آنچه از نظر شما خواننده محترم می گذرد، طرحی است برای جمهور مردم ایران برای آن زمانی که نسبت به که تمایل و اقبال خود را نسبت به گفتمان حقوندی نشان داده اند و ضمن وجدان یافتن به حقوق پنجگانه خویش به این امر باور پیدا کرده اند که نسبت به تمامی امور آن جامعه در سپهرهای آن متناسب با فضلها و استعدادهای خویش مسئولیت دارند و می بایست به آنها جامه ی عمل بپوشانند.
نخست سخن
تا به امروز طرحهایی که در سپهر ملی، منطقه ای و جهانی برای سعادت بشر به اجرا گذاشته شده اند، یا ناکام گشته اند یا مجال انجام نیافتند. زمانی بود که در طرح ریزی اینگونه طرح ها صرفاً بُعد اقتصادی لحاظ می شد و رفاه مادی، رفاه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنچنان مورد توجه نبود. بعد از چند دهه سایر جنبه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز مورد توجه قرار گرفت. پس از جنگهای جهانی دوران توجه به حقوق بشر نیز آغاز شد.
از حقوق شهروندی، بخشی از حقوق سیاسی آن هم برای قشرهایی از شهروندان (که مالیات می پرداختند) پذیرفته شد. تحول ادامه یافت، همزمان با مطالبه برابری درحقوق و برخورداری از حقوق شهروندی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، بزرگ شدن روز افزون نظام سرمایه داری و جبارتر شدن نظامهای اجتماعی و عدم توجه به رشد انسان و طبیعت، باعث شد به طور روزافزون، رابطه ها را، بیش از آنکه حقوق تنظیم کند، قدرت ناحقوند تنظیم کند و وضعیت امروز جهان را پدید آورد.
پیش از این، طرح های جهانی و منطقه ای و ملی پرشمار مطرح می شدند: لیبرالیسم و مارکسیسم از جمله این طرحها در سطح جهان بودند. مارکسیستها، به رهبریِ استالین، تلاش کردند که نظام سوسیالیسم در یک کشور که مادرشهر ِجهانِ کمونیست را ایجاد کنند و توافق کردند که روسیه را مادرشهر خود برگزینند. لیبرالهای اروپایی، بعد از جنگ جهانی دوم، اتحادیه اروپا را بنا نهادند. بدینسان، در ادامه ی طرحهای جهانی گذشته توسط مسیحیت، اسلام و سایر ادیان، طرحهای جدید نیز به اجرا گذاشته شدند. امروزه اما سخن از بن بست اندیشه راهنما است و اینکه می بایست ضرورت وجدان به حقوندی و خلاقیتِ انسان برای خارج شدن از بن بست اندیشه راهنما و وضعیت کنونی مورد بحث واقع شود.
در آنچه به ایران مربوط می شود، طرحی که متناسب با تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانیان در طول تاریخ بر مبنای موازنه عدمی باشد و ایران را الگو بگرداند، در انقلاب 57 پیشنهاد شد: انقلاب مردم ایران صفت اسلامی جست، چرا که اسلام به مثابه بیان استقلال و آزادی، راهنمای آن انقلاب شد. بر این أساس، أصول راهنمای انقلاب (حقوق انسان بعلاوه ولایت جمهور مردم و شرکت هر شهروند در اداره امور جامعه خویش و …) توسط سخنگوی انقلاب پیشنهاد شد و بعلاوه معنویت که بکاربستن قواعدخشونت زدایی (پیروزی گل بر گلوله) مدار اندیشه هر انسان را می گشاید نیز بکار گرفته شد. این انقلاب در اسلام، با پیشنهاد طرح جامع همراه بود.
طرح جامع، یعنی تغییرهای بایسته دربعدهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تا نظام اجتماعی باز و تحول پذیر بگردد؛ به سخن دیگر، تمامی باشندگان در کشور ایران مردم ایران را تشکیل می دهند، هر یک از شهروندان ایرانی حقوند بگردند و رابطه ها را حقوق تنظیم کنند و خود الگوی یکدیگر برای تبدیل شدن به جمهوری حقوندان بگردند. متاسفانه پیش از سقوط رژیم شاه، وجدان به حقوق همگانی در جامعه میسر نشد، از اینرو امکان به عمل درآمدن آن نیز پیش از انقلاب بوجود نیامد. همچنین قرارداد اجتماعی که مردم ایران بر آن پیمان ببندند و نیز ساختار جامعه مدنی که بتواند کنترل مستمر دولت حاکم بعد از انقلاب را به عهده بگیرد نیز طراحی نشد.
در سطح جهان، انقلاب ایران نخستین انقلابی نام گرفت که برخوردار از طرح جامع بود. دلیل اول آن، شرکت جمهور مردم در انقلاب، دلیل دوم پیروزی گل بر گلوله (خشونت زدایی). دلیل سوم، این واقعیت که انقلاب ضدِ دین نبود (انقلاب فرانسه که ضد کلیسا بود و انقلاب روسیه که ضد دین بود) ، بلکه انقلاب در دین بود : از دین تکلیف مدارِ از خود بیگانه در بیان قدرت ناحقوند به دین حقوقمدار و بیان کننده گفتمان حقوندی و نهایتا دلیل چهارم آن، وجود برنامه تحول در چهار بعد به قصد برخوردار شدن از نظام اجتماعی باز و جمهوری حقوندان بود . بدینقرار، درصورتیکه طرح جامعی وجود نداشت، انقلابی سراسری با شرکت جمهور مردم نیز روی نمی داد. باوجود این، چرخ انقلاب، با سقوط رژیم شاه از حرکت بازماند. عوامل بازسازی استبداد وابسته در روزنامه انقلاب اسلامی ستون کارنامه – روزها بر رئیس جمهور چگونه می گذرد – که مطالعه بالینی انقلاب است (سرمقاله روزنامه انقلاب اسلامی) و سپس در کتاب انقلاب (نوشته ابوالحسن بنی صدر) شناسایی شده اند. نیاز به آن تغییر است که ایران را از نظام سلطه گر–زیرسلطه، در سپهر ملی،در منطقه و در سطح جهان، رها سازد. کشورهای دیگر جهان نیز نیاز دارند از این نظام ناحقوندِ قدرتمداری خارج شوند. بدین خاطر هر جنبش همگانی، در هر کشوری، در همان حال، جنبشی در سطح جهان است. از اینرو، جهانیان نیازمند طرح جامعی هستند که بخشی از آن جهان شمول باشد و این طرح جامعه جز در گفتمان حقوندی و جز با شرکت جمهور مردم از طریق ساختن نهادها و سامان دادن جامعه مدنی و مجامع شهروندی در حوزه های گوناگون امکان اجرا پیدا نخواهد کرد.
طرح جامع پیشنهادی مرکز پژوهش های حقوندی:
بنابر این که انسانها برابر هستند و انسانها و جانداران دیگر و گیاهان به محیط زیست سالم نیاز دارند، بخش جهان شمول طرح جامع را حقوق و قانون اساسی برپایه حقوق تشکیل می دهند. بر این اساس:
.1 حقوق انسان، حقوقی که ذاتی حیات باشند و تمرکز و تکاثر و انباشت و بزرگ شدن سرمایه و خارج شدن بخش بزرگی از آن از چرخه تولید را جانشین انسان دربرخورداری از حقوق نکنند؛
.2 حقوق شهروندی در سپهر شهروندی اعم از سن و قشر و قوم و جنس و جایگاه اجتماعی که باشد باز ذاتی حیات هر انسان به مثابه شهروند است و حقوق سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را در بر می گیرد. به ترتیبی که تمامی شهروندان امکانها و اسباب رشد را در اختیار داشته باشند.
3. حقوق ملی در سپهر هم میهنی، که ذاتی حیات هر جامعه و باشندگان سرزمین (وطن) هستند . یعنی اینکه هرگاه جامعه ای به حقوق عمل نکند، حیات خویش را گرفتار عوامل نقص و مرگ آور می کند. استقلال و آزادی دوحق پایه هستند و در سایر حقوق نیز مشترک فیه هستند. اگر این دو حق رعایت نشوند، جامعه ملی در موضع مسلط یا زیرسلطه قرار می گیرد و گرفتار ویرانی می شود. از جمله این ویرانی جانشین حقوق شدن توسط قدرت است و می دانیم که کار قدرت بزرگ کردن ابعاد تخریب در جامعه ها در رابطه ناحقوند است.
4. بنابراین که طرح جامع باید بکار ایجاد جامعه جهانی برخوردار از صلح پایدار و مدیریتی توانا به تضمین رشد هم آهنگ شهروندان همه جامعه ها بیاید، حقوق هرجامعه بمثابه عضو جامعه جهانی نیز حقوقی جهان شمول هستند. این حقوق نیز باید ذاتی حیات جامعه جهانی و عضویت هر جامعه در این جامعه باشند.
