دلا ای دل دلا ! دلتنگِ مُحسن می شوی گاهی ؟،
که او یک سربدارِ سربلندِ ساز دار ِ خوبِ ایران است،
سرش بردار شد ! افسوس می دانی به جُرم ِ هیچ !
شکار ِ رذلی ِ دجاله مردان ِ همین تالاب ِ نفرت زای ویران شد !
الا آوازه خوان ! ای محسن ِ عاصی از این رجّاله های عصر !
دلم دلتنگ ِ آن مرغ ِ خوش آواز ِ دل و جانت بشد در لحظه ی آخر !
خدا می داند اما محسن ِ آوازه خوانِ ما چه آوازی ؟،
به لب هایش، خودش می خواند در آن لحظه ی اعدامک ِ آخر ؟!
دلا ای دل دلا ! دیدی شکار ِگردن ِ مار ِ همان ضحاک ِخوانخوران
بگردید این جوان ِ کارگر در شهر ِ بس آلوده ی تهرانک ِ ایرانک ِ عاصی !
جوانی کارگر – آوازه خوان بودش و حُکم قتل ِ او از بهر وحشت بود !
به چشمان ِ پدر جانش نگاهی کن ! که فریاد ِ همه عالم درون اوست !
دلا ای دل دلا ! دلتنگ ِ آواز ِ همان محسن بشو.، آری اگر انسان و انسانی !
و زائر شو به قبرِ آن شجاع ِ سربداری که، خیابان بست و پیغامش خیابان بود و فتح و فتح ِ آزادی !
14 اوت 2023 برابر با 23 مرداد ماه 1402
فرانسه ، حومه ی دریاچه ی اشک شاعر همراه با یادبودجوانان مقتول ایران
پانوشت شعر:
یاد و نام و تصویر گیتار زنی و آوازخوانی سربدار سرافراز میهن، محسن شکاری، در این ساعت 20 و 24 دقیقه ی شب همراه با من است. قضاوت فوری و اعدام ضرب العجلی جوان مبارز و به ستوه آمده ایی که تنها خیابان ستارخان تهران را برای بیست دقیقه بست بود، حامل داد و دادگستری نبود، بلکه حامل بیدادگستری مزدوران بی وجدان کثیفی بود که با توسعه ی ترس و رعب سعی در غلبه بر شرایط خیزش ملی ایران داشتند.
سنگ قبر محسن شکاری واقع در آرامستان بهشت زهرا به دفعات یا شکسته شده است یا قیر روی آن ریخته شده است یا به زور با گل و برگ پوشیده شده است، یا سربازان زیادی آن را محاصره کرده اند، تا از دیدرس مردم و از یاد و خاطره ی افکار عمومی ایرانیان و از یاد تاریخ جنایتهای دولتی اجباری و فله ایی به این مردم ستم دیده پاک شود
این تعرض و بی احترامی توهین آمیز به سنگ قبر سه مرده که یکی از این مرده ها محسن عاصی شکارشده ی شکاری توسط نظام قضایی آخوندی است، نه تنها بویی از دین داری و طبل آموزه های دینی حکومتی ندارد و نه تنها حتی بویی از انسانیت و شهروندمداری و حفاظت از معماری قبرستان ها ندارد بلکه نشان دهنده ی ترس و وحشت شدید خائنان دست نشانده ی بی وجدان حکومت جهل و جنون ایران از مرده ی این جوان کارگر رستوران و آوازه خوان و جمع شدن مردم دور قبر او و ایجاد اتحاد ملی است.
توضیح عکس: قبر محسن شکاری در آرامستان بهشت زهرا و پدر محسن شکاری
بعد اگر به آقای جمهوری اسلامی، بگویی آقا ! آقا در همان اسلام ناب محمدی پیامبر اکرم بی سواد و اُمی ات حتی اعدام و قتل برای شرایط عدم جرم و عدم قتل و غارت وجود ندارد، و حتی مسئله ی قصاص هم برای مورد محسن شکاری اصلا مطرح نیست، و حتی حکم الهی و آیه ی آسمانی نازل شده هم بابت بهره برداری سیاسی حاکم و حکومت از قتل و اعدام برای خاموش کردن صدای ناس و حق الناس در قرآن مجید و کریم و شفیق ات نداریم، حتما به یقه ی قبایش بر میخورد و عصایش را از عبایش در می آورد و بر کله ی شاعره ی بیچاره ی تبعید می کوبد و می گوید: خموش فضولی موقوف ! من همین جا از کلیه ی آیات عظام و مراجع تقلید شیعه و سنی خواهشمندم که آیه ی مربوطه در قرآن که دلالت بر حکم قتل اجباری محسن شکاری باشد را خارج کنند و به ما اطلاع دهند که براساس کدام آیه این نوع آدمکشی سیاسی مجاز و مستحب و واجب است و خداوند از ملکوت پیام داده که خلاصش کن ! و واقعا چه شرمساری تاریخی عظیمی است که در حکومت آیت الله ها در ایران ، آیات عظام و مراجع تقلید شیعه و سنی در مقابل قتلعام جوانان بیگناه ایران در عصر جمهوری اسلامی، خفگی مدام گرفته اند و تقیه ی سکوت را پیشه کرده اند !
توضیح عکس: پدر محسن شکاری با در دست داشتن عکس محسن شکاری و عکس ابوالفضل امیر عطایی به عزای ابوالفضل امیر عطایی نشسته است.، جوانی که به علت ضربه گلوله ی گاز اشک آور در شهریور ماه 1401 به مدت ۸ ماه در کما بود و در پنج خرداد ماه 1402 فوت کرد
نگارنده ی این سطور، در پایان از کلیه ی خوانندگان این شعر و متن ام خواستارم که دقایقی به چشم های پدر محسن شکاری در این عکس بنگرند و شرحی بر این نگاه و این چشم ها بنویسند، و در این چشم ها تامل کنند و پیامش را بخوانند، همچنین اگر در ایران هستند به زیارت قبر محسن شکاری در بهشت زهرا که همخانه با قبر اقوامش یعنی، مریم انشائی و لیلا جماعتی همتایی است، بشتابند و با او نیایش کنند و اخبار روز ایران را به سنگ قبر شنوای این جوان آوازه خوان محسن شکاری برسانند ! و به او قول دهند که دادخواه خون پایمال شده اش باشند.روح محسن شکاری هر شب در کوچه پس کوچه های خیابان ستارخان تهران پرسه می زند و خنیاگری می کند و آواز می خواند. صدای خنیاگری های محسن شکاری را بشنویم !