back to top
خانهدیدگاه هانوشیدن جام زهر رابطه با عربستان سعودی، از محمد جعفری

نوشیدن جام زهر رابطه با عربستان سعودی، از محمد جعفری

Jafari Marbini-Mohamed-1 هدف جمهوری مطلقه غارتگر، ماندن بر اریکه قدرت به هر قیمتی است.

به نظر می رسد که بسیاری از سیاسیون چه در داخل و چه در خارج از کشور روحانیت و آخوند را هنوز درست نشناخته اند. وقتی آقای خمینی می گوید: برای حفظ حکومت می شود و باید جاسوسی کرد، دروغ گفت، شراب خورد و حفظ حکومت اوجب واجبات است. تجربه طولانی تاریخی و تجربه شخصی بیش از پنجاه سال از شناخت و ارتباط با طرز تفکر، منابع در دست و عملکرد روحانیت حکایت از این دارد که حکومت مطلقه غارتگر روحانیت برای بقا و ماندن بر اریکه قدرت دست به هر عملی که شما حتی نتوانید آن را تصور کنید می زند. زیرا در عمل جز به در دست داشتن قدرت به هر قیمتی به هیچ چیز دیگری اعتقاد و ایمان ندارد. اگر برای ماندن لازم باشد هر عملی نه تنها مباح بلکه واجب می شود:

– اگر برای ماندن لازم باشد هزاران نفر را به مسلخ کشیده شوند،
– اگر برای ماندن لازم باشد همه بیغوله ها زندان شود
– اگر برای ماندن لازم باشد به زنان و دختران کشور تجاوز شود
– اگر برای ماندن لازم باشد که “بی حجابی” آزاد شود
-ا گر برای ماندن لازم باشد که حتی عریان شدن زنان هم آزاد باشد   
– اگر برای ماندن لازم باشد که مشروب فروشی و کاباره ها دایر شوند  
– اگر برای ماندن لازم باشد که روسپی خانه ها تحت عناوین مختلف آزاد شوند.
– اگر برای ماندن لازم باشد که هست و نیست کشور غارت شود
– اگر برای ماندن لازم باشد که بخشی از کشور جدا و یا به فروش رود
– اگر برای ماندن لازم باشد از آقای خمینی هم خمینی زدایی بشود، می شود
– اگر برای ماندن لازم باشد که با آمریکا که هیچ، با اسرائیل هم رابطه بر قرار کند، می کند.
– و اگر برای ماندن لازم باشد….

همه اعمال فوق و آنچه که نیامده است، اگر برای ماندن و بقا ضرورت پیدا کرد، شک نداشته باشید که مباح خواهد شد و انجام خواهد گرفت. ممکن است برای بعضی ها این سئوال مطرح شود که چگونه ممکن است که اینگونه اعمال به دست روحانیت حاکم انجام شوند؟ اولاً بخش مهمی از آنچه در بالا آمده است در اشلی کم و زیاد در طول این چهل و اندی سال انجام گرفته است و ثانیا روحانیت در زرادخانه فقهی که بنام خدا و رسول و ائمه در دست دارد همه چیز یافت می شود و حتی اگر هم یافت نشد، هر عملی را که برای حفظ حکومت ضرورت پیدا کند، آن را با یک قال الصادق و یا قال الباقر و یا قال فلان و بهمان می سازد و یا بنا بر شرایطی هر عملی را می تواند برای مردم مباح و یا بنا بر شرایط دیگر همان را حرام سازد. همچنانکه تا به حال هر جا که نیاز داشته اند دست به جعل و تحریف حدیث و تاریخ و حلال و حرام فلان و بهمان چیز زده شده است.

از یکطرف جنبش «زن زندگی آزادی» که پس از کشته شدن مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد در ۲۵ شهریور در تهران شکل گرفت، در روز خاکسپاری این دختر کردستان ایران در ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ در آرامگاهش در سقز  شعار «زن زندگی آزادی» سر داده شده و به مانند سنگی رها شده در اقیانوس پر آتش و متلاطم کشور موج ها از پی هم آفرید و در کمتر از چند ساعت در خیابان‌ ها و صحن دانشگاه‌ های ایران طنین انداز شد و به سرعت به علامت رمز جنبش تبدیل گشت، زنگ خطر جدی برای بقای رژیم را به صدا در آورد. از طرف دیگر قریب سه ماهی که از این جنبش می گذشت «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین در۱۶ آذر ۱۴۰۱ (۷ دسامبر ۲۰۲۲) در یک سفر رسمی وارد عربستان سعودی شد. با مقامات سعودی در زمینه های مختلف گفت و گو کرد. بیش از ۳۰ توافقنامه مهم با سران سعودی در زمینه های مختلف به امضا رسید، افزون بر این «شی جین پینگ» در «اجلاس سران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و چین» و «اجلاس سران کشورهای عربی و چین» همراه با پادشاه و ولیعهد عربستان سعودی شرکت کرد. بیانیه مشترک چین و شورای همکاری خلیج فارس در باره مناقشه ارضی امارات متحده عربی و ایران، صادر شد. چین تنها قدرتی که رژیم به آن تکیه داشت، این بیانیه مشترک چین و شورای همکاری خلیج فارس در باره مناقشه ارضی امارات متحده عربی و ایران، اگر چه چینی ها آن را به حفظ توازن دیپلماتیک و قوا در منطقه خلیج فارس تعبیر کردند، اما در بین سران نظام به نوعی حمایت از مواضع عربستان و امارات متحد عربی تلقی و تفسیر شد و بدون اظهار نظر جدی، رژیم ایران از جانب چینی ها هم احساس خطر کرد.

در تظاهرات وسیع مردم در کشورهای غربی در پشتیبانی از جنبش « زن زندگی آزادی»، و گسیل سلطنت طلبان با انواع و اقسام چماق و سوار موج برخاسته از پشتیبانی «زن زندگی آزادی» شدن جهت تسخیر و تصاحب آن و با ضرب چوب و چماق هم در تظاهرات لندن، کلن، بروکسل و …،  و با انواع و اقسام فشار صدای دیگران را خاموش کردن و با طبل و دهل بلند شدن بنرها  (Banners) و تابلوهای صدای سلطنت طلبان و سلطنت طلبی و با انواع و اقسام فشار، صدای دیگران را خاموش کردن و ظاهر شدن پرویز ثابتی شکنجه گر ساواک که بعد از خروج از کشور حداقل از بسیاری از چشم ها مخفی بود، در کنار آقای رضا پهلوی، از وی با سلام و صلوات رونمائی شد. و با سر دادن شعارهایی نظیر: «شاه، شاه جاوید شاه »// «ایران فقط رضا شاه» // یا «رهبر ما پهلویه، هرگه نگه اجنبیه»
در فضای آماده جنبش «زن زندگی آزادی» و با حمایت و پشتیبانی سران کشورهای غربی و فضای ساخته و یا ساخته شده توسط سران چند گروه فشار به رهبری آقای رضا پهلوی و دعوت آقای رضا پهلوی به این کاخ و آن کاخ و این مجلس و آن مجلس کشورهای غربی و او هم سپاس و تشکر از آنها که برای اولین بار با آلترناتیو و رهبری دوران گذار از جمهوری اسلامی گفتگو می کنند، چنین اعمال حداقل نابخردانه ای، هم در بین مردم در داخل کشور اثر منفی خود را بر جای گذاشت، و هم حکومت مطلقه غارتگر را بیش از پیش حساس و نگران کرد. در چنین فضایی، چین، که از قبل خود را آماده کرده بود وارد عمل شد. و نقش خود را در حل اختلاف بین عربستان و ایران و کشورهای خلیج فارس ایفا کرد. گفت‌ و گو ها بین جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی در پکن به سرانجام رسید و جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی توافق کردند ظرف حداکثر دو ماه، روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارت‌ خانه‌ ها و نمایندگی‌ ها را بازگشایی کنند. و بیانیه سه‌ جانبه ایران، عربستان و چین در این رابطه انتشار پیدا کرد. این توافق و عادی‌ سازی روابط ایران و عربستان با کمی احتیاط توسط همه کشورهای غربی و شبه‌ نظامیان حوثی برای بازگشت امنیت به منطقه و حتی اسرائیل به فال نیک گرفته شد.  

پس برقراری رابطه با عربستان و امارات و بحرین و … را باید در رابطه با بقا ملاحظه و مورد مداقه قرار داد. با وجودی که حدود شش ماهی از جنبش «زن زندگی آزادی»  می گذرد و هنوز هم کاملاً رنگ نباخته است، زنگ خطر جدی برای بقای رژیم را به صدا در آورده و خواب آقای خامنه ای را به شدت آشفته کرده است.

