصورشان همین است که یک ساعتی دربیرون بنشینند و تبادل نظر کنند بلکه زودتر بمقصود برسیم، این امریست علیحدّه ولی اگر خیر مقصود اینست که وقتی تلف شود و آقایان هم تشریف نبرند واین قضیه هم هر قدرطول میکشد بکشد که این ترتیب صحیحی نیست و بنده مخالفم.
حائریزاده– قصد بنده هم همین بود که در خارج بنشینند و یک راه حلیّ پیدا کنند.
نایب رئیس – این ترتیب که علمای علم حقوق درخارج بنشینند رسمی نیست و اگر آقایان بخواهند صورت رسمی پیدا کنند، باید یک کمیسونی رسماً انتخاب کنند، نهایت علما ی علم حقوق را بعضویت آن کمیسیون انتخاب کنند تا راپرتی بدهند و درآن مذاکره شود علی ایّ حال رای میگیرم بتنفّس.
دست غیب – بنده مخالفم
نایب رئیس – بفرمایید
دست غیب – اوّلاً، این که بنده خودم بفرموده ی آقای حائری زاده این موعظه را بخودم میکنم چون شغلم موعظه کردنست د رعبارت عقیده ام اینست که باید درست حفظ نزاکت را کرد، برای اینکه اگر یکی از نزاکت خارج شود دیگری هم باید از نزاکت خارج شد و مجلس همانطور که مظهر افکار سیاسی مردم است مظهر افکار و اخلاق مردم هم هست. راجع به تنفّس هم اگر چنانچه یک عدّه نروند که باز مجلس از اکثریت نیفتد خیلی خوبست تنفّس داده شود ولی چو ن من قطع دارم که یک عدّه خواهند رفت و مجلس از اکثریت خواهد افتاد از این جهت مخالفم.
نایب رئیس – آقای حائری زاده (اجازه).
حائریزاده – بنده از فرمایشاتی که آقای دست غیب فرمودند خیلی تعجّب میکنم، مگر ماها حالا اگر بخواهم برویم مانعی داریم ؟یا یک مأموری داریم که اینجا بنشینیم ؟
اقا سید یعقوب – بلی مانع دارید بحران مملکت مانع است
حائری راده – خوب بلی بحران مملکت مسأله ایست علیحدّه والّا اینجا یکی آقایان بخواهند اظهار عقیده بکنند قایده ندارد و بهیچ نتیجه نمی رسیم. پس بهتر اینست که یک کمیسیونی همین طور که آقای نایب رئیس فرمودند انتخاب بشود و هر شکلی که صحیح تر است کمیسیون انتخاب بشود و بنشیند ودر موقع تنفّس این قضیّه را حل کنند و به یک صورتی بیاورند بمجلس و طوری هم نباشد که یک ماه منتظر انتخاب کمیسیون بشویم.
نایب رئیس – پس موافقید با انتخاب کمیسیون دوپیشنهاد راجع باین مطلب رسیده است قرائت می شود . – این بنده تقاضا می کنم که کمیسیونی مرکّب از دوازده نفر انتخاب شود.
محمد علی طهرانی
– بنده پیشنهاد مینمایم که یک کمیسون دوازده نفری از مجلس انتخاب شود
سلطانی یعقوب الموسوی
نایب رئیس – آقای اخگر( اجازه )
اخگر– بنده بانتخاب کمیسون از مجلس مخالفم و این را عملی نمیدانم و عقیده دارم که نمایندگان فراکسیونها در خارج جمع شوند و بنشینند این قضیّه را حل کنند و الا انتخاب کمیسیون از مجلس آن هم راجع بیک امر مهمّی هیچ عملی نیست ،زیرا شاید بنده بااین ترتیب موافق باشم ولی آن کسی که انتخاب می شود مخالف باشد. بنابراین خوبست ا ز فراکسیونها یک عدّه معیّن شوند وممکن است آقایان منفرد هم نماینده بفرستند.
نایب رئیس– آنطوریکه در خارج مجلس از فراکسینها انتخاب بشود رسمی نیست، یا باید از مجلس انتخاب شود یا از شعب علی ایّ حال پیشنها د دیگری شده است راجع بشعب اما آن قسمت اخیرش باید حذف شود.
اقا سید یعقوب– اجازه میفرمایید در پیشنهاد توضیح بدهم.
نایب رئیس – بفرمایید
اقا سید یعقوب – گر چه این مسأله را مقام ریاست فرمودند که فراکسیونها اگر نماینده انتخاب بکنند رسمیّت ندارد، نه سابقۀ مجلسی دارد، نه سابقۀ نظامنامه وکمیسیونی که رسمیت دارد و راپرتش ممکن است د رمجلس قرائت شود؛ کمیسیون منتخبه از مجلس، یا از شعب است. بعلاوه ما که پیشنها د کردیم کمیسیون دوازده نفری انتخاب بشود عقیده مان بر خونسردی نیست بلکه عقیده مان بجدّیت و تمام کردن کار است وهمین طور که آقای حائریزاده فرمودند صحیح است. مجلس روضه خوانی و کنفرانس نیست بلکه مجلس حقیقتاً برای یک امر فوق العادّه تشکیل شده است. ملّت د ر جنبش است، ملّت طهران درجنبشند، حالا آقای ملک الشعرا میفرماید خیر اینطور نیست. بنده عرض میکنم آقا ملّت آذربایجان در جنبش است …
– صدای زنگ نایب رئیس
نایب رئیس – آقا راجع به پیشنهادتان توضیح بدهید
اقا سید یعقوب – پس چون قضیّه فوق العادّه است و باید خاتمه پیدا کند و ما اینطور پیشنهاد کردیم که کمیسیونی دوازده نفری از مجلس انتخاب شود و باسرع اوقات فردا یا روز شنبه بنشینند و مطلب را حل کنند.