5. نقشی که جامعه مدنی در تنظیم رابطه ها میان شهروندان و میان آنان و دولت به ترتیبی برقرار می کند که شهروندان از تمامی حقوق خویش برخوردار باشند، نیز جهان شمول است. زیرا برخوردار شدن جامعه ها از نظام اجتماعی باز، ایجاب می کند جامعه مدنی هر جامعه، از اختیارات لازم برای ایفای این نقش برخوردار باشد.
6. طبیعت را می بایست به عنوان یک موجود زنده حقوند پذیرفت که دارای حقوق ذاتی حیات است. هرگاه انسانهای سراسر جهان این حقوق را نقض نکنند، طبیعت بطور خودانگیخته به حقوق خود عمل می کند. با این
حال، حق طبیعت است که همه انسانهای ساکن کره زمین، در آبادانی آن شرکت کنند تا تخریبها جبران شوند و طبیعت از آلودگیها رهایی بیابد.
7. بنابر این که مرام دولتها باید حقوق پنجگانه باشند، اصول قانون اساسی که این حقوق و نیز اختیارات و نقش جامعه مدنی را بیان می کنند، جهان شمولند.
8. از آنجا که دو حق اختلاف و اشتراک از حقوق انسان و حقوق شهروندی او هستند، پس در هر جامعه، اختلاف دینها و مرامها و آراء (اصل کثرت آراء) و نیز جریان آزاد و باورها و اندیشه ها و دانشها و هنرها و فنها و داده ها و اطلاعها که امکان گذار از اختلاف به اشتراک و سپس دوستی و همکاری و اتحاد را فراهم می کند، باید از مبانی طرح جامع باشد. بدینسان، حقوق پنجگانه، بدین خاطر که ذاتی حیات هستند و همه انسانها از آنها برخوردارند، بخش مشترک باورها و مرامها می گردند و مرزهای خصومت را که قدرت در پوشش دین و مرام ایجاد کرده است، از میان بر می دارند . صلحی که به یمن اشتراک همگان در حقوق پدید می آید، دو حق اختلاف و اشتراک را از عوامل رشد انسانها، می گرداند .
اما بخشی از قانون اساسی (پیش از این قانون اساسی حقوندان در خروجی مرکز پژوهش های حقوندی درج شده است) که به هر جامعه مربوط می شود، جنبه داخلی خواهد داشت. این بخش می باید امکان بدهد برنامه جامعی به عمل درآید که بنوبه خود، در سپهر ملی، منطقه ای و جهانشمول است.
طرح جامع ملی مطرح شده ضمن اینکه دارای بعد منطقه ای است جهانشمول نیز می باشد. هر برنامه جامعی بدین خاطر که برپایه استقلال و آزادی و در گفتمان حقوندی تنظیم می شود و هدف از اجرای آن، خارج کردن جامعه از نظام سلطه گر – زیرسلطه، و درنهایت، فعال کردن نیروهای محرکه در درون نظام اجتماعی باز و در خدمت رشدِ شهروندانِ حقوند است. این به معنی حصار کشی بر دور کشور نیست، بلکه به معنی جانشین کردنِ تعاون و همکاری با یکدیگر، برابر حقوق پنجگانه است. در حقیقت، بیرون رفتن از نظام سلطه گر – زیرسلطه، با یافتن موقعیت و وضعیت نه مسلط و نه زیرسلطه، واقعیت پیدا می کند(که یکی از تعریفها و راهبردهای استقلال است) ، هر جامعه ای و هر انسانی، به یمن وجدان به حقوندیِ خویش و عمل به این حقوق، بمثابه مجموعه ای از استعدادها و فضلها، فعال می شود( یکی از تعریفها و راهبردهای آزادی). بدینسان، انسانهای حقوند و جمهور حقوندان، توانا به همکاری و همیاری با یکدیگر، به یمن اجرای طرح جامع و برنامه جامع، واقعیت پیدا می کنند . از اینرو، هربرنامه جامعی برپایه استقلال و آزادی، راه حلهایی را در بر می گیرد که از راه مراجعه به مسائل و واقعیتها که داخلی – خارجی بدست می آیند. بدینسان، برنامه جامع چند بعد پیدا می کند: .