اما حکومت مطلقه غارتگر از این تنش زدائی در منطقه چند هدف  را تعقیب می کند:  

یکم: باز گرداندن آرامش در منطقه و تنش زدائی با کشورهای منطقه و سپس با کشورهای دیگر امری حیاتی برای بقای رژیم است و برقراری رابطه با عربستان و امارات و بحرین و … در این  رابطه است و با از سر گیری روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس تا حدودی خیال حکومت مطلقه غارتگر راحت شده است و برای هدف بعدی ضروری است.

دوم: باز گرداندن آرامش نسبی در کشور، بدون سر و سامان دادن نسبی اقتصاد کشور و بهبود نسبی وضع معیشتی مردم، غیر ممکن و این هم بدون برداشتن حداقل بخش مهمی از تحریم ها عملی نیست. بنابر این یک نوع تنش زدائی نسبی به جهان غرب از ضروریات اولیه است.

سوم: مهترین دغدغه خامنه ای از چند سال پیش به اینطرف، آماده سازی زمینه برای به قدرت رساندن ولایت عهدی مجتبی خامنه ای است. و وصول به این هدف هم به یک آرامش و ثبات نسبی، هم در منطقه و هم در کشور نیاز دارد.

چهارم: برای بقای حکومت مطلقه خود و واگذاری قدرت به مجتی  از انجام هر نوع کاری که به تصور هم در نیاید کوتاهی نخواهد کرد، و این هم باز به یک نوع آرامش و خصومت زدائی در منطقه و در کشور نیاز دارد. نوشیدن جام زهر رابطه با آل سعود و آل نهیان و دیگران، از جمله برای آنها است.

برای کشورهای حوزه خلیج فارس و بویژه عربستان، رهائی از جنگ خانمانسوز یمن و مسائل دیگر، بازگرداندن امنیت و ثبات در منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. و این با کنار آمدن با ایران نسبی و حداقل برای مدتی حاصل است.

برقراری روابط میان ایران و عربستان و بعد هم سایر کشورهای خلیج فارس و تنش زدائی در منطقه برای جهان غرب هم مفید فایده است و آنها هم بهره خود را  از آن خواهند برد. علائم و نشانه های مختلف، چه در رابطه بازگشت به برجام و چه موضوعات دیگر، حکایت از این دارند که غربی ها هم از میانجیگری چین بین ایران و عربستان بی اطلاع نبوده و به نوعی مستقیم و یا غیر مستقیم در جریان قرار گرفته اند.

بنا بر تجربه های تاریخی از گذشته بسیار دور تا به امروز غالباً کشورها از اشخاص، گروه های فشار برای منافع کوتاه و طولانی مدت خود بهره برده و می بردند. حمایت و پشتیبانی مختلف مالی، از اشخاص و گروه های فشار را به خاطر روی گل سرخ کسی مفت و مجانی در اختیار کس و یا کسانی، گروه و یا گروه هایی قرار نمی دهند. بلکه برای منافع کوتاه و طولانی مدت از آن ها حمایت می کنند. در همین جریان جنبش «زن زندگی آزادی» که دولت های غربی همه جانبه از این و آن حمایت کردند و آنها به این کاخ و آن کاخ و یا این مجلس و آن مجلس آورده شدند، به خاطر وارد کردن ترس و فشار بر حکومت مطلقه غارتگر بود تا آن وادار شود که از اغتشاش در منطقه بطور نسبی دست بردارد تا امنیت و ثبات به این منطقه حیاتی برای غرب و حتی سایر کشورها باز گردانده شود و به نوعی برجام دوباره احیا و از مسابقه اتمی در منطقه که برای همه طرف ها خطرناک است جلوگیری شود.

اما چه کسی حاضر است که کشور به دست آقای رضا پهلوی که بنا به نقل قول آقای مسعود انصاری از سال ۱۹۸۴ تا سال ۱۹۸۸ که او در جریان بوده، سازمان سیا ماهانه ۱۵۰ هزار دلار به آقای رضا پهلوی پرداخت می کرده به این شرط که ماهانه ۵۰ هزار دلار آن را به پرویز ثابتی پرداخت کند و بعد از آن را او دیگر در جریان نبوده است؟ (۱) از آن هم که بگذریم، چه کسی حاضر است که کشور را در اختیار کسی که هر روز با چند پهلو گویی و ابهام گویی، یک روز ولیعهد قانونی کشور است، روز دیگر شخصاً جمهوری را به سلطنت ترجیح می دهد، و یک روز هم شاید بشود راهی برای سلطنت انتخابی پیدا کرد، و نوبتی دیگر شاه تنها مهره ای است که اگر حذف شد، باخت حتمی است، و  یک روز هم از خارجی ها می خواهد که بگویند با سپاه چه باید کرد، و از این قبیل حرف های مبهم و چند پهلو تا بخواهید؟

