مذاکرات بین جمهوری اسلامی و حکومت امریکا، با وساطت کشور عمان و رفت و آمدهای دیپلماتیک با ترافیک بالا بین ایران و دیگر کشورها، باز هم بسیاری را مشغول پاسخ به این سئوال کرده است که آیا توافق هر چند محدود با امریکا صورت می گیرد یا نه و اگر پاسخ مثبت است، آیا این توافق برای ایران خوب است یا نه؟ منظور از توافق محدود، هرگونه توافق احتمالی بین ایران و امریکاست که بالصطلاح از تنشهای حاضر کم کند. همانطور که می دانیم برجام دیگر موضوع کار نیست زیرا غروب برجام نزدیک است و از سوی دیگر هیچ گونه توافق جدیدی بین جمهوری اسلامی و امریکا ممکن نیست زیرا توافق جدید نیاز به تصویب مجلس امریکا دارد و در شرایط فعلی مجلس امریکا ممکن نیست زیرا بار توافقی جدید با جمهوری اسلامی برود. پس تنها راه حل باقی مانده، تفاهم و یا توافقی نانوشته و ناگفته است که نیاز به تصویب مجلسی ندارد و در واقع قولی دو طرفه می باشد در به اجرا گذاشتن یک رشته کارها که مسئولان دو کشور ایران و امریکا به یکدیگر می دهند. در این مقاله به این موضوع می پردازم که چرا چنین تفاهمی نانوشته با رژیمی که به هیچ صراطی مستقیم نیست، و در این ربع قرن گذشته نشان داده که از سیاست هسته ای تنها بعنوان ابزاری برای تحکیم خود استفاده می کند می تواند بهای سیاسی بسیار بالایی داشته باشد. توجه را به موضوعی جلب می کنم که به طرف امریکایی مربوط است و آنچه مربوط به مردم ایران می شود را به زمانی دیگر می سپارم.
قبل از هر چیز برای خوانندگان محترم توضیح دهم که اکتبر سورپرایز چیست؛ از آنجا که انتخابات ریاست جمهوری امریکا، هر دوره در ماه نوامبر صورت می گیرد، اکتبر سورپرایز به معنی پیش آمدن امری در ماه اکتبر است که غافلگیری ایجاد کند و باعث شود افکار عمومی در تصمیم خود تجدید نظر کنند و کسی که رای بالایی دارد بخاطر اتفاق خاص ماه اکتبر رای خود را از دست بدهد. در امریکا این موضوع چندین بار پیش آمده است. اما مهمترین آن ها مربوط به انتخابات سال 1980 آمریکا می شود، زمانیکه ریگان نامزد ریاست جمهوری بود و با روحانیت حاکم در ایران زد و بند کرده بود تا گروگانها بعد از انتخابات آزاد شوند. کارتر که در سنجشهای افکار عمومی از ریگان جلوتر بود، اگر موفق می شد که گروگانها را قبل از انتخابات ریاست جمهوری آزاد کند، مسلما دوباره رئیس جمهوری آمریکا می شد. اما بهشتی و رفسنجانی و خامنه ای در توطئه ای برای تامین منافعشان آزادی گروگانها را به تاخیر انداختند و باعث بقدرت رسیدن ریگان شدند. آنها از گروگانها بعنوان حربه ای علیه مخالفان خود استفاده می کردند؛ می خواستند بنی صدر را حذف کنند و ارتش را تضعیف و پاسداران را تقویت نمایند و همه این اتفاقات نیز افتاد و ریگان هم پس از بقدرت رسیدن، به ایران اسلحه داد. در سالهای 80 و 90 تنها دو نفر مسئله اکتبرسورپرایز را پیگیری جدی میکردند؛ ابوالحسن بنی صدر و رابرت پاری روزنامه نگار شهیر امریکایی. در تحقیقی که اخیرا روزنامه نیویورک تایمز بتاریخ 18 مارس 2023 در باره موضوع اکتبر سورپرایز یا همان تبانی بین سران حزب جمهوری اسلامی و همکاران ریگان [که هنوز رئیس جمهوری نشده بود] برای به تاخیر انداختن آزادی گروگانها و گرفتن اسلحه از آمریکا منتشر کرد، 43 سال بعد شهادت استثنایی آقای برنز سیاستمدار امریکایی نقل شده که بر داده ها و سندهای یافت شده توسط بنی صدر و پاری و کمیسیون سنای امریکا افزود و اکنون با وجود این شاهد زنده دیگر شکی در باره این تبانی وجود ندارد. بن برنز سیاستمدار آمریکایی بقول خودش تنها به خاطر ناآرامی وجدان، با دیدن کارتر در بستر مرگ به این تبانی اعتراف کرد. تبانی ای که مسیر تاریخ را تغییر داد. یادآوری می شود که آقای بنی صدر از زمان خروج از ایران، این مسئله را پیگری کرده بود و یکی از کادرهای دفتر ریاست جمهوری، آقای رشید صدرالحفاظی بخاطر تحقیق در باره این تبانی و دادن گزارش 100 صفحه ای در این باره به آقای بنی صدر، بعد از کودتای خرداد سال 60 به جرم “پرونده سازی علیه بهشتی” اعدام شد. او هیچ گناهی جز جمع آوری اطلاعات نداشت و رژیم او را بیرحمانه کشت.
مسئله قابل توجه اینجاست که اینک امریکا وارد مرحله انتخابات ریاست جمهوری شده است و هنوز معلوم نیست که نامزدهای ریاست جمهوری چه کسانی باشند. نه در مورد بایدن و نه در مورد ترامپ هنوز چیزی قطعی نیست. اولی بخاطر وضعیت جسمانی و دومی بخاطر اتهامات جدی ای که به او زده اند، ممکن است نتوانند تا به آخر بروند و حتی پای نامزدهای دیگری از دو حزب به میان آید. با اینکه این شانس وجود دارد که این دو نفر دوباره با هم رقیب شوند اما هنوز بسیار زود است که در اینباره اطمینان قطعی داشت هرچند که این مسئله چیزی را در رابطه با موضوع این مقاله تغییر نخواهد داد.
بایدن برای انتخاب شدن، نیاز به برگ برنده در باره سیاست هسته ای ایران دارد. او ترامپ را برای اینکه از برجام خارج شد و باعث گردید جمهوری اسلامی بر میزان غنی سازی اورانیوم خود تا 60 درصد بیفزاید مقصر می شمارد و قصد دارد با یک تفاهم نانوشته با جمهوری اسلامی نشان دهد که موفق شده است در برابر زیاده خواهی ایران بایستد و جلوی خطر ساختن و داشتن بمب را هم بگیرد. برای موفق شدن در اینکار، حداقل این است که ایران در 18 ماه آینده نه تنها غنی سازی بالای 60 درصد انجام ندهدبلکه غنی سازی 60 درصدی را هم رها کرده و حتی ذخایر اورانیوم 60 درصد غنی شده را نیز تا حد ممکن کاهش دهد تا زمان گریز که اکنون چند هفته بیش نیست به چند ماه برسد. البته امریکا باید در مقابل، امیتازهایی به جمهوری اسلامی بدهد مانند آزاد کردن منابع مالی جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر که ایران بدان بسیار نیاز دارد و آزاد گذاشتن فروش نفت که البته الان ایران با صدور بیش از یک و نیم میلیون بشکه در روز از عدم اجرای تحریم نفتی برخوردار است. از طرف دیگر آزادی زندانیان سیاسی امریکایی در ایران نیر می تواند در جریان انتخابات به کمک بایدن بیاید.
در این میان آنچه فراموش می گردد برگ برنده ای است که در دست جمهوری اسلامی باقی می ماند و خامنه ای براحتی می تواند از این برگ در انتخابات پیشاروی امریکا استفاده کند. بعنوان مثال اگر رهبری جمهوری اسلامی، سود خود را در این بداند که بایدن در انتخابات ریاست جمهوری شکست بخورد، می تواند قبل از انتخابات، با بالا بردن یکباره غنی سازی غافلگیری بزرگی برای بایدن بوجود آورد. اینکار باعث خواهد شد در افکار عمومی امریکا، بایدن فردی ضعیف که نتوانسته حتی با آزاد کردن برخی از منابع مالی جمهوری اسلامی جلوی فعالیتهای غنی سازی ایران را بگیرد نمایانده شود. بویژه اگر اینکار در ماههای آخر انتخابات انجام شود، بایدن فرصتی برای تصحیح خطا نخواهد داشت و انتخابات می تواند به پیروزی طرفی [ترامپ یا نماینده دیگری از حزب جمهوریخواه] منتهی شود که بعد از رسیدن به قدرت با جمهوری اسلامی قراردادی طولانی مدت ببندد. خصوصا که چنین توافقی در شرایطی صورت می گیرد که جنگ روسیه و اکراین تمام نشده است و در آن جبهه نیز روسیه می تواند در دوران انتخابات بر سر استفاده از سلاح هسته ای مانورهای بیشتری بدهد.
از آنجا که جمهوری اسلامی تنها به اصل تثبیت خود پایبندی دارد و مسائل دیگر برایش ثانویه است، اکتبر سورپرایز هسته ای فرصت و ابزار قابل استفاده ای خواهد بود که به یمن آن جمهوری اسلامی بار دیگر تعادل عادی در انتخابات امریکا را بهم بریزد و از اینکار به نفع مطامع خود بهره برداری کند. آیا دمکراتها نگران این موضوع هستند و بخاطر این است که فعلا بسیار محتاطانه با ایران عمل می کنند. تحولات ماههای آینده این موضوع را روشن خواهد کرد.