بهار– بنده بر طبق نظامنامه توضیح دارم
نایب رئیس – بفرمایید
بهار اگر مقصود آقایان اینست که باز مثل سابق در مسائل مخالف وموافق بتراشند ومطلب را سوء تعبیر بفرمایند بسیار خوب ماهم حاضریم. بنده که داخل در اصل موضوع نشدم و خواهش میکنم آقای آقا سید یعقوب هم سوء تعبیر نفرمایند و بنده تکذیب میکنم فرمایش ایشان را.
آقا سید یعقوب – بسیار خوب تکذیب میفرمایند ولی آنجا اشاره به هیئت تند نویسی نوشته شده است.
نایب رئیس – رآی میگیریم پیش نهاد آقای آقا سید یعقوب، آقای سلطانی که کمیسیون دوازده نفری از مجلس انتخاب شود.
یاسائی – بنده بااین پیش نهاد مخالفم .
نایب رئیس– البتّه اقایان تصدیق میفرمایند که در پیشنهادات مذاکره یک نفر مخالف کافیست یک پیش نهاد دیگر ی هم رسیده است که بعد بعرض آقایان میرسد آن هم از شعب است. فعلاً رای میگیریم پیش نهاد آقای آقا سید یعقوب وآقای سلطانی.
نایب رئیس – پیش نهادی هم رسیده است که راجع باین موضوع باورقه رآی گرفته شود و قرائت می شود.
بشرح ذیل خوانده شد:
ما امضا کنندگان تقاضا داریم د راین موضوع باورقه رآی گرفته شود؛ عبداله یاسائی– دکتر امیر خان اعلم – دست غیب – کی استوان – علی رضا الحسینی –اخگر .
اخگر– بنده امضا میکنم
نایب رئیس – سایر آقایان هم پس میگیرند ؟
یاسائی – خیر
نایب رئیس – آقای دکتر امیراعلم شما هم امضا فرموده اید.
دکتر امیر خان اعلم– بنده پس میگیرم.
نایب رئیس – پس دیگر مورد ندارد.
نایب رئیس – رأی میگیرم پیش نهاد آقای اقا سید یعقوب. آقایان موافقین قیام فرمایند.
–عدّۀ قلیلی بر خاستند
نایب رئیس – تصویب نشد.
نایب رئیس – پیش نهادی از طرف اقای نجات شده اما عدّ ه اش معلوم نیست!
نجات – دوازده نفر است.
– بمضمون ذیل خوانده شد
بنده پیش نهاد میکنم کمیسیونی بفوریت از شعب انتخاب شده آنچه راه حل راجع باین قضیّه میداند بمجلس راپرت بدهد که تکلیف آن معلوم شود.
دراین موقع بواسطه شلیک چند تیردر خارج مجلس و خارج شدن آقایان نمایندگان ازمجلس جلسه تعطیل و بفاصله ی نیم ساعت مجدّداً تشکیل شد.
نایب رئیس– د راثر حادثه که عبارت از شلیک چند تیر د ر خارج مجلس بود و بعد از تحقیقات معلوم شد که مربوط به مجلس نبوده است. یک عدّه از تماشاچی ها وحشت کردند و باعجله ازمجلس خارج شدند و این مسئله باعث وحشت آقایان نمایندگان شد و باین جهت جلسه بهم خورد و در اثر این حادثه از قرارمعلوم گویا بعضی از آقایان نمایندگان تشریف برده اند بنابراین عدّه برای مذاکره ورأی کافی نیست و جلسه ختم میشود جلسه آتیه مطابق معمول روز یکشنبه!
– بعضی از نمایندگان جلسه شنبه تشکیل شود.
نایب رئیس – عرض کردم، عدّه برای رأی کافی نیست و برخلاف نظامنامه هم نمی شود رفتار کرد وچون قبلاً اکثریت مجلس روز یکشنبه را معیّن کرده است همان روز یکشنبه جلسه تشکیل میشود. منتهی دستور همین دستوری که امروز مطرح بود و ناتمام مانده است.
مجلس دو ساعت و ربع از شب گذشته ختم شد.
نایب رئیس مجلس شورای ملّی
سید محمّد تدیّن – منشی م شهاب علی خطیبی( 5 )
◀ بهار بعد از نطقش در مخالفت با «مادّه ی واحده» می نویسد: خوانندگان درنظردارند که ناطق اقلّیت، عصر، مورد سفارش رئیس دولتی که می خواهند او را شاه کنند، واقع شده است. رفقایش صلاح خود را در این امشب – شب مخوف – ندیده اند؛ واو را هم تهدید کرده اند و بعضی دوستان گفته اند به مجلس حاضرنشود. این بیچاره باید برحسب وظیفۀ جمعیتی و وجدانی و اعتقادی خود از حملۀ مخالفان وهواداران تزلزل قانون اساسی جلوگیری کند. کسانی که اهل بحث و انتقادند می دانند که نقش من دراین نطق بسیاردشوارو جانگاه بود، و با وجود نرمی وعبارات پهلودار، مع ذالک چون گوینده را می شناختند، برآشفتند وبه قول بعضی اگرنطقی هم نمی کردم برمی آشفتند. باری قبل از آنکه نطق کنم یکی از افراد پادو اکثریت ، ازنمایندگان در مجلس ، به من نزدیک شد و گفت اگر نطق کردی میأست و زود برو!