انقلاب اسلامی در هجرت: این استاد دانشگاه معتقد است که تعارض بین مردم و حاکمیت بعد از انقلاب 57 از اوایل دهه هفتاد شروع شد. اما واقعیت امر این است که تعارض از همان روزهای نخستین پس از پیروزی انقلاب و به هدف قبضه قدرت توسط سران حزب جمهوری اسلامی آقایان بهشتی, هاشمی رفسنجانی و خامنه ای شروع شد و تبلور آشکار آن در خرداد 60 دراین سخن آقای خمینی که” اگر 35 میلیون بگویند بله من می گویم نه” نمایان گشت.
رحیم ابوالحسنی استاد دانشگاه میگوید: مردم ایران جاهل و بیشعور نیستند و به همین دلیل به هیچ وجه در طول تاریخ با نظام تحقیر و تبعیضآمیز و ساختار توزیع ناعادلانه قدرت، ثروت و ارزش ها کنار نیامدهاند و آن را نپذیرفتهاند.
رحیم ابوالحسنی استاد علوم سیاسی دانشگاه و عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در گفتگو با رویداد۲۴ به بررسی هزینههای تعارض بین مردم و حاکمیت پرداخته است. بخشهای مهم این مصاحبه را در ادامه بخوانید:
* برخی از اصحاب قدرت اعتقادی به مشارکت ندارند و برای این امر هم دلایل خودشان را دارند. در واقع اگر اعتقادی به حضور مردم در صحنههای مختلف داشتند، تلاش میکردند بسترها را آماده کنند.
* مردم ایران مردمی عاقل، فهیم و آزادیخواهی هستند که صد و چند سال است برای آزادی تلاش و مبارزه میکنند و هزینه میدهند. آنها از ۱۲۸۵ با هزینهای بسیار گزاف انقلاب مشروطه را انجام داد که متاسفانه روس و انگلیس با روی کارآوردن رضا خان نظام سیاسی را به سمت اقتدارگرایی پیش بردند اما مردم ایران دوباره بعد از هفتاد و چند سال انقلاب دیگری با دو محور اصلی آزادی و استقلال به وجود آوردند.
* در قانون اساسی آمده است، نه استقلال فدای آزادی و نه آزادی فدای استقلال شود. اما متاسفانه فرایندی که بعد از دهه هفتاد رخ داد، آزادی را دچار مشکل کرد و استقلال را نگه داشت و نظام عادلانه توزیع را هم دچار مشکل کرد و در حقیقت بخش اعظمی از مردم را از صحنه سیاست حذف کرد.
* درباره اینکه آیا حاکمیت متوجه هزینههای فاصله مردم با نظام سیاسی هست یا نه، باید اذعان داشت باید اول ضرر را تعریف کرد. به نظر من این شرایط برای حاکمیت ضرر ندارد بلکه برای کشور ضرر دارد. یعنی حاکمیت به معنی «گروه حاکم»، حضور همهگیر مردم و انتخابات آزاد را نشانه حذف خود میدانند؛ بنابراین برای حفظ موقعیت و تداوم قدرتشان مانع از مشارکت گسترده مردم میشوند.
* وقتی گفتمان سیاسی مردم با گفتمان سیاسی گروه حاکم تفاوت داشته باشد، یعنی گفتمان گروه حاکم، اقتدارگرایی و گفتمان مردم گفتمان مردمی و مطالبههای طبیعی و بدیهی باشد و اقتداگرایان مطالبات بدیهی مردم را نالازم بدانند، طبیعتا گروهی که حاکم است، علاقهای به مشارکت بالا نخواهد داشت.
* رقابت گفتمان حاکم و مردم در کشور ما بعد از مشروطه رخ داد و کشور گرفتار دو گفتمان رقیب شد تا فضا آماده شود که انگلیس با رضایت روسیه کودتا کند و نظامی اقتدارگر را روی کار بیاورد. متاسفانه چنین تعارضی از اوایل دهه هفتاد هم شروع شد موجب شکاف جدی و تعارض جدی بین حکومت و مردم شده است. به این معنی که قدرت سیاسیِ حاکم با قدرت افکار عمومی در حال رویارویی جدی با هم هستند که این تعارض ادامه خواهد داشت.
* مردم ایران جاهل و بیشعور نیستند و به همین دلیل به هیچ وجه در طول تاریخ با نظام تحقیر و تبعیضآمیز و ساختار توزیع ناعادلانه قدرت، ثروت و ارزش ها کنار نیامدهاند و آن را نپذیرفتهاند. به ویژه الان که رسانهها همهگیر و آگاهیبخش و البته غیرقابلکنترل شدهاند که متاسفانه برخی «داده»های غیرواقعی هم میدهند، فضا را خیلی خطرناک کرده است.