مریم از خاندانش دوری میکند و به سمت یک مکان شرقی که از منظر آزاداندیشی بازتر و روشنتر بوده میرود تا بتواند حجاب برگیرد و پرده پوشی نکند و خودش باشد. اینگونه تعالیش در اجتماع دیده میشود و بدان شناخته میشود. از آن سو، عیسای مستعد تعالی، در بند مادری ناپسند است و حیف است که تباه شود. در این میان، خدای تعالی فردی متعالی را که شاید پدر عیسی بوده و یا غیر او، مأمور می کند که عیسی را به مریم برساند. مریم غافل از اینها، وقتی آن مرد با گذشته پاکش به سراغش میرود، به پاکی گذشته او بسنده نمیکند و احتمال میدهد که شاید آن مرد اکنون بد نیت شده باشد و بدین خاطر بدون اینکه قصاص قبل از جنایت کند هشدار میدهد و میگوید من پناه میبرم به خدای رحمان از تو اگر در گذشته پرهیزگار بوده باشی و اکنون نه، آن مرد متعالی میگوید که من فقط آمدهام که به فرمان هدایت پروردگارت کودکی مستعد اما بد شرایط را به تو بسپارم تا استمرار بخش تعالی تو باشد. مریم میگوید آخر چگونه برای من پسر بچهای باشد وقتی که نه با مردی همزیستی کردهام و نه بدکاره بودهام؟! آن مرد میگوید پروردگارت گفته است که این کار بر من آسان است!
پرسش: چگونه در یادداشت «مریم بی حجاب، عیسای بد مادر» از آیه «فاتخدت من دونهم حجاباً» به مریم بی حجاب رسیدید؟! حجاب برگیرد و پرده پوشی نکند چگونه از آن عبارت استخراج شد؟!
حق پور: آیات ۱۶ و ۱۷ سوره مریم میفرماید: «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَاناً شَرْقِیّاً فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَاباً فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً»
نکته اول این است که «اتخاذ» مفهوماً دو وجهی است یعنی هم به معنی «گرفتن از» و هم «گرفتن به» میباشد مثلاً پرده را از چیزی گرفتن یا بر چیزی گرفتن، هر دو را با اتخاذ میتوان گفت.
نکته دوم این است که مریم از اهلش دوری کرده است و بنابراین وقتی نزد ایشان بود نسبت به ایشان حجاب یعنی پرده پوشی داشته است. ضمیر در «مِن دونهم» راجع است به اهل مریم. لفظ «مِن دونهم» یعنی «جدای از ایشان» یعنی مریم وقتی از اهلش دوری میکند و به مکان دیگری میرود جدای از ایشان حجاب برمیگیرد. پس وقتی که مریمی که نزد اهلش نیست و جدای از آنها حجاب برمیگیرد، این برگرفتن؛ «برگرفتن از» است نه «برگرفتن به».
نکته سوم این است که وقتی مریم حجاب بر میگیرد «فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا» صورت میگیرد، و نمیتوان تصور کرد که مریم پیش از دوری کردن حجاب نداشته و بعد پس از دوری کردن حجاب گرفته و محجوب محسوب شده و به او ارسال رسول صورت گرفته بلکه بعکس است مریم نزد اهلش حجاب داشته و بعد که میرود از روحیات خود پرده پوشی را بر میدارد و خلقیاتش آشکار میشود و در نتیجه ارسال رسول به او صورت میگیرد. به استناد خود قرآن تنها کسی که از اهل مریم بوده و تعالی را در او یافته فقط زکریا بوده که حتی او هم در مرتبه تعالی مریم نبوده است به نحوی که از رزق نزد او متعجب میشود آن هم در محراب، یعنی محل جنگ با چالشهای خود. مریم در جنگ با چالشهای خودش روزی میگیرد و متعالیتر میشود. کسی که در محراب است یعنی محراب را حجاب خود کرده است نسبت به دیگران. اما باید بالأخره از محراب خارج شود و به عرصه اجتماع آید و حجاب از خود برگیرد.
نکته چهارم در «مکان شرقی» است. اگر مراد فقط مکانی غیر از مکان اهلش بود نیازی به تأکید بر شرقی بودن نبود بنابراین شرقی بودن گویای مکانی بازتر و روشنتر است هرچند که در سمت شرق جغرافیایی هم بوده باشد. بنابراین حجاب برگرفتن در مکانی بازتر و روشنتر گویای حجاب از خود گرفتن است نه حجاب بر خود گرفتن.
اتخاذ مِن دون
پیرو نوشتار «مریم بی حجاب، عیسای بد مادر» و پرسش و پاسخی در پی آن، دوستی از عبارات مشابهی که در آنها ترکیب «اتخاذ» و «مِن دونِ» بکار رفته پرسیدند که آیا سیاق این ترکیب در آیه ۱۷ سوره مریم با سیاق این ترکیب در دیگر آیات قرآن همسان نیست که شما «اتخاذ» در این آیه را به معنای «برداشتن و کنار گذاشتن» میگیرد و نه به معنای «در بر گرفتن و پوشاندن»؟! برای پاسخ به این پرسش همه عباراتی که در آنها ترکیب «اتخاذ» و «مِن دونِ» بکار رفته را گردآورده دسته بندی نمودم و دسته اول را برای عباراتهای مشابه آیه ۱۷ مریم قرار دادم که هیچ آیهای شبیه آن نبود. دسته دوم به اتخاذ آلهه (مریم 16، یس 23 و 74، انبیاء 24، مریم 81، فرقان 3، کهف 15، مائده 116، احقاف 28)، دسته سوم به اتخاذ ارباب (توبه 31 و آل عمران 64)، دسته چهارم به اتخاذ اوثان و انداد (عنکبوت 25 و بقره 165)، دسته پنجم به اتخاذ شفیع و وکیل (زمر 43 و اسراء 2)، دسته ششم به آیات شامل بِطانَه و ولیجَه (توبه 16 و آل عمران 118) و دسته هفتم به اتخاذ ولی اختصاص داده شد (اعراف 30، شوری 9، فرقان 18، زمر 3، جاثیه 10، نساء 119، کهف50 و 102، رعد 16، عنکبوت 41، نساء 139و 144، آل عمران 28 و شوری 6)
اگر آیه ۱۷ مریم را با سایر آیات مقایسه کنیم باید بر خلاف نظر بنده معنای «در بر گرفتن و پوشاندن» را برگزینیم اما اگر به آیه ششم سوره شوری دقت کنیم شاهدی بر صدق مدعای بنده مییابیم. آیه میفرماید: «وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ اللَّهُ حَفِیظٌ عَلَیْهِمْ وَمَا أَنتَ عَلَیْهِم بِوَکِیلٍ»، خوب! اگر ما تنها با عبارت «اللَّهُ حَفِیظٌ عَلَیْهِمْ» مواجه باشیم آیا آن را حمل بر بار معنایی منفی میکنیم یا مثبت؟! «خدا نگهبانی بر ایشان است» به خودی خود واجد بار معنایی مثبت است اما در این آیه در کنار عبارات دیگر این عبارت واجد بار معنایی منفی میشود یعنی خدا حافظ عذاب ایشان است و پیامبر نمیتواند وکیل ایشان باشد. پس حفیظ بودن خدا به سود مشرکان نیست بلکه برضد ایشان است و حال آنکه اگر عبارت «اللَّهُ حَفِیظٌ عَلَیْهِمْ» به تنهایی مد نظر باشد حفیظ بودن خدا معنای ضدیت را نمیرساند. بنابراین در آیه ۱۷ مریم هم با توجه به دوری کردن مریم از اهلش و رفتن به مکان شرقی و ارسال رسول به سوی او، مراد از حجاب برگرفتن، حجاب برگرفتن از احوالات خود است و نه حجاب به احوالات خود گرفتن.
قصص قرآن؛ آموزش به پیامبر
یک نکته مهم در فهم قصص قرآن این است که باید توجه کنیم اول مخاطب قرآن خود پیامبر بوده است و بنابراین در اولویت، قصص قرآن باید بکار رسالت پیامبر میآمده، مثلا در داستان مریم در سوره مریم در وحله اول به پیامبر متذکر میشود که باید از اهل نااهلش دوری گزیند و به یک مکان شرقی برود تا بتواند حجاب برگیرد تا بتواند مخاطبین مستعد خود را در پذیرش هدایت الهی بیابد و بعد اینکه در پی وارث خونی برای ادامه راهش نباشد، بلکه به دنبال سنخیتهای فهمی و نیتی و کوششی باشد. و چون مخاطب اول چنین داستانهایی خود پیامبر است و قرآن هم علنی نازل میشود و بدون پردهپوشی ظاهری، داستانها با پیچیدگی و پردهپوشیهای باطنی نازل میشدند تا مخاطبان در مراتب به فهم قرآن نائل شوند و راهبردهای هدایتی برای معاندان یا منافقان یا بدفهمان قبل از بکارگیری فاش نشود.
نیما حق پور ـ 14 شهریور 1402