چه کسی حاضر است که کشور را در اختیار خانم مسیح علی نژاد کارمند وزارت خارجه آمریکا که جایزه و بورسی را که ایشان دریافت کرده اند، ۷۲۷ هزار و ۴۱۰ دلار است بگذارد؟ (۲) که یک روز رهبری جنبش را در دست بدارد. چنین اشخاصی خیلی خوب که عمل کنند می شوند، زلمی خلیل زاد که چون آمریکا اراده کرده بود ملت افغانستان را دور زد و کشور در اختیار طالبان قرار داده شد و این فاجعه را ببار آورد.

چه کسی حاضر است که کشور را در اختیار سلبریتی خانم گلشیفته فراهانی بگذارد که خود ابتدا می گوید: «من و علی کریمی سیاستمدار نیستیم»، اما بعد می گوید: «مطرح کردن نوع حکومت در وضعیت کنونی «خیانت» است. و «هر کس که باعث اختلاف در اپوزیسیون شود، دارد خیانت می‌ کند». یعنی اینکه هر کسی که نوع حکومت آینده را اکنون مطرح می کند، خائن است و خیانت می کند. توهینی به مردم ایران از این بدتر می شود؟

چه کسی حاضر است که کشور را در اختیار کسانی بگذارد که اول در بوق و کرنا وعده انتشار منشور خود را به ملت ایران داد و بعد که آن منشور منتشر شد، معلوم شد که منشور پیام تفرقه و تجزیه را با خود آورده بود؟ در مورد منشور به اندازه کافی مقاله های متعددی در نقد آن نوشته شده است، اما وقتی منشور منتشر شد، معلوم گشت  که از جلسه هشت نفره دانشگاه جرج تاون چون اتوبوس به اندازه کافی جا نداشته دو نفر از آن پیاده شده و یا پیاده کرده اند و آن را فقط شش نفر امضا کرده اند. اما در این منشور زبان فارسی به عنوان زبان رسمی ایران که یکی از ارکان قوام دهنده وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران است مغفول مانده است. و تازه اسمی هم از ملت ایران در آن نیامده است.

در این منشور، مخاطب بیشتر خارجیان هستند تا ملت ایران. افزون بر آن نکاتی در آن آمده که زمینه تجزیه کشور را در صورت امکان و آماده شدن شرایط فراهم می کند، از جمله اینکه در آن «حفظ یکپاچگی سرزمین ایران» آمده است، و نه حفظ تمامیت ارضی آن، که این دو زمین تا آسمان با هم متفاوت اند، زیرا هم اکنون هم یکپارچگی مرزهای تاریخی ایران زمین و یا مرزهای تاریخی ایران موجود است، و شاید آن هم برای همراه ساختن آقای عبدالله مهتدی بوده است. تازه حزب کومله دبه کرده و کمیته مرکزی آن اعلان کرده است که «امضای آقای عبدالله مهتدی به عنوان دبیرکلی که با نام کومله فعالیت می‌ کند، در پای این منشور، هیچگونه ربطی به کومله و سیاست‌ های آن ندارد». اگر او دبیر کل بوده و بدون اطلاع کمیته مرکزی، خود سرانه امضای خود را پای چنین متنی نهاده است، یا باید او را به جرم چنین کار خودسرانه ای اخراج کنند، و یا حداقل از دبیر کلی کومله برداشته شود.

واقعاً این عده هشت نفره که از اول سال نو مسیحی با شعبده بازی های مختلف گرد هم جمع شدند، جز اینکه چوب لای چرخ جنبش «زن زندگی آزادی » بگذارند، و به نوعی مایه تفرقه شوند، و دخیل به بارگاه خارجی ها ببندند، چه کارنامه دیگری دارند؟
 
در نوبت دیگر در حد توان و وسع خود برای رهائی از حکومت مطلقه غارتگر و تداوم جنبش «زن، زندگی، آزادی» برای رسیدن به حکومت جمهوری دموکراسی ملی، بر آمده از رأی آزاد آحاد ملت ایران که در آن همه اقوام ایرانی از زن مرد و با هر دین و مرام و مذهبی از حقوق برابر برخوردار باشند و در آن بنیاد دینی از بنیاد سیاسی و اداره کشور جدا باشد، مطلب ادامه پیدا می کند.

محمد  جعفری،
 ۳ فروردین ۱۴۰۲
mbarzavand@yahoo.com

یادداشت و نمایه:

١- https://www.instagram.com/reel/CpfOiA2gmvp/?igshid=MDJmNzVkMjY=

مسعود انصاری می‌گوید، در سال ۱۹۸۴، سازمان سیا به رضا پهلوی پیشنهاد پرداخت ماهی ۱۵۰ هزار دلار را کرد و یکی از شرایط آن این بود که از این مبلغ، هر ماه ۵۰ هزار دلار به آقای پرویز ثابتی پرداخت شود:

«در سال ۱۹۸۴، آقای پهلوی به من گفت که آقای کیسی پیشهاد پرداخت ماهی ۱۵۰ هزار دلار را به ایشان کرده و یکی از شرایط آن این است که از این مبلغ هر ماه ۵۰ هزار دلار به آقای پرویز ثابتی پرداخت شود. من با اصل پول گرفتن ایشان از سازمان سیا مخالفت، و به ایشان گوشزد کردم که پدر ایشان تا روز فوت به دلیل نقش خارجی در کودتای ٢٨ مرداد، مورد انتقاد مردم ایران بوده است؛ پیشنهاد من برای انجام ملاقات با رئیس «سیا» این نبود که ایشان از این سازمان پول بگیرد، بلکه هدف در مرحله اول خلاص شدن از فشار اطرافیان شاهزاده، برای آوردن افراد مختلف این سازمان به داخل تشکیلات ایشان بود.

دوم اینکه فکر می‌ کردم، اگر ایشان علاقه به داشتن رابطه با این سازمان دارد، این رابطه باید مطابق شأن ایشان و تنها در حد مشورتی باشد؛ آقای رضا پهلوی استدلال مرا قبول نکرد. من نیز با اینکه در آن زمان، هم مسئول امور مالی شخصی ایشان بودم، و هم مسائل مالی فعالیت‌ های سیاسی ایشان را سرپرستی می‌ کردم، از گرفتن آن پول اجتناب کردم. بنابراین مسئولیت گرفتن این پول به عهده آقای شهریار آهی محول گشت و تا جایی که می‌ دانم پرداخت آن تا سال ۱۹۸۸ ادامه داشت.

بعد از آن، آقای پرویز ثابتی برای دیدار آقای رضا پهلوی به ایالت کنتیکت می‌ آمد و با ایشان ملاقات می‌ کرد و با آقای احمد علی اویسی نیز دائما در ارتباط بود.

در مورد مسئله مالی میان آقایان رضا پهلوی و پرویز ثابتی از سازمان سیا، این تنها چیزی است که شاهد بوده‌ ام و غیر از این، هیچ جا، و هیچ وقت در این مورد نه مطلبی گفته‌ ام و نه نوشته‌ ام.

لازم به توضیح است که آقای کیسی در آن زمان آقای رضا پهلوی را بسیار جدی گرفت و افراد زیادی از کارمندان سازمان سیا را برای کمک به ایشان مأمور کرد، ولیکن بعد از سه هفته همه آنها را بازخواست و اظهار نمود که این مرد جوان علاقه‌ ای ندارد، ولیکن تا جایی که می دانم پرداخت پول به آقای پهلوی از سال ۱۹۸۴ شروع و تا سال ۱۹۸۸ ادامه داشت.

شاید کسی از این جریان نتیجه بگیرد که پرداخت پول به ایشان بخاطر برگرداندن ایشان به تخت پادشاهی نبوده، بلکه دلائل دیگری داشته است؛ من در این زمینه بی اطلاعم».

٢- https://www.usaspending.gov/recipient/1ae4153a-dd63-f4f5-0735-fa1cbf3a29d3-C/all

در آمد ۷۲۷ هزار دلاری مسیح علینژاد (فقط از دولت آمریکا):

گزارش سالانه مخارج دولت آمریکا منتشر شده است. دولت آمریکا موظف است که اسامی تمام کارکنان خود و حقوق و بورس و جایزه دریافتی را منتشر کند. در میان اسامی کارکنان، نام خانم مسیح علی نژاد، کارمند وزارت خارجه آمریکا در شعبه رسانه ای موجود است. در این گزارش می بینیم که جمع حقوق و جایزه و بورسی را که ایشان در یافت کرده اند، ۷۲۷ هزار و ۴۱۰ دلار می باشد. البته منابع در آمد ایشان منحصر به این مقدار نیست.

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید