مقاومت مجلس
باردیگرمجلس تلاش کرده بود تا برنامه های رضا ] خان [ را نقش بر آب کند. جلسات مجلس بدون داشتن رئیس رسمیت نداشت و رأی گیری بی اعتباربود، و ازقضا نمایندگان مجلس هم رئیسی انتخاب نکرده بودند. البته این نوع شگردهای پارلمانی تنها برای مدّت کوتاهی می توانست کارها را به تعویق بیندازد. اموری در این باره توضیح می دهد: « مطلب دیگری که روز نامه ها خبرداده اند و احتمالاً اهمّیت بیشتری ازظاهر قضیّه دارد این است که میرزا حسین خان پیرنیا ( مؤتمن الملک) ، رئیس مجلس ، از پذیرش مجدّد ریاست مجلس امتناع ورزیده است. دورۀ هیئت رئیسه به پایان رسیده و( تا انتخاب هیأت رئیسه ی جدید ) مجلس عملاً نمی تواند کارمفیدی انجام بدهد. درحالی که دارم این گزارش را می نویسم، جناح های مختلف مجلس هنوزبرسرانتخاب رئیس جدید به توافق نرسیده اند. بدون اغراق ، شخصیت استثنایی میرزا حسین خان پیرنیا یکی ازمهمترین عوامل دخیل درعملکرد درخشان مجلس فعلی است . شایعاتی که در باره کناره گیری پیر نیا از ریاست مجلس برسر زبان هاست به دلایل جالب تری از آنچه درروزنامه گزارش می شود اشاره دارد.» تلاش نمایندگان برا ی انتخاب رئیس مجلس چنین انعکاسی در روزنامه ها داشت . روزنامه کوشش درشمارۀ مورخ 9 اکتبر 1925 خود گزارش می دهد که روز گذشته نمایندگان از مستوفی الممالک خواسته بودند تا نامزد ریاست مجلس شود که او نپذیرفت . سپس عدّه ای تدیّن را پیشنهاد کردند که مورد قبول نبود. به گزارش روزنامه ایران در شمارۀ مورخ 12 اکتبر 1925 ، برغم امتناع مؤتمن الملک از تصدّی مجدّد ریاست مجلس ، روز گذشته نمایندگان یکباردیگر او را به ریاست مجلس ، و تدیّن و طباطبایی دیبا را نیز درسمت نایب رئیس انتخاب کردند. رزونامۀ ایران در چهاردهم اکتبر خبراستعفای مؤتمن الملک را که اخیراً به ریاست مجلس انتخاب شده بود منتشر ساخت. این روز نامه می افزاید که تعدادی از نمایندگان مجلس به خانۀ مؤتمن الملک رفته و سعی داشتند او را متقاعد کنند که استعفایش را پس بگیرد. امّا مؤتمن الملک با اشاره به کسالتش خواهش آنها را رد کرده و گفته بود که اصلاً نمی پسندد که در کشوری مشروطه یک نفر برای مدّتی طولانی برسر یک پست باشد. روزنامۀ کوشش روزشانزدهم اکتبر گزارش داد که جلسات مجلس به دلیل نداشتن رئیس رسمیتی ندارد، و لذا نمایندگان به طور غیر رسمی تشکیل جلسه می دهند. روزنامه ایران در هجدهم اکتبر خبر داد که عدّه ای از نمایندگان به امید اینکه مؤتمن الملک استعفایش را پس بگیرد به دیدنش رفته اند. او اینبار هم تقاضای آنها را رد کرد، و روزنامه ی ایران در شمارۀ نوزدهم اکتبر خود خبر داد که روز گذشته استعفای مؤتمن الملک رسماً درمجلس قرائت شد. مطابق قانون، قرار است که نمایندگان مجلس روز بیستم اکتبر رییس جدید انتخاب کنند.
