back to top
خانهدیدگاه هامحمد شوری: روضه خان!

محمد شوری: روضه خان!

Shouri-Mohamed-1

این یک داستان واقعی ست….
داستان روحانیت (داستان اول)
 
《تشیع صفوی در سیاست دخالت نمی کند. این قسمت را به سلطنت صفوی واگذار کرده اند. دوره غیبت است، سیاست یعنی چه؟ حکومت یعنی چه؟ راجع به حیض، نفاض، جنابت، و آداب الخلا، احکام برده و حقوق خواجه بر برده اش هر چه بخواهی بپرس، فقط در آداب مستراح رفتن شش ماه تحقیقات و نظریات مفصل است. اما راجع به موضوعاتی که به سبیل شاه عباس بر بخورد، مجتهد صفوی ناپرهیزی نمی کند. زیرا مجتهد باید مرد پرهیزکاری باشد!…》. (علی شریعتی: مجموعه آثار. ش ۹. ص ۲۳۴) 
آخوندیسم روحانیت همزمان با پیروزی مردم در بهمن ۵۷ و سرنگونی سلطنت، بر ایران مسلط شد.
حرفه ی اصلی آنان پیش از این روضه خوانی بود. بالای منبر می رفتند (بخصوص در ایام ماه محرم و صفر که اوج فصل کاری بود) برای عوام الناس احکام شرعی  گفته و روضه ی امام حسین می خواندند. تنها انگشت شماری از روحانیت در مساجد _ که محل کسب شان بود و رایگان و بدون پرداخت کرایه و سرقفلی آنرا در اختیار داشتند_ کمی  ناپرهیزی کرده، سیاست می گفتند. 
اکثریت روحانیت اگر از حکومت، دولت و ساواک حقوق دریافت نمی کرد و کمی هم استقلال داشت، اما بعد از انقلاب ۵۷، آن یک ذره حریت، استقلال و عزت نفس را هم از دست داد و پیاده نظام ولی فقیه و حقوق بگیر حکومت شد!
روحانیتی که کارش روضه خوانی بود و به قول هاشمی رفسنجانی:
《اگر خون امام حسین نبود چیزی به نام روحانیت شیعه به این شکل باقی نمی ماند و نمی توانست دوام پیدا کند…. حوزه های علمیه را آقایان می دانند ماها با روضه خوانی با مردم رابطه داشتیم. با روضه خوانی اسلام را می گفتیم و با روضه خوانی زندگی مان را اداره می کردیم و با روضه خوانی مراجع را اداره می کردیم و هنوز هم این کار را می کنیم جلسات روضه همان مصیبت هایی که بعضی از این مستفرنگ ها و به اصطلاح روشنفکرها خیلی وقت ها سفارش می کردند روضه دیگر نخوانید. روضه برایشان یک چیزی بود! آن لحظاتی که روضه خوانده می شد به اندازه ی همه سخنرانی ها قبلش و حرف های قبلش اثر خودش را در مردم می گذاشت. حالاتی که در مردم درست می کرد! 
یکی از آن تحلیلگران غربی  _من آن موقع در زندان بودم این تحلیل را خواندم. آن اواخر حرکت انقلاب ایران بود. هنوز پیروز نشده بود_ آمده بود بعد برگشته بود یک تحلیلی می کرد که چطور شده در ایران به این سرعت، این وسعت در انقلاب پیش آمده، برای آن ها گیج کننده بود که چه جور می شود مملکتی حزب ندارد، تشکیلات ندارد، تعلیمات سیاسی از پیش نبوده، ساواک آن جوری، پلیس آنجوری، و آن فشار روی مردم بوده و آن همه تبلیغات از در و دیوار به سرشان می ریخت، چطور شد که یکدفعه در ظرف چند ماه، میلیون میلیون مردم در خیابان ها بودند و آنجور جلوی گلوله می ایستادند؟ این ها می خواستند تحلیل بکنند! خوب خیلی چیزها را نمی دانستند. اما یک چیز را فهمیده بودند و فقط اشاره اش مهم است، او گفته بود که با اینکه در ایران حزب نبود اما این شبکه های مراسم دینی که در ایران هست، حسینیه ها و مساجد و تکایا و روضه خوان ها که از حوزه به روستاها می روند و بر می گردند، این خاصیت بزرگتربن حزب دنیا را دارد. و واقعا اینطوری است. یعنی ما در یک آن، محرم که می شد ممکن بود سی هزار، چهل هزار مبلغ وارد شهر می شدیم، وارد روستایی می شدیم، با عاطفه ی  مردم و عشق مردم و دین مردم و ایمان مردم سر و کار داشتیم. حرف هامان را به مردم می زدیم و حرف های مردم را می شنیدیم و بر می گشتیم به حوزه. دوباره در ظرف دو سه ماه، حرف ها تبادل نظر می شد. به طور طبیعی، نه قراردادی! این ها سر جمع می شد. مطالب فهمیده می شد. فاطمیه می شد می رفتیم. محرم می شد می رفتیم. ماه رمضان می شد می رفتیم. این مساجد و این تکایا و این روضه ها و این جلسات و این عیدها و این عزاهایی که ما داشتیم این مجموعه باعث شده بود که ایران با نداشتن حزب از ثمرات بزرگترین حزب دنیا برخوردار شود. آن هم حزبی که بودجه اش هم در خودش است. ما برای تبلیغ می رفتیم، اما بودجه نمی بردیم. بودجه می گرفتیم. یک طلبه از قم می رود به جای اینکه چیزی خرج کند و برود بعد بر می گردد و پنج شش هزار تومان دو سه هزار توامان، آن قدیم ها صد تومان، دویست تومان می آورد خرج دو سه ماه بعدش را هم داشت.‌ هم بودجه می گرفتیم، هم حرف هامان را می زدیم و هم این نوری که امام حسین افروخته بود روشن نگه می داشتیم!》
(خطبه نماز جمعه. ۷ خرداد ۱۳۶۱، کتاب در مکتب جمعه، ج۴، ص ۴۵۲)
روحانیت با بدست آوردن قدرت سیاسی در تاسیس ج.ا، هر کدام والی قدرتمند استان ها و شهر ها و روستاهای ایران شدند. و برای ایمان مردم و نرفتن آنان به جهنم و روسری گذاشتن بر سر دختران و زنان، علاوه بر توسری، گاهی هم مثل آقا محمد خان کور هم  کردند! 
علی خامنه ای در دیدار با وعاظ و روحانیون گفته است:
نسبت به تبلیغ نگرانم!! تبلیغ در نگاه حوزه علمیه باید در مرتبه اول باشد!!  امروز نگاه رایج در حوزههای علمیه این است که تبلیغ در مرتبه دوم قرار دارد؛ مرتبه اول چیزهای دیگری است، مقامات علمی و امثال این ها!! او هم چنین با اشاره به هوش مصنوعی، خطاب به آنان می گوید:
با تشکیل نظام  اسلامی دشمنی با اسلام شدت پیدا کرده [و لذا ] تبلیغ در دوره ی پسا اینترنت و هوش مصنوعی اهمیت مضاعف دارد! علی خامنه ای _که خود ۳۳ سال است در راس این حکومت است و دائم، متکلم الوحده موعظه و تبلیغ کرده، و با حکم و فتوا، برای آتش به اختیار فرمان نصربالرعب صادر_ فراموش کرده که ۴۴ سال است  روحانیت  مدام در حال موعظه و تبلیغ است! از نماز جمعه، که هفتگی بطور مستقیم برای مردم پخش می شود؛ و از صدا و سیما، که وقتی نگاهش می کنی فقط عمامه ی سیاه یا سفید (و ایضا بدون عمامه اش) را می بینی که دارد موعظه می کند و در حال  تبلیغ است!! و از نهاد عریض و طویل سازمان تبلیعات اسلامی و انواع موسسات تبلیغی و حوزوی و آموزشی، مثل:جامعه الصادق، موسسه امام خمینی مصباح یزدی و جامعه المصطفی و الخ… که تبیین ایشان را با جهاد تبیین، تبلیغ می کنند!! و حالا علی خامنه ای از لشگر و پیاده نظام خود می خواهد علاوه بر آتش به اختیاری _که عمومیت دارد و غیر روحانیون را هم مخاطبش هست و از جمله مداحان_ از ویژه ی آنان که لباس آخوندی بر تن دارند می خواهد که اولویت اول و اولی ی آن ها، فقط تبلیغ باشد؛ و برای آنکه خود را به روز کرده باشد، از اهمیت تبلیغ در دوره ی هوش مصنوعی هم  می گوید!! 
روحانیت  در منابر مساجد _که دیگر سر قفلی آن هم در اختیارشان نیست و بدون اجازه ی حکومت آب هم نمی توانند بخورند_ برای عوام الناس پا منبری خود از چه ویژگی های جذاب دین می خواهد سخن بگوید و تبلیغ کند که هنوز نهفته است و بر زمین معطل مانده؟! در حالی که آنچه در این ۴۴ سال عیان است، بقول معروف چه حاجت به بیان است!!
از نخوردن مشروبات الکلی که حرام و ضرر دارد و ممنوعیت آن، که بعد بخاطرش نسل پرورش داده شده ی خودشان مجبور شود برود و تقلبی اش را نوش کند و بعد هم ریق رحمت را سر بکشد!!
یا با گشت ارشاد، به ارشاد زنان و دخترانی بپردازد که همگی در مدارس و دانشگاه و خانواده های سنتی تربیت و پرورش یافته و آموزش دیده و الان حجاب مورد نظر حکومت را بر نمی تابند و قس علیهذا… روحانیون الان سرباز پیاده نظام حکومت هستند. هر کدامشان هم که  تو زرد از آب درآیند، ویژه ی آن هم درست شده (دادگاه ویژه روحانیت) تا اگر فساد اخلاقی و اقتصادی باشد، لاپوشانی شود و اگر غیر آن، به حکومت و رهبری ان قلت می کنند، با رای دادگاه بروند آنجا که عرب نی انداخت! در ۴۴ سال حکومت آخوندی نظام ولایت فقیه و بر اساس سلسله مراتب حوزوی، از طبلگی، و ثقه الاسلامی و حجه الاسلامی و حجه الاسلام المسلمینی و آیت اللهی و آیت الله العظمایی و امام  معصومی (این مخصوص ولی فقیه است) هر کدام از اعضای این صنف _که اکنون یک طبقه ی ویژه شده اند_  با روضه خوانی و خانی از این خوان به یغما رفته سهمی می برند که بخشی از آن  هم سهم الساداتی علم الهدی است از موقوفات؛ تحفه ای  ویژه برای جدا بافته! پایان داستان اول.
 داستان بعدی: شبان این گله روحانیت است! بزودی منتشر خواهد شد.
تهران. ایران
محمد شوری
نویسنده و روزنامه نگار
t.me/shourimohammad
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید