درنظام اسلامی ایران بد وجود ندارد. تمام عناصری که در این نظام ساختارگرا بودند، در کشتار و ترور و شکنجه و قتل نقش باختن و یا درجنایت و سرکوب دست داشتند، بد نبودند، بد تر بودند.
این جنایات را عناصر بدتر بنا نهادند. بدترها درسال های 1360 کشتار و جنایت علیه بشریت را سازمان دادند، درهمان زمان فردی بدتر هشت سال در پست نخست وزیری شاهد و ناظر کارکرد بدترها بود. عنصر بدتری که سال ها در صندلی ریاست مجلس ، رئیس “جمهور” ، رئیس مجلس “خبرگان” و مجمع تشخیص مصلحت نظام تکیه زد و خباثت و جنایت، دروغ و تزویر را به نهایت درجه رساند، جزء بدترین عناصر این نظام محسوب می شود .
بدتر تنها او نیست که حکم حکومتی صادر می کند، کسی هم که در مقام رئیس مجلس، شُور در مورد قانون مطبوعات را کنار می گذارد و به حکم حکومتی تن می دهد ، بدتر است. رئیس جمهوری بدتری که هر روز برایش بحران می سازند و در زمان اش صدها روزنامه را می بندند، نویسندگان و روشنفکران را یکی بعد از دیگری به قتل می رسانند، شهرداران را به حکم بدتر ها بازداشت و به دست نیروی انتظامی بدتر شکنجه می نمایند. ولی رئیس”جمهور” وقت به شغل بدتر”تدارکچی” دو دستی می چسبد و برای تثبیت نظام آرام می گیرد. بدتر رئیس “جمهوری” است که بدتر ها را در کنارش آورد و جامعه و اقتصاد را نابود کرد و در سیاست داخلی و خارجی فقط شاخ و شانه کشید و رژیم و حکومت و دولت را به پاسداران و جنایتکاران سپرد. بدترفقط امنیتی ها و نظامی ها (پاسداران، بسیجی ونیروی انتظامی ) نیستند که تمام اقتصاد کشور را در دست گرفته و آن را به انحصارخود درآورده اند، بدتر کسانی هستند که این سرکوبگران را در حمایت و حراست خود دارند و برای تحریم این جانیان اشک تمساح می ریزنند. بدتر فقط آن نیست که فردی به نام “رهبر” احکام بازداشت، شکنجه، ترور و اعدام صادرمی کند، بدترعناصری هستند که دور تا دور “رهبر” برای اجرای احکام دور برمی دارند. بدتر فقط آنان نیستند که در نظام اسلامی ایران به دنبال سلاح های اتمی بر پیشبرد برنامه های هسته ای و اتمی پا فشاری می کنند، بدترها کسانی هستند که برای پیاده کردن این برنامه وطرح ونقشۀ ها نهاد های ترور و تشکیلات انتحاری و استشهادی را سازمان داده اند. تنها بدترها، موقعیت های نخست وزیری، ریاست “جمهوری”، “رهبری” ، فرماندهی، دبیر شورای امنیت، رئیس و نماینده مجلس شورای اسلامی و خبرگان، رئیس و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، وزارت و هزاران پست دیگر نبودند، بدتر ها عناصری بودند که به دنبال زبان وگوش بریدن، خشونت، شکنجه، تهدید و تحدید و سرکوب وکلای دادگستری، زنان، اقلیت های قومی و مذهبی، روزنامه نگاران، وبلاک نویسان، دانشجویان و سازمان های سیاسی، فرهنگی، صنفی (چون کانون های پزشکان، نویسندگان، وکلا و…) بودند. صادق خلخالی جانی وآدمکش تنها بدتر نبود، بدتر هم کسانی بودند که اورا برای ریاست “جمهوری” کاندیدا کردند.
انتخابات ریاست “جمهوری “درنظام اسلامی ایران را می توان یک آزمایش در تاریخ معاصر سیاسی قلمداد کرد و به خاطرشناخت سره از ناسره، بازشناسی ناب از ناباب، فرصت طلبان. فضای انتخابات چون همیشه امنیتی بود. سپاه ، بسیج و نیروی انتظامی نقش عمده ای در امنیتی کردن این فضا ایفا کردند. در این باره روزنامه ها نوشتند: «رعایت ملاحظات امنیتی با امنیتی کردن فضا متفاوت است و نقش نیروهای نظامی و امنیتی را نیز در این زمینه نمی توان انکار کر [!!]»
در نظام اسلامی ایران دمکراسی و آزادی نیست . مردم در این نظام حق انتخاب ندارند و ازحقوق و آزادی یک سان برخوردار نیستند. شورای نگهبان برای این مردم تعیین تکلیف می کند . این نظام دچار بحران است، برای بیرون رفت از این بحران ها هر از چندی دست به شگردی جدید می زند. رژیم و اپوزیسیون مذهبی برای برون رفت از این بحران، یک هدف دارند و آن استحکام ساختار نظام و ادامه وضع موجود است. نمایش”انتخابات” وسیله است برای تثبیت نظا م اسلامی. حسن روحانی عضو شورای تشخیص مصلحت و کاندیدای شورای نگهبان و اپوزیسیون مذهبی ، از نا رضایتی مردم و احساسات جوانان ، برای بیرون آوردن نظام از بحران، بهره گرفت.
29 خرداد 92 / 19 ژوئن 2013
محمود رفیع دبیر جامعۀ دفاع از حقوق بشر در ایران