روز 19 اکتبر 1925 ، رضا خان که بسیارخشمگین بود به همراه تعداد زیادی از « محافظان» خود به مجلس رفت. اموری به نقل از روزنامۀ شفق سرخ، بیستم اکتبر 1925 چنین گزارش می کند: «روز گذشته در مجلس ، تدیّن اعضای مجلس را از گفتگویی که با رئیس الوزرا داشت با خبر ساخت. رئیس الوزرا از او پرسیده بود که مجلس می خواهد در بارۀ تلگرام هایی که اخیراً در بارۀ باز گشت شاه از تبریز رسیده چه تصمیم بگیرد. تدیّن گفته بود که این تلگرام ها را ندیده است. رئیس الوزرا از تدیّن خواست که نگرانی اش را در بارۀ اوضاع تبریز به استحضار نمایندگان مجلس برساند. رئیس الوزرا براین باور بود که مجلس باید در اسرع وقت تصمیمی بگیرد. تدیّن به اطّلاع نمایندگان رساند که تلگرامی از تبریز خطاب به رئیس مجلس واصل شده است که در آن خواسته اند او به همراه ده تن از نمایندگان به تلگرافخانه بروند و با تبریز تماس بگیرند . وقتی که ارسال کنندگان تلگرام از استعفای رئیس مجلس با خبر شدند از دو نایب رئیس مجلس خواستند که به همراه ده تن از نمایندگان به تلگراف خانه بیایند. تدیّن سپس ازنمایندگان نظرخواهی کرد. نمایندگان خاطر نشان ساختند از آنجایی که تلگرام برای نایب رئیسان مجلس ارسال و از ایشان تقاضا شده است که ده نماینده را انتخاب کنند، لذا نظر خواهی ضرورتی ندارد. از این رو، از مستوفی ، علایی ، تقی زاده ، افشار ، ارباب کیخسرو، ندامانی، حکمت ، تهرانی وعدل دعوت شد که به همراه دو نایب رئیس مجلس به تلگرافخانه بروند. نمایندگان مزبور نیز پس از آنکه شکایات ارسالی از تبریز را شنیدند ، به این نتیجه رسیدند که باید زمان انتخاب رئیس مجلس و رسمیت یافتن جلسات آن صبر کرد .»(6 ) تلاش ظاهری نمایندگان مجلس برای انتخاب رئیس در هفته بعد هم ادامه یافت . رو زنامۀ ایران در21 اکتبر 1925 گزارش کرد که نمایندگان مجلس روز گذشته میرزا حسن مستوفی ( مستوفی الممالک ) را به ریاست مجلس انتخاب کرده اند. روزنامۀ کوشش درهمان روز پیش بینی کرد که مستوفی ریاست مجلس را قبول نخواهد کرد . همین روزنامه در بیست و سوم اکتبر خبر داد که مستوفی شفاهاً به چندین تن از وکلای مجلس گفته است که ریاست مجلس را نمی پذیرد. روزنامۀ ایران در 29 اکتبر 1325 گزارش دادکه پس از دعوت مستوفی به جلسه هیأت رئیسه مجلس او گفته است که خود را رئیس مجلس نمی داند . ایران اضافه می کند که وکلا در جلسه ای غیر رسمی تصمیم خواهند گرفت که آیا گفتۀ مستوفی رابه منزلۀ ( استعفا) تلقی کنند یا خیر. اموری در تفسیر این قضایا می نویسد: « ابتدا امتناع آقای پیرنیا ( مؤتمن الملک ) از پذیرش ریاست مجلس و سپس طفره رفتن آقای مستوفی چیزی بیشتر از یک تأثیر سطحی بر روند حوادث اخیر داشته است. هر دوی این اشخاص ، مردانی مسلماً با شرافت و وطن پرست هستند. اما همچون بسیاری از هموطنان خود ، در موقعیت های حساس قدرت تصمیم گیری و شهامت کافی را ندارند و در این مورد نیز رویکردی کاملاً منفی در مقابل مسئله ای مهم اتخاذ کرده اند.» با وجود این ، معلوم نیست که آیا این دو شخصیت اصلاً کاری از دستشان ساخته بود. علاوه براین کسانی که سرنوشت ایران را در دست داشتند اجازه نمی دادند که جریان اموربه این شکل پیش برود. آنها مسلماً نمی گذاشتند که عدم انتخاب رئیس مجلس به همین سادگی نقشه های دقیقشان را از مسیر اصلی اش خارج کند.
روزنامۀ ستارۀ ایران در شماره مورخ 30 اکتبر 1925 خود تحوّلات شب گذشته ی مجلس را گزارش می کند . پنج شنبه شب ، مورخ 29 اکتبر 1025 ، علیرغم اینکه هنوز رئیسی برای مجلس انتخاب نشده بود، شماری از وکلای مجلس خواهان قرائت تلگرام هایی شدند که از ولایات مختلف رسیده بود. این روز نامه می افزاید: « کمیته رسیدگی به شکایات در مجلس گزارش داد که از اواسط مهر ماه( 7 اکتبر) تلگرام های بی شماری به امضای اشخاص سرشناس از آذربایجان ، خراسان ، کرمان، کردستان ، بیرجند ، بارفروش ، ساری ، کرمانشاه ، نهاوند ، ملایر وغیره به دست این کمیته رسیده است، که حاکی از نارضایتی مردم از خاندان قاجار و خواست آنها برای برکناری این سلسله است. کمیته مذکور این تلگرام ها را به دقّت مطالعه کرده و تصمیمی گرفته بود که آنها را به استحضار سایرنمایندگان مجلس نیز برساند، تا مجلس بنا به صلاحدید خود دست به اقدامی مناسب دراین زمینه بزند. تدیّن پیشنهاد کرد که چون قرائت همۀ تلگرام ها وقت زیادی می گیرد مجلس فوراً نظرش را اعلام کند. یکی از نماینگان به نام یاسایی نیزپیشنهاد برگزاری رفراندوم را مطرح کرد او متذکّر شد که شکایات