back to top
خانهدیدگاه هامحمد شوری: بودجه و بودجه خوار؛ پولشویی روحانیت!

محمد شوری: بودجه و بودجه خوار؛ پولشویی روحانیت!

Shori-Mohamed-1

این یک داستان واقعی ست…
داستان روحانیت
داستان سوم.
خرج اینها، [روحانیت] به گردن توده هاست و مفتخور هستند و کار برای کشور نمی کنند!
اتهامی که احمد کسروی متوجه ی روحانیون کرده و خمینی در کتاب کشف الاسرار خود چنین پاسخ می دهد: ما باید یک نظری به بودجه روحانیین بکنیم و یک بررسی از آن بنمائیم، و یک نظری به اینکه این بودجه که از کجا است؟ و اداره ی روحانیت با چه چیز می چرخد.
خدای عالم که تمام هستی مخلوقات از اوست، گذراند  به موجب آیه(۴۱) از سوره ی انفال: واعلموا انما غنمتم من شی فان لله خمسه و للرسول. آنگاه خود مردم با رضایت این مالیات خدایی را آوردند در مرکز علم بدست کسانی که خدا تعیین کرده، دادند؛ و او هم بین محصلین تقسیم کرد، (بطور تنگی و اقتصاد) !اینجاست که رگ های گردن ها پر می شود و صداها از اطراف بلند می شود که این ها خرجشان به گردن توده است و مفتخور هستند و کار برای کشور نمی کنند! روحانی نباید به شغل دیگری غیر از روحانیت که بسط توحید و تقوا و پخش و تعلیم قانون های آسمانی و تهذیب اخلاق بوده است بپردازد!(نقل از کتاب: امام و روحانیت. از انتشارات دفتر سیاسی سپاه پاسداران. سال ۱۳۶۲).  خمس(دریافت یک پنجم مازاد درآمد سال) تک آیه ای از قرآن است که مراجع تقلید شیعه با تفسیر ویژه ی فقهی خود آنرا منبع اصلی درآمد روحانیت کرده است. طبقه روحانیت(غیر از استثنائات) از دسترنج خود و یا یک شغل معمولی مثل هر فرد عادی ارتزاق نمی کند. همانطور که خمینی نوشته است، اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در شرح داستان منبع درآمد روحانیت به آن اعتراف کرده و می گوید:
  برای تبلیغ می رفتیم، اما بودجه نمی بردیم. بودجه می گرفتیم. یک طلبه از قم می رود به جای اینکه چیزی خرج کند و برود بعد بر می گردد و پنج شش هزار تومان دو سه هزار توامان، آن قدیم ها صد تومان، دویست تومان می آورد، خرج دو سه ماه بعدش را هم داشت. (ن.ک.به داستان اول) .دیگر منابع مالی روحانیون، روضه خوانی، خواندن نماز جماعت، وعظ و خطابه، و منبر رفتن (بخصوص در ایام محرم، صفر و رمضان) است؛ ولی آنچه که آنان به صورت سیستماتیک و مثل یک کارمند ماه به ماه حقوق دریافت می کنند، نامش شهریه است.
در کشور ما مردم عادی باید برای تحصیل دانشگاهی هزینه هایی از جیب خود بپردازند، ولی طلاب مدارس حوزه علمیه بابت خواندن دروس دینی، از اساتید خود و مراکز حوزی ماهیانه شهریه دریافت می کنند. و این روند مادام العمر است!طبق روایات و احادیث، روحانیت شیعه خود را جانشین امام معصوم و ایضا نواب عام امام زمان می داند و لذا درآمد حاصل از خمس را جزو اموال روحانیون دانسته و با فتاوی خود، باصطلاح، یک شرکت سهامی خاص با مسئولیت محدود برای خود تاسیس کرده اند! و بر این مبنا یا بر اساس این حکم و فتوا، بر مقلدین و پیروان مذهب شیعه واجب شرعی است که حتما یک پنجم اندوخته ی خود را به مراجع تقلید بپردازند! اکبر هاشمی رفسنجانی در خطبه ی نماز جمعه می گوید: کسی که خمس نمی دهد کافر است و حکم باغی را برای او صادر می کند؛ او گفته است:
گفتیم که هدف اسلام در نظام اقتصادش این است که جامعه ای خالی از استکبار و استضعاف از لحاظ اقتصادی بسازد… یکی از آن موارد، مالیات های جزمی است که در اسلام هست. که دو جور مالیات است: یک جور مالیات ثابت و فیکس که مقدارش تعیین شده. دومی، مالیات های غیر ثابت… در مالیات های ثابت و معین چند مورد مشخص است که خیلی معروف است… یکی از موارد آن خمس است. خمس معنای تحت الفظی اش یعنی یک پنجم از اموال بخشی از مردم به عنوان مالیات شرعی از آن ها گرفته می شود. خمس به طور کلی از ضروریات اسلام است… که هیچکس نمی تواند منکرش باشد و اگر کسی منکر باشد، با موازین فقهی کافراست… خمس ضروری اسلام است… بنابر این منکر خمس کافر است. کسی که خمس نمی دهد یا باید کافر باشد، یا باید باغی بر اسلام باشد. و مسلمان باغی باشد. از این دو حال نمی تواند بیرون باشد!(۲۶ آذر ۱۳۶۱، کتاب در مکتب جمعه، ج۵، ص ۴۰۷ یکی از ائمه جمعه تهران هم خطاب به مشمولینی که خمس نمی دهند، می گوید:
آقایی که خمس نمی‌دهی!  این پول در جیب تو غصبی است، پس تو ظالمی! (انتخاب). احمد علم‌الهدی امام جمعه ی مشهد در تفاوت مالیات با خمس و زکات می گوید:
مالیات جدا از خمس و زکات، خود به‌طور مستقل پشتوانه فقهی دارد. خمس، سهم امام است و زکات تعلق به فقرا و برخی پروژه‌های فوق‌ برنامه دارد، اما مالیات به‌طور کامل در اختیار توسعه کشور‌های اسلامی است و هر کس که در این جامعه زندگی می‌کند، و از امنیتی بهره می‌برد (که با پایمردی نیرو‌های مسلح تأمین شده) و از راه‌ها و امکاناتی استفاده می‌کند، باید به ازای آن، مالیات بپردازد. (انتخاب). گفتنی است:《در تمام‌ قرآن‌ فقط‌ همین‌ یک‌ آیه‌ هست‌ که‌ از خمس‌‌ نام‌ برده شده؛ اما در عوض از مقوله‌ ی زکات‌ که‌ بکرات‌ از‌ آن‌ همراه‌ نماز یاد شده‌، ولی کمتر از آن‌ سخن‌ به‌ میان‌ برده‌ می شود. خمس‌ کاربردهایی به‌ همراه‌ داشته‌، از جمله‌ علمای‌ دین‌ برای تغذیه‌ حوزه‌های‌ علمیه‌، یعنی‌ پرداخت‌ شهریه‌ ی طلاب ‌دینی و نیز مصارفی‌ که‌ خود‌ تشخیص‌‌ می‌دهند، با دریافت‌ یک ‌پنجم‌ از اندوخته‌های‌ متمکنین‌، از این‌ راه، ‌سال های متمادی‌ توانسته‌اند‌ استقلال‌ خود را حفظ‌‌ کنند‌ و وابسته‌ به‌ حکومت‌ها نباشند. در تقسیم‌بندی از شکل‌ پرداخت‌ خمس‌ مثل: فقرا، در راه‌‌ماندگان‌ در سفر،‌ ایتام‌ و… همه‌‌ آن‌ها‌‌ باید‌‌ از‌ طریق‌ ‌‌مراجع‌‌ تقلید‌ و نمایندگان‌ وی پرداخت‌ شود و‌ آنان‌‌ هستند که‌ چگونگی خرج‌ آنرا‌ هزینه‌‌ می کنند! وجه‌ اقتصادی خمس‌ تنها‌ در دایره‌ ی علمای شیعی می چرخد و نحوه ی تقسیم ‌آن‌‌ نیز بر عهده‌ی آنان‌ است. و‌ دیگر هیچ‌ مصرف‌ اقتصادی ‌ندارد. اما وجه‌ دیگری‌ نیز‌ می‌شود‌ تحلیل‌ یا استنباط‌ کرد و آن‌ فتاوی‌ مراجع‌ راجع‌ به‌ موضوع‌ خمس‌ است.
در رساله‌های‌عملیه، هست‌: چنانچه‌ مال‌ حرام‌ با‌ مال‌ حلال‌ مخلوط‌ شود‌ و تمیز و‌ تشخیص‌ آن‌ معلوم‌ نشود، با پرداخت‌ خمس،‌‌ آن‌‌ مال‌‌ پاک‌ و طیب‌ می‌شود! که‌ همین‌ امر‌ می‌تواند‌ مبدأ‌ هرگونه‌ «ان‌قلت»، «گریزگاه»، «توجیه»‌ و یا «کلاه ‌‌شرعی»‌‌ هم‌ بشود یعنی‌ نوعی‌ «پولشویی‌ مقدس»!》.(نقل از کتاب: همه حرف خدا، جلد اول: خمس؛ به‌ کدام‌ حساب‌ واریز‌ می شود؟! نوشته ی محمد شوری. شرکت انتشارات قلم. گفتنی است این کتاب(سه جلدی)، با اشاره ی حکومت و با کمک ناشر، بعد از چاپ‌ توزیع نشد و لاجرم پنهان ماند!
 یکی از مصارف مبالغی که از بابت خمس دریافت می شود، هاشمی رفسنجانی اینگونه در خاطرات خود شرح می دهد:  در منزل‌ ماندم‌. مطالعه‌ و راه‌ رفتن‌ در حیاط منزل‌ و ملاقات های‌ خصوصی‌، وقتم‌ را گرفت‌. به‌ ملاقات‌ امام‌ رفتم‌ و برای‌ مصرف‌ شدن‌ چهار میلیون‌ دلار از سهم‌ امام‌ و خمس‌ برای‌ جهاد و هلال‌ احمر و شیعیان‌ لبنان‌ و سوریه‌ که‌ توسط یک‌ شیعه‌ لبنانی‌ پرداخت‌ می‌شود، اجازه‌ گرفتم‌.(خاطره روز ۱۹ دی سال  ۱۳۶۰). از این کاسه خرجی ها روحانیون شاخص زیاد انجام می دهند‌ که هیچکدام هم از جیب و زحمت خودشان نیست؛ پول هایی است که از سوی افراد _خصوصا سرمایه داران بزرگ_ (که نیت و اهداف خاصی هم دارند) بابت خمس و سهم امام داده می شود. همانطور که بارها و بارها از سوی رهبری و افراد مهم یا نهادهای خاص از این مبالغ بی حساب و کتابی که دارند بلاعوض در اختیار افراد و گروه های خودی قرار داده اند! از عوارض دریافت خمس از سرمایه داران و متمولین، تحمیل نگرش و عقیده و اهداف آنان بر مراجع تقلید و روحانیت است!بطور مثال و به نقل از احمد توکلی: غسال آیت الله مصباح یزدی ابَر بدهکار بانکی است. او پیکر روحانیون سرشناس را به خانه می برد و غسل می دهد! او ۴۰ میلیارد تومان خمس را از کجا آورده است؟ (انتخاب). خمینی (در کتاب کشف الاسرار) با اشاره به سخنان احمد کسروی در مورد روحانیت و وقف و روضه می نویسد: این نویسنده ی بی خرد[منظور احمد کسروی است] پس از آنکه می گوید روحانی باید از بیت المال حقوق بگیرد، می گوید: برای این کار تنها راهی که بخاطر می رسد و با هیچ قانون و عقیده هم مخالف نیست، این است که امروز در کشور ما موقوفات زیادی است که مصرفش روضه و مانند این است. اگر درآمد آن ها با نظارت یک رئیس روحانی و سازمانی درست، ولی غیر دولتی، در این راه صرف شود، هم مال وقف به مصرف خود رسیده و هم بزرگترین خدمتی از این راه به دین و زندگی شده؛ ولی اگر توده همین است و روحانی همین، نه بر مرده، بر زنده باید گریست!). [پایان نقل قول خمینی از احمد کسروی].مرحبا به این فکر روشن و عقل سرشار راستی!!با اینکه در مملکت ما‌ هم چنین اشخاص برجسته و متفکران روشن ضمیر پیدا می شود، برای چه دولت برای اصلاح کشور دستش پیش اجانب دراز می کند؟در هر وزارتخانه یک نفر از این ها باشد، از فکر آن ها استفاده های مادی و معنوی می شود و کارها همه بر وفق دلخواه پیش می رود!! شما یکبار دیگر عبارت این تهی مغز را‌ بخوانید ببینید چه می گوید؟ گویی این هیچ آشنایی با دین و قانون های آن و عقل و احکام آن ندارد!
می گوید: موقوفاتی که مصرفش روضه است، روحانی بردارد خرج خودش کند تا به مصرفش برسد!!
خوب اگر مصرفش روضه است، چطور با خرج کردن روحانی به مصرفش می رسد؟ و چطور این راه که به نظر عالی شما رسیده با هیچ قانون و عقیده مخالف نیست، این هم با عقل که فرستاده نزدیک خداست مخالف است و هم با قانون آسمانی و گفته خدا و پیِغمبر و هم با عقیده ی همه ی روحانیین و همه ی دینداران و دانشمندان، چه شد که شما اگر ملکی داشته باشید می توانید عایده ی آنرا به هر مصرفی که بخواهید برسانید و به حسب اصل مالکیت، که تمدن جهان پایه اش بر آن نهاده شده، هر کس می تواند در ملک خود به هر طوری که بر خلاف قانون خدا_که فوق قانون مالکیت است_ نباشد، مصرف کند و فایده ی آنرا به هر مصرفی که می خواهد برساند و کسی حق ندارد چیزی را که من به دسترنج خود پیدا کردم در مصرف آن دخالتی کند، اکنون من ملکی پیدا کرده به قانون مالکیت آن ملک و فایده ی آن برای مصرف یک قهوه خانه سر محله هم قرار دهم، باز هم شماها حرفی ندارید، همیشه همین که اسم روضه در میان آمد، گردن ها کشیده می شود و فریادها بلند می شود؟! با آنکه می دانیم همین مجالس روضه ی نیمه منظم هم خدمت های خوبی به کشور و مردم می کند! هم چنین خمینی در نکوهش و در پاسخ به احمد کسروی، که گفته است:
وابستگی مالی روحانیت به عوام و سرمایه داران آنان را از گفتن حقیقت باز می دارد (همانطور که مرتضی مطهری هم یکی از نقاط ضعف روحانیت را همین مساله می دانست) به نقل از وی در کتاب کشف الاسرار خود نوشته است:
اگر روحانی خرج خود را به وسیله ی کار کردن، یا از یک راه ثابت و معین دیگری بدست آورد که در گفتن حقایق آزاد باشد بهتر است یا مانند امروز خرج خود را بی واسطه از دست توده بگیرد و ناچار بشود به میل آن ها رفتار کند؟( نقل از نویسنده منحرف).و در همین کتاب در پاسخ وی می نویسد: جواب این گفتار معلوم می شود پس از معلوم شدن دو چیز: یکی معلوم شدن عمل روحانی و دیگر معلوم شدن خرج روحانی؛ تا معلوم شود که این ها که این سخن را می گویند به هیچ وجه از حال روحانی و کار آن ها اطلاع ندارند. و در عین حال خرج آن ها را هم نمی دانند از کجا می گذرد و بی خردانه و بی خبرانه به اشکال برخاستند!
شغل روحانی چیست؟ روحانی چندین شغل دارد که اساس عمده ی آن تشکیلات حوزه های علمیه و تاسیس مدارس و دانشکده های علم دین است. در این تشکیلات، مهم ترین اعضا که روحانی به تمام معنی نام آن هاست، مدرسین نهایی علوم دینی است که تشکیل حوزه های عالیه علوم را آن ها می دهند. و تدریس(خارج) یا علوم نهایی می کنند. این هایی که به رتبه ی این قسم تدریس می رسند، آن هایی هستند که تمام علوم مقدماتی و دوره های سطحی و خارجی را دیده و در آن ها استعداد ذاتی و ذوق فطری هم بوده، با همه وصف، دارای قوه ی بیان و نزدیک کردن مطالب دقیقه عالیه را به شاگردان باشند. از اینگونه اشخاص در هر دوره از حوزه های مهم دینی مثل نجف و قم و مشهد، اشخاص معدودی پیدا می شوند که عده ی آن ها در حدود ۱۰ نفر مثلا بیشتر نیست. برای چه این عده که پایه ی مهم روحانیت به دوش آن هاست، اینقدر کم و معدود هستند؟ برای آنکه رسیدن به این مقام کار هرکس نیست. هر کس کم و بیش از فقه تنها، که یکی از علوم اجتهاد است باخبر باشد، می داند که مثل یک دریای بی پایانی می ماند که احاطه به کلیات آن پس از ۴۰ سال زحمت شب و  روزی نمی توان پیدا‌کرد. ای بیچاره ی بی خبر از ملک هستی!
اجتهاد یعنی اطلاع بر تمام قانون های خدایی که در شئون فردی و اجتماعی، و از قبل آمدن انسان بدنیا تا پس از رفتن از دنیا در همه ی کارها دخالت مستقیم دارد و چنین عملی کرورها قواعد و فروع دارد؛ با ۵۰ سال هم نمی توان تکمیل کرد. در صورتی که هیچ شغلی برای انسان نباشد جز تعلیم و تعلم… و البته این کار وقت لازم دارد. و وقتش هم از اول عمر است تا آخر عمر! اگر  کسی با زحمت و جدیت وارد کار باشد، آیا پس از این مقدمات ‌ضروریه، مجتهدین و روحانیین که معلوم شد چه کسانند، می توانند مشغول کار دیگر شوند؟ و برای معاش به تجارت یا کسب دیگر که خود نیز وقت انسان را به تمامی می گیرد، اشتغال پیدا کنند؟ هیچ جای شبهه نیست که جمع میانه ی این دو نشود… در اینجا یک نکته ی دیگری هم باید گفت تا حال همه ی طبقات روحانیین معلوم شود. چه روحانیین درجه اول و چه آن هایی که برای رسیدن به مقام آن ها کار می کنند، چه در درجه های بعد، که طبقه ی مبلِغین و ملاهای شهر و دهات از آن ها هستند و آن نکته آن است که برای راه‌ انداختن چرخ های دین و عملی کردن قانون های آسمانی و دعوت کردن مردم به راه حق پرستی و تقوا و برانداختن ریشه ی خیانت و جنایت و تجاوز از حدود و صدها مانند این ها، کارمندانی لازم است و این ها چنانچه پیش گفتیم کمک هایی به کشور و نظام و مملکت می کنند که یک صدم آنرا دادگستری ها و شهربانی ها نمی کنند!… برای بکار انداختن چرخ های دین این کارمندان لازمند… با نفوذ آن ها (روحانیت) دو ثلث مملکت بدون بودجه اداره می شود!
(نقل از کتاب: امام و روحانیت. از انتشارات دفتر سیاسی سپاه پاسداران. سال ۱۳۶۲).
وقف هم از دیگر  منابع پر درآمد. روحانیت شیعه است. مدیر دفتر امور موقوفات حوزه گفته است:
  برای اداره حوزه‌های علمیه، نیازمند درآمد حاصل از وقف هستیم. ۳هزار و ۵۰۰ موقوفه در کشور متعلق به حوزه است. پرداختی فعلی موقوفات پاسخگوی حوزه نیست. مجموع درآمد موقوفات حوزه از ابتدای سال ۹۷ تا ۲۳ مهرماه همان سال ۱۱ میلیارد تومان بوده. فرودگاه گرگان وقف حوزه علمیه است؛ اداره این نوع موقوفه‌ها باید به حوزه واگذار شود. به زودی شاهد اتفاقات خوبی در بحث وقف درحوزه خواهیم بود.(پایگاه خبری تحلیلی انتخاب).
  موقوفات امام رضا، حضرت معصومه، شاه چراغ، امامزاده ها، مساجد، کاروان ها، آب انبارها، راه ها، پل ها، مدارس، علوم دینیه بخشی از اموال وقفی و موقوفات مردمی ست که با تاسیس ج‌.ا، در اختیار حکومت و متولیان منصوب آن قرار گرفت. و غیر از خمس، منبع مالی بزرگ و باصطلاح هلدینگ اختصاصی روحانیت شیعه در ایران است که با تصاحب حکومت و قدرت  سیاسی، برای آنان کاملا امن و انحصاری شد! تولیت این موقوفات _ که یک منبع عظیم مالی است_  در اختیار برخی روحانیون شاخص هم هست. یک نمونه اش موقوفه ی گوهرشاد است که علم الهدی (حکمران و والی خراسان) بر عهده دارد.
ایشان بابت آن مبالغی هنگفتی دریافت می کند و بعد در پاسخ به شبهات و ایرادات و انتقادات می گوید: نباید این ارزش ها را (که از کیسه ی خلیفه می بخشد!) علنی کرد!!
وی در پاسخ به انعکاس این خبر چنین گفته است: خواستند تولیت موقوفه گوهرشاد را ۵ ساله به من بدهند، گفتم اگر متولی منصوص هستم، باید مادام العمر باشد… متولی باید یکی از سادات صلحای مشهد باشد؛ این جایگاه به تشخیص مراجع قانونی در من احراز شد؛ دقیق آن است که من متولی شرعی و قانونی‌ام. در ۶ ماه، هفده میلیارد تومان برای طلبه های شب خواب که مجرد هستند مصرف کردیم! با ارزش های ما نمی خواند که ما خیراتی را که داریم را اعلام کنیم!! تظاهر می شود!! (نقل از پایگاه خبری تحلیلی انتخاب).
به قول آن ضرب المثل: خرج که از کیسه ی میهمان بود، حاتم طایی شدن آسان است!
یا پاسخ متتظری [دادستان کل سابق که اینک به ریاست دیوانعالی کشور منصوب شده] در مورد ابهامات درباره سرنوشت موقوفه ۱۵۰۰ میلیاردی دکتر افشین:
این فرد در سال ۵۷ و ۵۸ املاکش را برای احداث بیمارستان وقف کرده. و متولی موقوفه را دادستان کل و رئیس دیوانعالی قرار می‌دهد. برخی فکر می‌کنند ما کیسه دوخته‌ایم‌. (پایگاه خبری تحلیلی انتخاب). علاوه بر این در کنار و حاشیه ی این وقوف، بهره برداری ها و سوء استفاده های مالی و رانتخواری و بخور بخورهایی ست که از ناحیه ی این موقوفات مثل تاسیس صندوق های سرمایه گذاری و موسسات مالی و اعتباری ممکن می شود!
 به خبر درج شده ی زیر توجه و دقت کنید، چه احساسی جز رانتخواری در ذهن شما حاصل می شود: صندوق سرمایه‌گذاری وقف، احیا کننده سنتی نیکو! مدیرعامل شرکت تامین سرمایه امین با اشاره به تصویب تاسیس «صندوق سرمایه‌گذاری وقف» گفت: از آنجایی که با وقف یک دارایی، آن دارایی از چرخه اقتصادی حذف می‌شود، طرحی در نظر گرفته شد تا هم با پول کمتر بتوان عمل وقف را انجام داد و هم اینکه پولی که وقف می‌شود، وارد چرخه اقتصادی شود و برای کل اقتصاد نیز منفعت ایجاد کند و نیات واقف را نیز پوشش دهد. خادم‌المله ابراز داشت: در این نوع از صندوق‌ها همچون سایر صندوق‌های سرمایه‌گذاری، دو رکن اجرایی و نظارتی حضور دارند. متولی و مدیر صندوق از جمله ارکان اجرایی هستند و رکن نظارتی صندوق نیز بر فرایند صندوق از خرید واحد تا پوشش نیت واقف نظارت دارد. واقف به ازای پولی که به این صندوق پرداخت می‌کند و با خرید واحدهای صندوق، پول از مالکیت فرد خلع و وقف‌نامه‌ای به نام فرد صادر می‌شود. مدیر صندوق نیز به نیابت از واقف، سهم‎هایی را می‌خرد و از منافع حاصل از آن، به نیات مورد نظر واقف می‌پردازد. یا این خبر:
«قانون خواری» با طعم جنگل!  واگذاری عجیب ۵۶۰۰ هکتار از جنگل‌های ساری با عنوان وقف به یک شخص! (پایگاه خبری تحلیلی انتخاب). این شخص یا اشخاص چه کسانی هستند!؟
 اکبر هاشمی رفسنجانی در یکی از خطبه های نماز جمعه خود در مورد وقف چنین توضیح می دهد: در اسلام به ما اجازه داده اند که موقع مرگمان که می شود تا یک سوم از اموالمان را بتوانیم در راه خداوند وصیت کنیم برای بعد از رندگی مان. در زندگی مان همه را هم می توانیم ببخشیم البته این مطلوب نیست… اما یک سومش را می تواند و این غیر از وقف است. تاریخ وقف را ببینید_ تاریخ موقوفات را_ اگر این جریان آبرومند در تاریخ ما مانده بود، ما امروز اکثریت نزدیک به تمام منابع ثروتمان، زمین ها و سایر منابع قابل انتقال، این ها وقف بود. یعنی آن ها بالاخره در طول نسل همه دست یکی کسی می افتاد که او وقفش می کند و وقف هم “حبس موبد” است؛ یعنی وقتی که آدم وقف کرد، دیگر از این جا در نمی آید؛ تا این هست، باید بماند! این وقف فرق دارد با حبس. شما می توانید یک چیزی را حبس کنید. حبس این است که بگویید خانه ی من تا من زنده ام باید اینجوری باشد: (مال فقرا). وقتی آدم مرد، دیگر نیست. یا تا پنج سال باشد.‌. ملک مال خودتان است و منفعتش مال دیگران است؛ وقف این نیست. وقف این است که ملک را هم آدم منتقل بکند و اصل رقبه منتقل بشود و ما می دانیم که در نسل های متعدد این جربان که بگوید چه می شود؟ آن مواقعی که وقف یک عمل مطلوبی بوده در جامعه و موقوفه ها سالم مصرف می شده و نمی خوردند و خوب استفاده می کردند، آنقدر وقف زیاد بوده که مردم می خواستند وقف بکنند نمی دانستند به چه بدهند،  هرچه را فکر می کردند می دیدند دارد، زوار دارند، ففرا دارند، محصلین دارند، طلبه ها دارند، وعاظ دارند، مثلا انواع و اقسام نیازهایی که در جامعه هست، می دیدند همه موقوفه دارند و منبع ثروت دارند، بعد یک چیزهابی عجیب و غریبی در موقوفات پیدا کرده اند! آدم می بیند در وقفنامه ها مثلا فکر کرده، یکی گفته این ها و نوکرها که می روند جنس بخرند اگر در راه پولشان را گم کردند و برگشتند درخانه هایشان ممکن است خانم یا آقا این ها را اذیت کنند! و یک موقوفات گذاشته که اگر چنین موردی شد این پول را بدهند که او اذیت نشود! یکی وقف کرده اگر رفتتد آبکشی کنند و مشک پاره شد یا سبو شکست و ممکن است که مورد تعرض ارباب قرار بگیرند، یک موقوفه ای باشد که این را بپردازند. تا این قدر پیش رفته؛ یعنی تمام نیازهایی که ممکن است به ذهن ما برسد برایش موقوفه قرار داده اند… اگر ما به همین یکی، یعنی این دستور اسلام درست عمل می کردیم، متاسفانه عمل نشد!… یکدفعه وسعت پیدا کرده…‌ بعد آمدند گرفتند. در زمان صفویه اوج موقوفه است. هر چیزی یک موقوفه دارد… اگر ما متدین بودیم به مال وقف‌ بیشتر می رسیدیم تا مال خودمان. و مردم می فهمیدند که این ها را بگذارند که مردم خوب اداره بکنند و آینده خوب اداره بشود. این جریانی که وجود داشت در اسلام و همیشه در معرض هجوم بود و خراب شد. اگر درست حرکتش را می کرد، خدا می داند چه می شد!؟ امروز اگر ما موقوفات واقعی جامعه را بتوانیم بدست بیاوریم: (موقوفات امام رضا، حضرت معصومه، شاه چراغ، امامزاده ها، مساجد، کاروان ها، آب انبارها، راه ها، پل ها، مدارس، علوم دینیه) این ها را بتوانیم جمع بکنیم، شما خواهید دید که بخش عظیمی از ثروت این مملکت وقف است. با این زمینه ای که اسلام قرار داده برای صدقه ی جاریه یک موقوفه ی کسی که هزار سال پیش مرده، اگر امروز هم باقی باشد، دائم دارد پرونده ی او را پر می کند! الان جزو وظایف مهم ج.ا. و مخصوصا سازمان اوقاف است که تلاش کند اعتماد مردم  را دوباره به وقف جلب بکنند… و ما از این مسیر می توانیم بخش عظبمی از مشکلات جامعه را‌حل کنیم! (کتاب در مکتب جمعه، ج ۶، ص ۱۷۴، هفته یکصد و نود و دوم، ۵ فروردین ۱۳۶۲).مرتضی مطهری (از روحانیون مورد وثوق و قابل اعتماد خمینی) سال ها قبل از تاسیس ج.ا، به شرح و نقاط ضعف و قوت منبع درآمد روحانیون پرداخته، وی  گفته است:
در این‌که‌ معاش‌ روحانیون‌ بهتر‌ است‌ از چه‌ راه‌ تأمین‌ شود، چند‌ نحو‌ می توان‌ نظر داد:
الف- عقیده‌ ی بعضی بر این‌ است‌ که‌ روحانیت‌ بودجه ‌مخصوص ‌نمی خواهد. افراد روحانی باید مانند سایر طبقات‌ مردم کار و شغل‌ و منبع‌ در‌آمدی از‌ برای خود‌ داشته ‌باشند. از دسترنج‌ شخصی خود زندگی کنند، قسمتی از وقت خود‌ را صرف‌ تهیه‌ امر معاش‌ و قسمت‌ دیگر را صرف ‌شئون‌ روحانی از تحصیل و تحقیق‌ و تألیف‌ و تدریس‌ و افتاء و ارشاد‌ و‌ تبلیغ‌ بنمایند. این‌ عده‌ معتقدند که‌ روحانیت‌ و شئون ‌روحانیت‌ در اسلام‌ یک‌ شغل‌ و حرفه‌ مخصوص‌ نیست‌ که‌ بشود‌ برای او بودجه‌ مخصوصیی در نظر‌ گرفت.‌ هر کسی قادر است‌ ضمن تأمین‌ امر معاش‌خود، عهده‌دار شئون‌ روحانی ‌بشود، حق  دارد وارد بشود و اگر کسی می خواهد‌ این‌ شئون را به‌ عهده‌ بگیرد و آنگاه‌ کل ‌بر اجتماع‌ گردد بهتر ‌این است‌ که‌ از اول‌ وارد چنین‌ مجاهده‌ای نشود.
حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ اگر افرادی زندگی خود‌ را ‌از راه‌ دیگر‌ تأمین‌ و با‌ این‌ حال‌ متصدی شئون‌ روحانی بشوند، بسیارخوب ‌است. همیشه افراد کمی از این‌ قبیل‌ بوده و هستند اما نمی توان ‌گفت همه ی افراد‌ باید‌ این‌ چنین‌ باشند و در غیر این‌صورت ‌وارد‌ نشوند.
ب- فرض‌ دیگر بر این‌ است‌ که‌ روحانیت‌ بودجه‌ مخصوص خود‌ را‌ از‌ اوقاف ‌و‌ صدقات‌ جاریه‌ استفاده‌ کند. شاید‌ همه‌ دستگاه‌های روحانی جهان‌ _غیر از شیعه‌_ بودجه‌شان‌ منحصرا‌ از‌ راه‌ موقوفات‌ و‌ صدقات‌ جاریه‌ باشد.
ج- فرض‌ و صورت‌ دیگر استفاده‌ از سهم‌ امام(ع)‌ است‌. در اسلام‌ طبق‌ نظر شیعه‌ از آیه ی مبارکه‌ ی خمس‌ چنین‌ قانونی ‌استفاده ‌می شود. در حال حاضر یگانه‌ بودجه‌ای که ‌عملا سازمان‌ روحانیت‌ ما را می چرخاند و نظام‌ روحانی ما روی آن‌ بنا شده‌ و روحانیت‌ ما طرز و سبک‌ سازمانی خود را از آن‌ دریافته ‌و تأثیر زیادی در همه‌ شئون‌ دینی ما دارد سهم ‌امام‌ است. سهم‌ امام‌ به‌ طرزی که‌ الان‌جاری و معمولست‌. محاسنی دارد و معایبی حُسنش‌ از این‌ جهت‌ است‌ که‌ پشتوانه‌اش‌ فقط‌ ایمان‌ و عقیده‌ مردم‌ است. مجتهدین‌ شیعه ‌بودجه‌ خود را از دولت‌ دریافت‌ نمی کنند و عزل‌ و نصبشان‌ بدست‌ مقامات‌ دولتی ‌نیست‌.‌ روی همین‌ جهت‌ همواره ‌استقلالشان‌ در برابر دولت ها محفوظ‌ است. ولی از‌ طرف‌ دیگر نقطه‌ ضعف‌ روحانیت‌ شیعه‌ نیز‌ همین‌ است. روحانیون ‌شیعه‌ اجبار و الزامی ندارند که‌ از دولت ها اطاعت ‌کنند‌، اما‌ ناگزیرند سلیقه‌ و عقیده‌ عوام‌ را رعایت‌ کنند، و حُسن‌ ظن آنان ‌را حفط‌ نمایند. غالب‌ مفاسدی که‌ در روحانیت‌ شیعه‌ هست‌، از همین‌جا است. اگر اتکاء روحانی ‌به‌ مردم‌ باشد قدرت‌ بدست‌ می آورد، اما‌ حریَّت ‌را از دست‌ می‌دهد و اگر به‌ دولت ها‌ باشد‌ قدرت‌ از‌ کف‌ می دهد‌، اما حُریَّتش محفوظ‌ است.(نقل از کتاب ده گفتار، سازمان روحانیت )
پس از سقوط و اضمحلال سلطنت پهلوی و روی کار آمدن فقها و روحانیون بر مستد قدرت، روحانیت علاوه بر اینکه مبالغی که از بابت خمس، رفع مظالم، صدقات، روضه خوانی و وقف دریافت می کنند و از این لحاظ وابسته به سرمایه داران متمول و عوام هستند، علاوه بر این، الان در ۴۴ سال حکومت ولی فقیه، از مراجع تقلید گرفته تا فًضلا و دیگر روحانیون و حتی طلاب مبتدی کارمند دولت و حقوق بگیر حکومت شده اند. و غیر از اینکه در پست های مدیریتی خرد و کلان و دیگر حوزه های حکومتی شغل دارند، و بابت آنهم حقوقی دریافت می کنند، هیچکدام از آن ها و مدارس آنان و مانند آن هم بدون بودجه ی دولتی نمی تواند دوام بیاورد.
بطور مثال: بر اساس جداول منتشرشده از بودجه ۱۴۰۲ بودجه پیشنهادی دولت برای مرکز خدمات حوزه‌های علمیه بیش از ۶۴۰۰ میلیارد تومان است. این در حالی است که رقم بودجه این نهاد در سال ۱۴۰۱ حدود ۲۸۰۰ میلیارد تومان بوده است. به بیان دیگر، رقم بودجه این نهاد در سال جاری حدود ۱۲۸ درصد افزایش یافته و به بیش از ۲.۲ برابر رسیده است.
اخیرا روزنامه جمهوری اسلامی خطاب  به دولت نوشت:
 بودجه حوزه های علمیه و موسسات خاص را قطع کنید. این بودجه میان مردم و روحانیت فاصله انداخته. از همه مهم تر، به دلیل اصل ولایت فقیه، و حکومت ولی فقیه، مراجع تقلید و فضلا و روحانیون حق اظهار نظر، یا حکم و فتوا خلاف وی را ندارند. که در غیر این صورت، هم مجازات می شوند و هم محروم از بودجه ای که حکومت برای شان ترتیب داده؛ و در نتیجه در نظام ولایت فقیه، به استناد سخنان مرتضی مطهری روحانیت هم استقلالش را از دست داده و هم مجبور است سلیقه ی خمس دهندگان _که عمدتا سرمایه داران متمول هستند_ را در نظر  بگیرند!
توجه! در روحانیت اهل تسنن در کشورهای اسلامی آنان در حوزه ی حکومت قرار دارند. و طبق تفسیرشان از آیه ۵۹ سوره ی نساء، اوللامر همان حاکمی ست که به رتق و فتق امور کشور می پردازد. و باید بر اساس عدالت رفتار کند. آنان از این آیه، ولایت فقیه استنباط نمی کنند. و همینطور در باب خمس که این فقط روحانیت شیعه است که بر اساس اجتهاد و تفسیر خود از تنها آیه ی خمس در قرآن، با کمک روایات و احادیث، کتاب ها در مورد خمس نوشته است!!
 استنباط این نوع فتاوی فقط بر اساس فقه است و نه حتی خود قرآن! و فقه هم  از روایات و احادیثی است که منقول شده. مثلا  در قرآن آمده است:《واجتنبوا قول الزور》، کلمه ی 《قول الزور 》 را موسیقی تفسیر کرده و بر همین اساس، برای موسیقی و آلات آن فتوا به حرام بودن و گوش دادن به آنرا گناه!! با به قدرت رسیدن روحانیت و سلطه ی اصل ولایت فقیه، پدیده ی بودجه و بودجه خواری و پولشویی روحانیت و ثروت هنگفت آنان از ناکجاآبادها آشکار شد، که در مورد نحوه ی هزینه کردن آن از هیچ روحانی بازخواست و سین جینی هم نمی شود؛ و معلوم نیست این پول ها به چه کسانی داده می شود و به چه مقدار؟! و برای چه منظوری؟
این پدیده ی پولشویی در روحانیت صرفا در ایران است، وگرنه برای  روحانیون شیعه دیگر کشورها اینگونه که در ایران هست، مساله این شکل نمود ندارد.
ما در داستان چهارم به فقه آخوندیسم خواهیم پرداخت. 
 
عنوان داستان بعد لیتفقهوا فی الدین؛ فقه آخوندی! 
۲۰ مرداد ۱۴۰۲ تهران. ایران
محمد شوری \نویسنده و روزنامه نگار
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید