بنا بر این که تحریم فعال، بیرون رفتن از غفلت از حقوق شهروندی و حق انتخاب و حق تغییر یافتن و تغییر دادن، بنا بر این، ارزشمند شدن رأی و نیز پذیرفتن رأی دادن و یا تحریم انتخابات است، امری که واقع و قابل مشاهده است، اینست که بخشی از مردم ایران که در مقام اعتراض رأی داده اند، تا اندازه ای روحیه تعرضی خود را باز یافته اند. آنها که انتخابات را تحریم فعال کرده اند، این روحیه را بطور کامل بازیافته اند. هرگاه مواضع واپسین «انتخابات» خامنه ای و نتایج آن را از دید رأی دهندگان کنندگان ببینیم، آنها بر این باور هستند که با رأی منفی به جلیلی و رأی مثبت به روحانی که «بیشترین فاصله را باخامنه ای دارد»، ولایت مطلقه او را نفی کرده اند. تظاهرات در شهرها، بعد از اعلان نتایج و شعارها نیز تصدیق کننده بازگشت روحیه تعرضی بطور نسبی است. تقویت این روحیه و نزدیک کردن آن به روحیه تحریم فعال کنندگان، می تواند جهت یاب تحول جامعه ایران باشد.
☚ رأی جلیلی در تهران و رأی او در ایران که برنامه اش خلاصه کردن اسلام در ولایت مطلقه فقیه و «تهدید زدائی» بود، باخت اول و بزرگ ترین باخت خامنه ای است. اگر «انتخابات» از آغاز تا پایان مهندسی شده باشد، او نمی توانسته است این باخت را نبیند. پس اگر با وجود مشاهده آن، انتخابات را این سان مهندسی کرده است، یعنی این که در وضعیت و موقعیت بسیار سختی بوده است. این زیان بزرگ را پذیرفته است زیرا مطمئن بوده است بعد از این که دستش از زیر سنگ درآمد، مردمی که به عمل کردن در محدوده رﮊیم معتاد شده اند، توانائی وصول برد خود از او را ندارند.
و اگر مردم مهندسی را وارونه کرده باشند و بر ضد او حماسه سیاسی ایجاد کرده اند، یعنی هم رأی به جلیلی برضد او است و هم رأی به روحانی، از جمله به این علت که بسا در درون رﮊیم نیز تعادل قوا به زیان او شده است، باخت او بزرگ تر می شود.
☚ باخت دوم او اینست که نتایج این «انتخابات» محل تردید باقی نگذاشت که خامنه ای در «انتخابات» سال 1388 دست به تقلب بزرگ زده است. آن زمان نیز، سمت و سوی آرای رأی دهندگان، به نسبت های بالاتری، همین سمت و سو بوده است.
☚ اگر او و حزب سیاسی مسلح، انتخابات را مهندسی کرده باشند و بنا بر این بوده است که روحانی رئیس جمهوری بگردد، در ازای دو باخت، او یک برد نیز کرده است. برد او، رأی است که به روحانی داده شده است. هم بار مسئولیت از دوش او برداشته می شود و بردوش رأی دهندگان گذاشته می شود و هم او از برد خود برای نپرداختن دو باخت استفاده می کند و هم از تنگنائی بیرون می آید که، در آن، راه پس و پیش خود را بسته می یافت.
نخستین کنفرانس مطبوعاتی روحانی و مواضعش در آنچه به اقتصاد و سیاست داخلی مربوط می شدند و نیز سخنان خاتمی (از روحانی توقع بیشتر از آنچه می تواند بکند نداشته باشید) حاکی از این هستند که قرار است او نقش کارگزار خامنه ای را بازی کند. قرار گرفتن فلاحیان در کنار او، در ستاد انتخاباتی او، می تواند جهت یاب باشد.
☚ آنها که کارشان توجیه رﮊیم است و در واقع کار اصلیشان نگاه داشتن مردم در حصار رﮊیم است و بیرون رفتن از حصار را مساوی می کنند در فرو افتادن در چاه بی انتهای نیستی، نتیجه «انتخابات» را این طور ارزیابی می کنند:
1 – دولت و ملت را به یکدیگر نزدیک کرد. از آنجا که بالا بردن سطح مطالبات، سبب ترس گرایشهای رادیکال و بستن مجدد فضای سیاسی می شود – پنداری گشوده شده است –، پس باید به حداقل بسنده کرد. درخور یادآوری است که پیش از «انتخابات»، برای توجیه شرکت در آن، «مطالبه محوری» را تبلیغ می کردند و می گفتند: باید فرصت را برای طرح مطالبات مغتنم شمرد و مطالبات مردم را محور انتخابات کرد. بدین گونه، وظیفه این جماعت نگاه داشتن مردم در حصار رﮊیم است و این وظیفه را از راه ایجاد ترس انجام می دهند. اینان برای این که «در قدرت شریک شوند»، خامنه ای و حزب سیاسی مسلح را از «براندازها» و مرد مرا از اصول گراهای «افراطی» می ترسانند.
2 – جمعی نیز حالت انفعالی پیدا کرده اند و از صورت به محتوا گذر نمی کنند و می گویند: مردم رفتند و رأی دادند به رژیم درحال نزع، جان و مشروعیت بخشیدند و برخود سوار کردند. انتخابات را کلّی بدون اجزاء می بینند و دروغ رﮊیم در باره میزان مشارکت را هم راست می پندارند – اگر هم باور نمی کنند، برای قوت بخشیدن به حکم نادرستی که صادر می کنند، راست بودنش را تبلیغ می کنند – و حکم صادر می کنند که مردم به رﮊیم مشروعیت داد و… و نمی بینند واقعیت بسیار مشهودی را: اگر 36.7 میلیون نفر از ایرانیان رفته اند و رأی داده اند و رﮊیم برای رأی، مردم را بی دخل و تصرف خوانده است، پس این رﮊیم است که به رأی رأی دهندگان تمکین کرده است. حتی اگر این ارزیابی را که بنا بر آن، مردم «حماسه سیاسی معکوس» ساختند، دست کم به رﮊیم گفته اند مخالفش هستند و رﮊیم باید آنها را به حساب آورد. حال آنکه بدون کمترین تردید رﮊیم تقلب کرده است و از دوبرابر کردن آراء تا افزودن حداقل 10 میلیون بر آراء، صندوق های رأی را مهندسی کرده است.
و اگر به مشاهده صورت بسنده نکنیم، محتوا ما را از باختها و برد رﮊیم ولایت مطلقه فقیه و وجود اجماع بر ضد ولایت مطلقه و اعلان فقدان هرگونه مشروعیتش آگاه می کند.
نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۳۱ از ۹ تا۲۳ تیر ۱۳۹۲