مردم شامل حال « شخصیت های محترم خاندان قاجار» درداخل وخارج مجلس نمی شود. او معتقد است که مردم فقط می خواهند سلطنت را از دست قاجار بیرون بیاورند، و با توجّه به اصل 35 قانون اساسی مبنی بر اینکه « سلطنت و دیعه ایست که به موجب الهی از طرف ملت ایران به خاندان قاجار مفوّض شده است»،* اگربر مردم محرز شود که خاندان قاجار از عهده ی وظایفی که ذاتاً بواسطۀ این « ودیعه» به ایشان محول شده به خوبی بر نیامده اند ، می توانند ودیعه را از آنها پس بگیرند. به نظر یاسایی بهترین روش برای این کار بر گزاری رفراندوم است. در نهایت قراربر این شد که کمیسیونی متشکّل از 12 نماینده این مسئله را بررسی و نتیجه رابه مجلس گزارش کند.» بنابراین، مجلس تا به آخر تلاش کرده بود نقشه های پهلوی را با حواله کردن آن به « کمیسیون تحقیق» منحرف سازد ، و بیشتر تمایل به برگزاری یک رفراندوم داشت. ولی رضا خان و حامیانش هر گز حاضر نبودند که رسوایی فوریه 1925 تکرار شود. ( 4 )
◀ تدارک و پیش بینی های لازمه برای تغییر سلطنت
حسین مکّی در بارۀ «تدارک و پیش بینی های لازمه برای تغییر سلطنت» می نویسد : از واقعۀ جمهوری که سردار سپه و عمّال وی تظاهرات زیادی کرده ولی نتیجه بعکس گرفته این تجربه را آموخته بودند که برای احراز موفّقیت در موقع تغییرسلطنت هرچه ممکن باشد وسائل کارو مقدّمات آنرا خیلی بی سرو صدا و در لفّافه انجام دهند و تظاهراتی نکنند تا حریف هشیار شود. بهمین جهت تا آواخرمهرماه 1304 تظاهرات شدیدی برعلیه قاجاریه بعمل نیاوردند ولی سردارسپه مخفیانه همه گونه پیش بینی های لازم و تدارکات خود را می دید ، منجمله چندی به شب نهم آبان مانده بود که خدا یارخان به تدیّن، رهنما ، دبیر اعظم بهرامی ،سید محمد صادق طباطبائی ، سلیمان میرزا، احیاءالسلطنه و گویا میرزا کریم خان رشتی اطّلاع داد که فردا سردار سپه قبل ازطلوع آفتاب می خواهد شما را ملاقات کند، بهتر اینستکه شب را منزل من بخوابید وصبح زود درتاریکی به منزل سردارسپه برویم. حضرات شب را منزل خدایارخان بسربردند وهریک برای آنکه خوابش نبرد ، بچیزی خود را مشغول کرد. یکی کتاب می خواند، یکی با رفیقش صحبت می کرد و بهمین نحو تمام شب خود را مشغول کردند – صبح هنگام سپیده دم ، حرکت کرده ، به منزل سردار سپه رفتند و در اطاقی از سردار سپه ملاقات نمودند. سردار سپه تسبیح خود را از حبیب در آورده اظهار داشت من می خواهم با شما هم عهد بشوم که در مسائل مهمّ مملکی با یکدیکر متّحد ومتّفق باشبم و سر تسبیح را بدست حضرات داده هر یک گوشه ای از تسبیح را گرفتند، خدایارخان هم گوشه ای از تسبیح را گرفت. روز بعد هم یکی از آنها در روزنامه ای زیر عنوان « تسبیح مقٌدس » مقاله ای نوشت. سردار سپه از این عهدها با سایر متنفّذین و وکلا و رجال بسته و منظور او از همۀ این بند و بست ها تغییرسلطنت و خلع قاجاریّه بود. بطوریکه گفتیم تمام این عملیّات محرمانه و خیلی در پرده انجام می گرفت ولی از اوّل آبان ماه بدستورامرای لشکرتلگرافات زیادی از تمام ایالات و ولایات به مجلس و بعضی از جرائد برعلیه قاجاریّه مخابره شد. منشاء این تلگرافات چه بود؟
درشهرستانها اشخاصی را وادار می نمودند که تلگرافاتی برعلیه قاجاریه به مجلس مخابره نمایند. به تلگرافخانه ها هم دستور داده بودند در موقع قبول این قبیل تلگرافات ازمخابره کنندگان مطالبۀ وجه ننمایند، بهمین جهت تلگرافات مفصّل و زیادی به مرکز مخابره می شد ولی پس از انقراض قاجاریه و تشکیل سلسلۀ پهلوی تلگرافخانه ها بزورسر نیزه از مخابره کنندگان آن تلگرافات مطالبۀ وجه نموده و تا دینارآخر آنرا وصول نمودند.
همچنین اوراق زیادی بنام شبنامه که مبنی بردرخواست خلع سلطان احمد شاه وانزجاروتنفٌرازسلسله قاجاربود در روز روشن از روز چهارم – پنجم آبان بین مردم منتشر می شد. خیلی مضحک است شبنامه را موقعی باید منتشر نمود که منتشر کنندگان از مأمورین دولت واهمه داشته باشند و نتوانند آن مطلب را درجراید یا در روز روشن نشر نمایند ولی این این شبنامه ها، شبنامه ای بود که در روز روشن و با کمال آزادی و بدون ترس وحتّی بدست عمّال شهربانی منتشرمی شد. بطوریکه در «تاریخ شاهنشاهی اعلیحضرت رضا شاه پهلوی » تألیف عبدالله خان امیر طهماسبی مشاهده می شود ( عدۀ زیادی از آن اوراق شبنامه را گراور نموده ) خط و انشای این شبنامه ها غالباً بهم شبیه بوده و تصٌورمی رود که یکی دو نفر در نوشتن آنها بیشتر شرکت نداشته ونسبت به تمام آنها از یک منبع مخصوصی دستورانتشار صادر می شده است.
◀ سور چرانی در مدرسۀ نظام
نیز ازاوّل آبان ماه چادرهائی در مدرسۀ نظام برپا و وسائل آشپزخانه، آبدار خانه و پذیرائی برای عدّه ای در نظرگرفته شد و دستجات مختلفی که شاید مجموع آن از چهار صد یا پانصد نفر تجاوزنمی کرد ازروز چهارم یا پنجم آبان بنام طبقات و اصناف مختلفه و تجٌار در آنجا جمع شده بعنوان انزجارازسلسلۀ قاجار و در خواست خلع احمد شاه متحصٌن گردیدند، متحصٌنین ازچه طبقاتی بودند ؟
1 – عدّه ای ازهوچیهای طرفدار سردار سپه در چادرهای مخصوص جای گرفتند.
2 – عدّه ای بی سرو بی پا که همیشه برای سور چرانی حاضرند بواسطۀ آنکه پذیرائی خوبی از آنها بعمل می آمد نوکر شکم خود شده در چادرها قرارگرفتند.
3 – روزهفتم آبان به عدّه ای از تجّار و رؤسای اصناف بازار که از طرفداران سردار سپه و یا لااقل ازکسانیکه از سردار سپه و نفوذ او ملاحظه داشتند تلفن کردند که سردار سپه برای امر لازمی با آنها می خواهد به مشاوره پردازد و بایستی به منزل مشارالیه بروند. این عدّه نیز که شاید در حدود سی چهل نفرازاشخاص معروف و محترم بازار بودند حرکت کرده بطرف منزل سردار سپه رفتند ولی همینکه در منزل وی رسیدند آنها را به مدرسۀ نظام راهنمائی کرده و گفتند آنجا باشید تا سردار سپه بیاید. این عدّه وقتی وارد مدرسۀ نظام شدند و چگونگی اوضاع و احوال را از نزدیک مشاهده کردند قهمیدند که آنها را برای چه خواسته اند و چه کلاهی سرآنها رفته و اگر احیاناً بخواهند خارج شوند از خروج آنها جلوگیری بعمل خواهد آمد.
4 – دسته ای هم که از عمّال سردار سپه بوده و این اجتماع با تبلیغات و فعّالیت آنها تشکیل شده بود بین متحصّنین مصنوعی افتاده و آنها را وادارمی نمود که تظاهراتی بر علیه قاجاریٌه نمایند، مجموع این عدّه متحصّنین مدرسۀ نظام را تشکیل می داد و بطوریکه گفتیم و درعکس های متحصّنین مدرسه نظام هم دیده می شود، پذیرائی متحصّنین خیلی خوب بوده و اگر این پذیرائی ادامه داشت شاید همه روز بر تعداد متحصٌنین افزوده می گردید . ..
◀ جلب موافقت نمایندگان مجلس
از روز پنجم آبان داور و تیمورتاش و یکی دونفر دیگر از وکلای طرفدار سردار سپه طرح مربوط بانقراض قاجاریٌه را تهیٌه و بدواً یکی یکی وکلای موافق سردار سپه را بمنزل سردار سپه برده در یک زیر زمینی وارد می کردند و آن طرح را ارائه و ذیل آن امضاء می گرفتند. البتٌه موافقین سردارسپه بدون چون و چرا امضاء می کردند ولی مخالفین و یا وکلائی که معناً از این جریان ناراضی بودند از امضاء امتناع می ورزیدند، با این دسته برای گرفتن امضاء طور دیگری معامله می شد. از بعضی از آنها با دادن وعده هائی امضاء می گرفتند، از برخی دیگر با تهدید و به اصطلاح نصیحت و بیم و امید امضاء می گرفتند. عدّه ای هم رفته طرح را دیدند ولی از امضاء با هر قیمتی بود جداً خود داری کردند.
◀ طرح نقشه برای سرگرم نمودن مردم
برای اینکه افکارعامّه را مشغول نموده و تهیّۀ نقشۀ خود را به موقع اجرا گذارند طرق زیر را اتّخاذ نمودند:
1- ایجاد نمایشگاه بزرگی در خارج شهر ، برای این منظور در ناز آباد ، سه چهار کیلو متری شهر ، یک نمایشگاه عظیمی تشکیل دادند. چادرهای متعدّدی که در حدود دویست سیصد دستگاه می شد و غرفه های زیبائی که از یک ماه قبل مشغول آن بودند با چوب و گچ باشکال زیبائی بر پا کردندو در این غرفه ها محصولات و امتعۀ مختلف خارجی و داخلی به معرض نمایش گذارده شده بود. در بعضی از غرفه ها بعضی حیوانات سبع و غیراهلی که از اطراف و اکناف جمع آوری کرده بودند درقفسهائی جلب توجّه می نمود . خلاصه تماشای این غرفه ها و چادرها و دیدن عملیات ماشینهای فلاحتی حدّاقل دو سه ساعت وقت تماشا کنندگان را می گرفت و یکی دو ساعت هم وقت لازم بود تا مردم از شهر به نازی آباد رفته و مراجعت نمایند، با این ترتیب حداقل پنج شش ساعت از وقت مردم بدون سر و صدا گرفته شده بود وهمه روزه درحدود چندین هزار نفر زن و مرد برای تماشا به نمایشگاه مزبور می رفتند. همچنین شبها نیز سینماهای مجّانی داده می شد تا عدّه ای هم وقت شب خود را در آن سینماها بگذرانند. بیمورد نمی دانم اعلانی را که از طرف وزیر فلاحت وتجارت وقت «عبدالحسین تیمورتاش » در اینمورد منتشر شده ذیلاً نقل نموده تا دلیل قانع کننده ای در دسترس خوانندگان گذاشته باشم.
« از روز دوشنبۀ 4 آبان ماه نمایش فلاحتی تا ده روز در ناز آباد ادامه خواهد داشت، ورود مجانی . برای خرید وبکارانداختن ماشین های فلاحتی از طرف کارکنان نمایش هرگونه اطّلاعی که تقاضا شود داده می شود. شبها سینماهای جدید که برای نمایش خواسته شده و طرز زراعت علمی در اروپا را نشان می دهد به معرض نمایش عامّه می گذارد.»
وزیر فلاحت و تجارت و فوائد عامّه – تیمورتاش
2 – اتلاف وقت مردم دردکانهای خبّازی . برای آنکه طور دیگرهم وقت مردم را گرفته و به آنها مجال تعمّق درجریانهای سیاسی را نداده باشند. سیاست کمی نان تعقیب شد و به خبّازها جنس کمتر ازمصرف روزانه داده می شد. درنتیجۀ اتّخاذ این سیاست طبیعی بود که در دکانهای خبازی ازدحام می شود، عدّه ای از مردم از صبح تا ظهر در دکانهای خبازی ازدحام می کردند و با هزار زحمت یکی دو نان از صبح تا ظهر بدست می آوردند و از بعد از ظهر تا شام نیز برای گرفتن نان شب همینطور دو پشته و سه پشته در دکانهای خبّازی هجوم می آوردند. اما برای اینکه کمی نان موجب انقلاب و بلوائی نشود بر تعداد پاسبانها و نظامیان بتعداد زیادی افزوده بودند و چون قبلاً هم یک عدّۀ هفتصد هشتصد نفری از طهران در بلوای نان چهارم مهر از مخالفین سردار سپه را گرفته بودند با این ترتیب حدس انقلاب و هجوم مردم بطرف مجلس و سایر مراکز زده نمی شد و منظور از مجموع این عملیات و پیش بینی ها و تدارکات برای این بود که مردم را بخود مشغول کرده، فرصت تفکر در جریانات روز را از آنها سلب کرده باشند. با این کیفیت مقدّمات کار فراهم و روز هفت آبانماه هم ناگهان موضوع تغییر سلطنت در مجلس مطرح گردید که اینک صورت مذاکرات مشروح این جلسۀ تاریخی در زیر نقل می شود:
◀ جلسۀ هفتم آبانماه
جلسه ۲۱۰ – صورت مشروع مجلس عصر پنجشنبه هفتم آبان ماه هزار و سیصد وچهار مطابق یازدهم ربیع الثانی ۱۳۴۴
مجلس مقارن غروب به ر یاست آقای تدیّن نایب رئیس تشکیل گردید
پس از تصوب صورت جلسه جریان مذاکرات بدین قرار بوده است.
نایب رئیس – چند فقره پیشنهاد به امضای چند نفر از آقایان راجع بدستور رسیده است و سیزده نفر از آقایان هم اجازه خواسته اند.
داور خوبست.
نایب رئیس – پیشنهاد های راجع بدستور قرائت میشود بشرح ذیل خوانده شد :
ما امضا کنندگان ذیل تقاضا داریم قرائت تلگرافات و اصله از ایالات و ولایات در این جلسه در درجه اوّل جز دستور شود و تکلیف قطعی معلوم گردد.
عبدالله یاسائی ، علی رضا الحسینی، دست غیب، کی استوان، حیدر قلی حشمتی، دکتر امیر اخگر
نایب رئیس- راپرتی از کمیسیون عرایض در این بابت رسیده قرائت میشود.( بشرح ذیل قرائت شد)
– از اواسطه مهر ماه تا امروز تلگرافات عدیده از طرف وجوه اکابر و مشاهیر و کمسیون مختلط نهضت ملّی اذر بایجان و طبقات مختلفه و هم چنین از ایالات و ولایات که ذیلا شرح داده شده؛ تبریز ،کرمان ،مشهد ،تربت ،شیراز، درجز، رشت ، قروین ، محمّره ، بجنورد ، کردستان ، بارفروش، ساری و بیرجند و غیره به مجلس مقدّس شورای ملّی شده، دالّ بر عدم رضایت از سلطنت قاجاریه و تغییر سلطنت از این سلسله و تعیین تکلیف ا زمقام مقدّس مجلس شورای ملّی ، کمسیون در جلسات عدیده تلگرافات فوق الذکر را تحت مداقّه گذارده و بالاخره تصویب می نماید که راپرت قضیه را بضمیه تلگرافات مذکوره تقدیم مجلس شورای ملّی نماید که هر طور مقتضی و صلاح است تعیین تکلیف و جواب تلگرافات مزبوره صادر شود رئیس کمیسیون حسن ملک.
نایب رئیس – آقای داور اجازه
داور- موافقم
…..
نایب رئیس مخالفی ندارد ؟
گفتند خیر
نایب رئیس- تصوّر میکنم خلاصۀ این تلگرافات همان است که در راپرت کمیسیون عرایض بعرض مجلس رسیده است و این تلگرافات زیاد است، اگر بنا باشد تمامش قرائت شود تصوّر میکنم وقت زیادی را اشغال کند اگر آقایان راه حلّی بنظر شان میرسد، ممکن است پیشنهاد بفرمایند. معذالک اگر میفرمایید قرائت شود.( آقای افشار اجازه)
افشار- بنده نظرم این است همانطور که فرمودند خلاصۀ تلگرافات بعرض آقایان هم رسیده وممکن است تلگرافات واصله را بگذراند و در اطاق تنفّس هر یک از آقایان میل دارند مراجعه فرمایند و از مضمون آن مطّلع شوند .
نایب رئیس- آقای یاسائی (اجازه)
یاسائی – چون آقای نایب رئیس فرمودند وارد اصل قضیّه و راه حل آن بشویم اینست که بنده نسبت بسهم خودم عقیدۀ خودم را اینجا عرض میکنم. با حذف تمام مقدّمات، ماعجالتاً واقعیم دربرابر یک وضعیات بحران آمیزی که قابل تردید و تشکیک نیست آذربایجانی های حسّاس بالخصوص وآزادی خواهان سایر ولایات یک صداها و فریادهایی دارند که بگوش ماها و اهالی مرکزعموماً رسیده است و از مضامین تلگرافات بوسیله اوراق مطبوعه و در این شهر مسبوق شده اند و محتاج بخواندن و قرائت در مجلس نیست، فقط چیزی که مورد توجّه و نظراست اینست که مجلس شورای ملّی برای این قضیۀ منظوره یک راه حلّی در نظر بگیرد چون گفته میشود که اختیارات ما محدود است.
بعضی از نمایندگان – کسی چنین چیزی نگفته است.
یاسائی – شاید در خارج گفته شود و بهمین نظر اگر خاطر آقایان نمایندگان محترم باشد بنده در حوت]اسفند[ ۱۳۰۳ در موقع شور در قانون انتخابات مادّه ی الحاقیه پیشنهاد کردم که ما اجازه بدهیم مّلت در موقع انتخابات دوره ششم بو کلا ی دوره شش اختیار بدهد که در قانون اساسی د رآن موادّی که لازم است تجدید نظری بعمل آورد. ولی وضعیات فعلی بنده را از این عقیده فعلاً منصرف کرده است زیرا اگر ما بخواهیم بگوئیم و کلای دوره ششم بیایند و این اختیار را از ملّت بگیرند و وارد در این مرحله شوند، شاید خاتمه باین وضعیات داده نشود وموجبات رضایت ملّت فراهم نگردد، تحمّل نکنند، بی صبری و بی حوصله گی کنند، آنوقت یک حوادث و خطراتی برای مملکت پیش بیاید.
باین نظر بنده عقیده دارم که مجلس شورایعالی تلگرافاً استعلام کند که از نقاط مهمّه ی مملکت یک همچو شکایاتی از سلطنت قاجاریه دارند، ملّت هم اگر میل دارد و بما اختیار بدهد، ما هم تجدید نظر بکنیم در مواد ۳۵ و ۳۶ و ۳۷ و سایر مواد متعلّقه به حقوق سلطنت و آنچه که مقتضی است بعمل بیاوریم زیرا ماده ۳۵ قانون اساسی می گوید:
« سلطنت و دیعه ایست که بموهبت الهی از طرف ملّت بشخص پادشاه مفوّض شده» ، این مادّه میرساند که ملّت میدهد و ملّت میگیرد. ملّت سلطنت را بشخص بعنوان و دیعه اعطا میکند و اگرسوء ظنّ پیدا کرد که آن شخص که ودیعه باو سپرده است نمی تواند از عهدۀ حفظ آن ودیعه بر آید، آن ودیعه را استرداد میکنند. در هر صورت ملّت میتواند اینکار را بکند ووقتیکه ملّت بما گفت شما مختارید از جانب ما تجدید نظر بکنید در قانون اساسی و مخصوصاً راجع به سلطنت و تبدیل و انتقال، ما آنوقت وارد می شویم و بهر طور که مقتضی است رفتار خواهد شد. این عقیده بنده است و ممکن است درظرف چند روز صورت بگیرد، مردم ناراضی هستند از سلسلۀ قاجاریه و البتّه از سلسلۀ قاجاریه یک شاهزاده گان محترم وطن پرست هم در داخل مجلس و خارج مجلس هست و البتّه آنها مورد نظر نیستند.
وقتیکه ما قاجاریه میگوییم نظرمان به آنها نیست، بنده تصوّر میکنم که ملّت در ظرف چند روزبجای این تعرّضاتی که بما میکنند، بی ربط و اعتراضاتی که به مجلس شورایعالی میکنند و شکایاتی که از نمایندگان دارند، بطور عموم و کلّی بجای این تعرّضات این اختیار را بدهند. بنده مراجعه میکنم به حوزۀ انتخابیه خودم، اگر موکّلین به بنده اجازه دادند، بنده می آیم اینجا و اقداماتی که مقتضی است میکنم.
در مملکت ما هم برای اوّلین دفعه این طور رفراندوم ضرری ندارد. ملّت را آشنا میکنیم به رفراندوم و درآتیه هم در دوره ششم یک قانونی برای رفراندوم بنویسند که یک صورت مشروع تر و بهتری پیدا کند.در هر صورت بعقیده بنده د رهمین دوره باید این اقدام را بکنیم و این مراجعه هم بطور متّحد المآل از طرف مقام ریاست به تمام ولایت و ایالات می شود که اشخاصی که ناراضی و شاکی هستند این اجازه و اختیار را به مجلس شورای ملی بدهند و ما با آن اختیار واجازه وارد در حلّ قضیّه بشویم اینست عقیده بنده .
نایب – رئیس آقای داور (اجازه)
داور- متأسّفانه موضوع طور ی طرح نشده است که بشود بطور کلّی یک وضعیاتی پیش آمده که باید راجع باین وضعیات فکری کرد.گمان می کنم که بطور کلی هیچ کسی نباشد که اظهار مخالفتی در کلّیات این قضیّه بکند و منطقی هم داشته باشد. پس برای اینکه نظر ما زیاد و کم معلوم شود و بعد از اینکه چند نفری اظهار عقیده بهمین شکل کلّی کردند ، وارد در حلّ قضیه بشویم. بنده هم ناچارم بهمین صورت عرض کنم .بطوریکه آقایان خاطرشان هست قبل از ظهر در جلسه خصوصی هم بنده تذکّر دادم، باز میخواهم تذکر بدهم و خاطر اقایان را بطرف این مسئله جلب کنم که یک بحرانی از دو سال قبل تقریباً دراین مملکت شروع شده است و یک تلگرافاتی به مجلس رسیده و کشمکشهایی شد و جماعاتی آمدند و رفتند و اینها یک چیز هائیست که در خاطر همه ی ماهست. در آنموقع آنچه که بنده اطّلاع دارم و بخاطرم هست عدّه ای از آقایان نمایندگان می گفتند که باید سعی کرد و حالا که قضیّه به اینجا رسیده است یک طریق حلی برایش پیدا کرد وممکن است مجلس بیک موادی رأی بدهد و ارادۀ عمومی را تقاضا کند و از برای خودش کسب حقّ و کسب اجازه کند و ببیند که دارای حقّ تجدید نظردر فلان موادّ قانون اساسی هست یا نه ؟
و درصورتی که دارای اکثریّتی شد راجع باین موضوع آنوقت بنشینید و قضیّه را حل کنید والّا صورت دیگرش دارای یک اشکلاتی هست. ولی همین مسئله بواسطه یک پیش آمدهایی که بنده نمیخواهم داخل در جزئیات آن بشوم، کم کم بتدریج یا بطوریکه د رمملکت ما معمول است که زمان یک اثر خاصیّ دارد و بتدریج یک قضایایی را از بین میبرد(؟) ، اصل این قضیّه هم از بین رفت؛ پس از چندی یک مذاکراتی بیک شکل دیگری پیش آمد و همان اوقات بود که یک مادّه ی واحده هم از مجلس گذشت و از دو سه هفته گذشته قبل تا بحال، یک تلگرافاتی باز شبیه به همان تلگرافات اوّل با یک تغییرات مختصر که آنوقت صحبت غالب- بلکه میتوان گفت همه تلگرافات راجع به جمهوریت بود، ولی ایندفعه صحبت از آن قضیه نیست و صحبت د رمخالفت و ضدّیت با خانواده ای است که در ایران سلطنت می کنند و مردم هم کم و زیاد از این قضیّه اطّلاع دارند. ماها هم تماممان مسبوقیم که تلگرافاتی آمده و اشخاصی در تلگرافخانه ی تبریز متحصّن هستند و به مرکز مخابراتی می شود. نمایندگان آذربایجان و گاهی سایر نمایندگان را به تگرافخانه احضار میکنند و کم کم یک کارهایی می شود که آن کارها (بنده میخواهم یک کلمه بگویم که شاید در درجۀ اوّل یک قدری زننده باشد گفتن همین کلمه برای مملکت مضرّ است که گفته شود؛ میخواهند یک قسمت از ادارات دولتی را تصرّف کنند و یا تصرّف کردند).
بنده گمان میکنم که وکلاء دیگر حق ندارند بنشینند و با خونسردی و بامتانت مشرق زمینی خودمان قضیّه رانگاه کنند. چند روز هم هست که قضایا یک قدری شدّت کرده و حرارت پیدا نموده وکلا در این خصوص بیشتر صحبت می کنند. یک عدّه هم رفته اند در مدرسه نظام متحصّن شده اند و می گویند ما متّحدین آذربایجان هستیم و میخواهیم کمک کنیم به رفقای آذربایجانی.
جماعت دیگری تلگرافاتی در دست دارند و میگویند این تلگراقات از ملایر و نهاوند و محمّره و سایر نقاط ایران است که آمده است و درآ ن تلگرافات می نویسد که ما اختیار میدهیم به برادران آذر بایجانی خودمان که این خانواده را خلع کنند و آنها را منعزل بدانند و منقرض حساب کنند.
دنبالش یکروز خبردار میشویم که تلگرافاتی بوکلای آذربایجان میرسد که شما حاضر نشوید د ر یک مجلس که نمیخواهند به حرفها و تلگرافات ما گوش بدهد و حرف های ما را شوخی فرض می کند. باز عرض میکنم شوخی است یا جدی است کار نداریم، ولی این تلگرافاتی است که رسیده است و بنده در این عرایض که میکنم، تنها این تلگرافات را مأخذ قرار نمیدهم بلکه تمام جریانات این دو ساله را که بنده به آنها اشاره کردم حاکی از یک وضعیات غیر عادی میدانم. از یک وضعیاتی که بالاخره از برای یک مملکت در صدی نود و نه احتمال ضرر و خطر دارد. وقتی که یک کشمکش هایی به این عظمت راجع بیک موسّساتی مثل موسّسه ی سلطنت واقع میشود و دو سال هم دوام میکند و هر روز یک صدای تازه بلند می شود، این صداها واین کشمکش ها ممکن است یک روزی بجایی برسد که مملکت را دچار صدمات و زحمات بزرگی بکند.
بنده تصوّر میکنم چه کسانیکه موافق با سلطنت و ادامه ی سلطنت قاجاریه هستند و چه کسانیکه می گویند بس است و حیف است مازندگانی خودمان را که داشت رو به راحت و آسایش میرفت و حالا رو به اغتشاش میرود این زندگانی را بزحمت بیندازیم. هر کدام از این دو دسته باشند این قسمت را لااقل تصدیق دارند که نشستن و تماشا کردن و گاه گاهی زیرا صحبتی کردن و خندیدن خوب نیست.
مامی دانیم شاید بواسطه همین بحران و کشمکش که بطور متناوب گاهی روی قضایا آمده و گاهی در زیر قضایا مانده بواسطۀ همین حالت غیر عادی و غیر مترقّب و فوق العاده است که مردم همه زیاد کم در زحمت هستند. تمام اشخاصی که بوسائل و دلائل مختلف اظهارات و اقداماتی میکنند و گرفتاریهایی برای شان پیدا می شود در نتیجۀ این بحران است اگر ما واقعاً بخواهیم تمام این مسائل را که هر روز می شنویم بگذاریم برای روز بعد، خیال میکنم مردم را دائما در زحمت نگاه داشته ایم .
بنده عرض میکنم امروز این اشخاص که جمع شده اند و میروند در نقاط مختلف در زیر چادر می نشینند، در تلگراف خانه جمع می شوند و حرف میزنند راست می گویند یا دروغ، انصاف بدهید در هر یک از این دو صورت باشد، باز شما نمی توانید آسوده بنشینید . در هر حال این مردم یک قضیه را اظهار می کنند و به این قضیه باید خاتمه داده شود. حالا البتّه ممکن است که در این زمینه ها ما باز هم بهمان ترتیبی که عادت خودمان است، آن عادت مسامحه ومماطله ،رفتار کنیم و آنهم یک ترتیبی است و یک رویه ایست. اما این ترتیب ممکن است که گاهی آمد داشته باشد ولی گاهی هم نیامد دارد و یک روزی ممکن است رشته از دست اشخاصی که می خواهند این مملکت دارای یک انتظاماتی باشد در برود و آن روزی که به انتظامات این مملکت لطمه خورد بنده و جنابعالی موافق و مخالف دولت و دشمن پررنگ و کم رنگ کسانی که طرف دار این طرف هستند و یا آن طرف کسانی که بکلّی بی طرف هستند و در تمام قضایا از دور تماشا می کنند و با یک حالت عالیجنابانه بهر چیزی نگاه می کنند تمام اینها ممکن است در زحمت بیفنند.
پس بنده خیال میکنم آقایان یک قدری بیشتر از آنچه در این اواخر فکر کرده اند، کار کرده اند.حالا راستی بطور حقیقت و جدّی بیایند فکر کنند و ببیند که باید مجلس در این مسئله وارد شود یا بهتر این است بعادت معمولی خودمان بعبارت ساده قضیه را پشت گوش بیندازیم. اگر بایدپشت گوش انداخت که این رویه خیلی خوب، که رویه ایست که هرگاهی عدّه کافی نیست، گاهی جلسه خصوصی میکنیم و بالاخره بهمان ترتیب خصوصی خودمان بگذرد که خیلی خوب، ولی اگر برعکس دلمان میخواهد که این وضعیات را بیک شکلی خاتمه بدهیم ،باید آمد راهی برای آن فکر کرد و این شقوق مختلفی که ذکر میکنند ،نظرهای مختلفی را که اشخاص مختلف اظهار می کنند آورده ونگاه کرد و گفت، کدام یک از این رویه ها خوبست، کدام یک از این طریقه ها مصلحت است و کدام طریقه میشود بحران را خاتمه داد. چون بنده از امروز قبل از ظهر وهم چنین دیروز، بلکه از چند روز قبل تا بحال چندین مرتبه بطور تذکّر خدمت آقایان عرض کرده ام. حالا نمی خواهم مجدداً همانها را عرض و تکرار کنم. البتّه همان طور که عرض کرده ام از یک شقّ خیلی پررنگ و سیر دارد که همین مجلس بنشیند قضیّه را ختم بکند تا آن شکل نسبتا کم رنگ که بالاخره مجلس رأی بدهد و دولت را دعوت کند باینکه مجلس آتیه و وکلای آتیه با حقّ تجدید نظر در فلان اصل و فلان اصل و قانون اساسی انتخاب شوند، بعد آنها را بیایند و قضیه راحل کنند.