ملی کردن منابع طبیعی وطن، به اجرا نهادن اصل استقلال است. بر طبق آن اصل، تنها تصمیم گیرنده برای سرنوشت وطن، بر مبنای حقوق بشر، حقوق شهروندی، حقوق ملی، حقوق طبیعت، ملت است. در چنین تصمیم گیری، جمهور مردم (ملت)، نه شریک داخلی و نه شریک خارجی دارد.
قدرت های مسلط خارجی، همواره بمنظور غارت ثروت های کشورهای زیر سلطه، دو- واژۀ حقوق ملی را سانسور کرده و بجای آن “منافع ملی” را گذاشته اند. در حالیکه، حقوق ملی کشوری، حقوق ملی همۀ کشورهای دیگر را تأیید می کند، “منافع ملی”، نمی تواند به ضرر ملتی، و به نفع ملت دیگری، نباشد.
در دورانی که ایران جزو کشورهای زیر سلطه نشده بود و خود جزو کشورهای سلطه گر محسوب می شد، کلاه از سر پادشاهی برای دزدیدن الماس آن برداشت و آن کلاه را سر پادشاه خود گذاشت. بنابراین، لازم است، التفات داشته باشیم که قدرت های مسلط جهانی، تعریفِ غیر جهانشمولِ “منافع ملی” را برای توجیه چپاول ثروت های ما ساخته اند، والا نه روسیه، نه چین، نه آمریکا، نه هیچ کشور دیگری، در وطن ما، سهمی از حقوق ملی ملت ایران ندارند، و ما هم سهمی از حقوق ملیِ کشورهای دیگر نداریم.
زنده یاد محمد مصدق، با ملی کردن صنعت نفت، بر پایۀ اصل موازنۀ منفی، در ایرانِِ جزوِ کشورهایِ زیر سلطه و در یوغِ استبدادِ پهلوی، از جمله می خواست تعریفِ “منافع ملی” کشورهای سلطه گر را افشا کند؛ تا به ایرانیان اهمیت دفاع از حقوق ملیِ خویش، و اهمیتِ دفاع از حقِ استقلالِ وطنشان را برای اینکه ایران بتواند از زیر سلطه خارج شود، یادآور شود. وی، خوب می دانست که در کشورهای زیر سلطه چون کشور ما، هیچ استبدادی نمی تواند نه وابسته نباشد، و نه در خدمت “منافع ملی” کشورهای سلطه گر نباشد. آن زنده یاد، برای دفاع از حقوق ملی، و نهادینه کردن آنها، گسترش آزادی ها، از جمله آزادی انتخابات را لازم دید.
با کودتای محمدرضا “شاه” در ۲۸ مرداد ١٣٣٢، با کمک دول انگلستان و آمریکا و تأیید اتحاد جماهیر شوروی– که در پی احیای “منافع” خود، بر ضد حقوق ملی ایرانیان بودند-، دوباره استبداد و وابستگی، پابرجا شدند.
با جنبش عمومی بر مبنای دو اصل راهنمای استقلال و آزادی که منجر به رویدادِ انقلابِ ١٣۵۷ شد، مردم ایران در پی احیای حقوق ملی، استقلال وطن، و گسترش آزادی های خویش شدند. اما بعد از سقوطِ رژیم پهلوی– نمادِ ریشه تاریخی استبداد که شاهنشاهی بود-، نماد ریشه تاریخی دیگر استبداد در وطن ما، یعنی دستگاه استبداد دینی، خود را در خطر نابودی یافت و مرتکب کودتای خرداد ۱۳۶۰ بر علیه انقلاب، حاکمیت جمهور مردم ایران، و منتخب ریاست جمهوریِ شان شد. روح الله خمینی، شخصاً فرماندهی آن کودتای ضد انقلابی را با زد و بند و توطئۀ پنهان با قدرت های مسلط خارجی بر عهده گرفت، تا به همراه محمد بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، علی خامنه ای، و …، به خیانتکاران تاریخ ایران بپیوندند
بر ما است که با شناختن حقوق برابر خود بعنوان بشر و شهروند، و نیز با شناختن حقوق ملی، و حقوق طبیعت، موجب ضعیف شدن تمامی ریشه های تاریخی استبداد در وطن–شاهنشاهی، دستگاه استبداد دینی، بزرگ مالکی-، شویم، و راه زنده یاد محمد مصدق– ملی کردن دولت، و ملی کردن منابع طبیعی- را برای ساختن ایران مستقل و آزاد، ادامه بدهیم.
روح زنده یادان محمد مصدق، حسین فاطمی و تمام شهدای راه استقلال و آزادی ایران شاد، و یادشان گرامی باد. راهشان را ادامه خواهیم داد. درود به استقلال و آزادی، نه به استبداد و وابستگی در هر شکلش.
شاد باشید.
حمید رفیع،
۱۴۰۱.۱۲.۲۸