روزی که زلزله خیانت به اعتماد و امید، توسط آقای خمینی دیوار اخلاق را با کودتا و اعدام های سال ۶۰ بر سر ملت ایران و جهان خراب کرد، برای اولین بار طعم تلخ آوارگی را چشیدم، از آن روز به بعد نه تنها ملت ایران و نه تنها مردم خاورمیانه روز خوش ندیدند، بل با بسته شدن نطفه انتحاری، شهادت در راه طاغوت و ظهور داعش، طالبانیسم، آوارگی، فحشا، مواد مخدر و از همه بدتر به مسلخ بردن دین، اعتقاد و اعتماد در رحم نظام نامقدس نا جمهوری اسلامی بسته شد، و جهان از اسلام و ملت ما رویگردان شد.
ما، در دنیای دیروز، خودمان، پاسپورت مان و پولمان از چنان اعتباری برخوردار بودیم که، فردای روزی که وارد ایالت ماساچوست شدم رفتم بانک و ریال ایران را گذاشتم روی کانتر بانک و بدون هیچ سؤالی پول ایرانی را تبدیل به دلار کردم.
پس از خیانت به اسلام و وطن دوستان ایران توسط رژیم، ما در گرداب متعفن دوری از معشوق عزیزمان ایران و خانواده های در بندمان گرفتار آمدیم و چه پدر و مادرها، خواهران و برادرانی رو به قبله غربت در فراق ما جان سپردند.
از آن به پس جوانان سرخورده، بی انگیزه، بی آینده و نا امید خاورمیانه و آفریقا که زیر آوار استبداد و فروپاشی کشورشان کمر شکسته شدند، یا در اعتراض به وضع موجود اعدام شدند، یا در مسلخ زندان بین حیات و ممات سر به دیوار ٍغم می کوبند و یا از همه دردناکتر دل به دریای مواج می زنند.
در هفته گذشته یک قایق۷۰۰ نفری از این جوانان و کودکان و نوعروسان که در چنگال هموطنان دزدشان به امید واهی زندگی در غرب جنایتکار به آب های اقیانوس مواج سلام گفته بودند با طناب گارد ساحلی یونان طعمه غول بیکران دریا شدند.
رهبران بی اخلاق جهان به افتخار این جنایت هولناک و رویگردانی از این آوارگان استبداد و فقر، به سلامتی یک دیگر جام شراب بی غیرتی را سر کشیدند و تنها صدائی که از کاخ ظلمشان گوش جهانیان آزار داد، برخورد لیوان ها بهم بود.
چقدر درد آورتر بود که در چند قدمی جنازه این۵۰۰ نفر بیگناه و در همین آب های اقیانوس، ۵ تن از ثروتمندان بی خیال میلیونر با پرداخت نفری۲۵۰ هزار دلار می رفتند تا در کنار جنازه ۱۱۰ ساله دیگر شهدای عزیزشان که ۱۱۰ سال پیش به آب نشسته بودند شبی را با نوشیدن شراب بی خیالی به عزاداری بپردازند؟ شرم آور تر که جهان مطبوعات و رهبران کشورها برای دفن انسانیت حتی یک تسلیت هم نگفتند.
من با دلی پر از غم برای طاهر کردن انسانیت به دریا زدم تا آن را به شهدای فراری از استبداد و فقر تقدیم کنم، دریا از خجالت سرش را به زیر انداخت و از پذیرش مطاعی که دیگر قابل طاهر کردند نیست، روی گرداند.
و من به یاد و با نام آن عزیزان، آن را در سرزمین قلبم به خاک سپردم
۲۴ جون ۲۰۲۳،
نادر انتظام