1. در سپهر بین المللی، همکاری و همیاری را جانشین رابطه های ناحقوندِ سلطه گر – زیرسلطه می کند و به نیروهای محرکه، در رشد انسان و آبادانی طبیعت، کاربرد می بخشد و پویایی های نظام باز را جانشین پویایی های نظام سلطه گر – زیرسلطه می کند. حقوق پنجگانه قلمروهای همکاریها و همیاریها را مدام گسترده تر می کنند؛
.2 در سپهر ملی، برنامه جامع تغییر در بعدهای سیاسی، اجتماعی اقتصادی و فرهنگی است تا جامعه و طبیعت به گذاشتن امکانها و اسباب رشد در اختیار شهروندان توانا بگردند؛ به ترتیبی که بجای کاسته شدن مداوم نیروهای محرکه و آلوده شدن پیوسته محیط زیست و بی رمق شدن مستمر زمین، نیروهای محرکه در اختیار انسان – و نه قدرت – قرارگیرند و این انسان بتواند محیط زیست را سالمتر و خاک را بارورتر بگرداند.
3. اصول اقتصادحقوند، در گفتمان حقوندی که با لحاظ کردن داشته های هر کشور و هر منطقه و نیز جهان، راهنمای هر اقتصاد می شوند، به ضرورت، اصول راهنمای اقتصاد ملی و اقتصاد منطقه ای و اقتصاد جهانی باید بگردند؛
.4 بنابر اینکه انسان حقوند برخوردار از استعدادها و فضلها، از جمله، استعداد دانشجویی و آفرینندگی است، پس فرهنگ که فرآورده استعدادهای انسان با همیاری طبیعت است، فرهنگ حقوندی می شود و ابعاد ملی و منطقه ای و جهانی پیدا می کند. جداکردن حساب فرهنگ از ضد فرهنگ که اینک دارد پذیرفته می شود، در همانحال که کوششی است ملی، کوششی است منطقه ای و جهانی. بنابراین، باز بودن فرهنگها به روی یکدیگر و جریان آزاد باورها و اندیشه ها و دانشها و فنها و هنرها و داده ها و اطلاعها، از مبانی برنامه جامع می شود؛
.5 بنابر اینکه تحول از بالا، قدرت را صاحب نقش و بسا صاحب نقشِ انحصاری میکند، آن برنامه ای می تواند برنامه جامع باشد که جمهور مردم در اجرای آن نقش بیابند و به یمن حقوند شدن همگان، نظامهای اجتماعی ای که به شکل کوه یخ ناحقوندی در آمده است، در رابطه مسلط – زیرسلطه با یکدیگرند، از میان بر خیزند. بدینقرار، مشکل طرح و برنامه جامع این است که «نخبه ها» توانا به تهیه و پیشنهاد آن نیستند زیرا باید موقعیت خود را بمثابه ارباب فکری و عملی جامعه ها از دست بدهند. طرح ها از بالا نیز در همه جا به شکست انجامیده اند. قوت گرفتن گرایش های راست و راست افراطی در جامعه هایی که خود را پیشرفته می خوانند، ناشی ازشکست طرحها برای تغییر از بالا و گویای تقلا در بن بست است.
پایان سخن
این ویژگیهای طرح جامع و برنامه جامع بکار نسل امروز می آید هم در محک زدن برنامه هایی که به او پیشنهاد می شوند. از جمله محک زدن و شناسایی کردن میزان ویرانگری طرح هایی از نوع پیش فروش کردن نفت برای حل مشکل اقتصادی، بستن قراردادهای 25 ساله با چین و 20 ساله با روسیه و امید بستن به نتایج انتخابات آمریکا و هم در برآورد اندازه تضاد رژیم ولایت مطلقه فقیه با طرح جامع و برنامه جامع و هم در شناسایی حال و آینده ای دیگر.
هرگاه این نسل بر آن شود که جنبش انقلابیِ “زن زندگی آزادی” را به جنبش همگانی و” انقلابِ حقوندان” تبدیل کند، با وجدان به حقوندی خود به کمال از کوه یخ ناحقوندی بیرون آید، از پل نوروز گذر کند و نیز با وجدان به استعدادها و فضلهای خود و فعال گشتن بمثابه استعدادها و فضلهای خود در تمامی سپهر ها بسان سیمرغ زندگی دیگری را در سبک زندگی حقوندی آغاز کند، امکان رشد مستمر و آبادانی وطن خویش را در استقلال و آزادی و جمهوری حقوندان باز می یابد.
مرکز
پژوهشهای
حقوندی
شهریور 1402