مدعیان اپوزوسیون شناخت درستی از سیاست حاکم بر جهان ندارند. و از همین روی بازیچهی دست بعضی از سیاستمداران سیاستباز حرفه ای شدهاند. این کاسبان بازار سیاست که نعرهی حقوق بشرشان گوش فلک را کر کرده است از اپوزسیون خودساخته بهصورت عروسک خیمهشببازی استفاده نموده و در “لفاظی و شعار و بیانیه”، نقض حقوق بشر در جهان را شدیدا محکوم ولی یک گام عملی بر نداشته و بر نمی دارند. چرا که شعار حقوق بشر ابزار صید آنهاست ” کل من فی الوجود یطلب صیدا. انما الاختلاف فی الشبکات.” تا از این طریق سود مضاعفی کسب نمایند. این کمال سادهاندیشی است که تصور شود سیاستمداران و کاسبان سیاست به آنچه می گویند پایبند هستند در حالی که بیگانگان اعم از غرب و شرق و اتحادیهی اروپا بیش ازاین که به حقوق بشر توجه داشته باشند به منافع خود میاندیشند و هرگز به حقوق بشر پایبند نبوده و نیستند و اگر گاهی هم در مقابل نقض آشکار حقوق بشر موضع میگیرند، نه از سر باور، که بهدلیل فشار افکار عمومی است. و بیش از هرچیز اولویت را به منافع خود می دهند و اگر پای منافع خود در میان باشد چشم بر روی تمامی حقایق خواهند بست و همهچیز را قربانی منافع خود خواهند کرد و گاو شیری را به قربانگاه نخواهند فرستاد. همانطور که بارها چنین کرده و باز هم خواهند کرد. اپوزوسیونی که دچار فراموشی گردد و ندا آقا سلطان، زهرا بنی یعقوب، سعیدی سیرجانی و… را فراموش کند، مهسا امینی، حدیث شاکری، طاووس سید امامی و… را نیز فراموش خواهد کرد. این سادهاندیشی است که ملتی بهجای اتکای به قدرت و توانایی خود، به غرب و شرق دل خوش نماید. و قدرت و توان خود را که مافوق تمامی قدرتهاست نادیده انگارد. ما فراموش نکردهایم که پس از پایان مهلت هشت روزه اتحادیهی اروپا به رئیسجمهور ونزوئلا، شماری از کشورهای اروپایی شامل بریتانیا، فرانسه، اسپانیا، اتریش، دانمارک و سوئد بههمراه آمریکا خوان گوآیدو، رئیس پارلمان ونزوئلا را به سمت رئیسجمهور موقت ونزوئلا به رسمیت شناختند و از او تمامقد حمایت نمودند، حال چه اتفاقی افتاده که گوایدو را فراموش کرده و پشتپا به همه وعدههایی که داده بودند زده اند . در زمان حمله خودکامه کرملین به اوکراین دول غربی در ابتدا خود را آماده برای استقبال از مسئولین اوکراین و دادن پناهندگی به آنها کرده بودند و اگر هشیاری رئیسجمهور اوکراین و دفاع جانانه ملت و ارتش اوکراین نبود کشور اوکراین را اژدهای سرخ کرملین بلعیده بود. این سادهاندیشی است که تصور شود دول غرب و شرق دنبال دموکراسی و حقوق بشراند. در حالی که غرب و شرق و اتحادیهی اروپا تنها به منافع خود می اندیشند و بیشترین سود از قبل کشورهای استبدادی، شرور و خودکامه عایدشان می شود نه از جانب کشورهای برخوردار از آزادی و دموکراسی. چرا که فرار مغزها و سرمایهها از چنین کشورهایی صورت میگیرد. باید از اتحادیهی اروپا پرسیده شود که شکنجه و کشتار و نقض آشکار حقوق بشر در دهه پنجاه، با کشتار و شکنجه و نقض آشکار حقوق بشر تفاوت میکند؟! چه تفاوتی بین پرویز ثابتی با حمید نوری است. آیا این سیاست یک بام و دو هوا نیست که شکنجهگری در غرب با خیال آسوده زندگی نماید و مجرم دیگری به جرم نقض حقوق بشر در زندان باشد! نقض حقوق بشر از ناحیه هرکس و هرکشوری که صورت بگیرد محکوم است. اگر مدعیان حقوق بشر به آن پایبند هستند باید با هرکشور و هرشخص و هرملتی که این حق مسلم را نقض میکند برخورد شود. اعلامیه حقوق بشر جهانشمول است و باید از تمامی انسانها و ملتها که مورد ظلم و تعدی قرار گرفتهاند حمایت شود، در حالی که چنین نیست. فراموش نمیکنیم که حمایت مجدد آمریکا از طالبان و مذاکرات دوحه با این فرقه تروریست چه بلایی بر سر ملت مظلوم افغانستان آورد و یقینا در ظلم و ستمی که امروزه توسط این گروه متعصب و جنایتکار بر ملت افغانستان روا داشته میشود آمریکاییها سهیماند. این موضوع در گذر زمان ثابت شده است که آمریکاییها و اروپاییها، هیچگاه گاو شیرده را به قربانگاه نخواهند فرستاد.