گفتگوی مستقیم با امریکا نه و گفتگو با کشورهای 5+1 بله!؟:
بایدن دعوت به گفتگوی مستقیم دو به دو می کند و رﮊیم از کشورهای 5 +1 می پرسد چرا از گفتگو طفره می روید!؟:
◀ در 7 فوریه 2013، (19 بهمن 1391)، دبکا فایل، سخنان خامنه ای را این سان ارزیابی کرده است: علی خامنه ای باب گفتگوی مستقیمی را که بایدن، معاون رئیس جمهوری امریکا گشود، بست. در این روز، خامنه ای گفته شما اسلحه خود را به طرف ما گرفته اید و دم از گفتگوی مستقیم می زنید! بدین سان، او هم به مجازاتهای جدید امریکا که از 18 فوریه 2013، به اجرا گذاشته شدند و هم به دیدار اوباما از اسرائیل در بهار، برای گفتگو در باره ایران و سوریه، واکنش نشان داد.
• باوجود این، امریکا دستور گسیل ناوگان دومی به خلیج فارس را بخاطر کاستن از هزینه دولت، لغو کرد. و
• رد کردن گفتگوی مستقیم با امریکا، بمعنای لغو گفتگو با کشورهای 5+1 نیست. این گفتگوها در 26 فوریه، در آلماآتا، پایتخت قزاقستان انجام خواند شد.
انقلاب اسلامی: طرفه این که یک زمان امریکا برای گفتگو به رﮊیم شرائط قائل می شد و همین خامنه ای و همین احمدی نژاد می گفتند: بدون شرط و شروط آماده گفتگو هستیم. در حکومت خاتمی، با موافقت خامنه ای، صادق خرازی و سفیر سوئیس در طهران، طرحی را آماده کردند و پس از تصویب آن توسط خامنه ای و خاتمی، از طریق حکومت سوئیس، برای وزارت خارجه امریکا فرستادند. دوران ریاست جمهوری بوش (پسر) بود و اعتنائی به این پیشنهاد گفتگو بر سر همه موارد، نشد. اینک که امریکا می گوید آماده گفتگوی مستقیم است و شرطی هم قائل نمی شود، خامنه ای شرط قائل می شود!
با وجود این، گفتگوهای محرمانه همواره انجام می گرفته اند.
◀ ایران می گوید در گفتگوها با کشورهای 5+1، در 26 فوریه، بیشتر شنونده خواهد بود. زیرا این کشورها هستند که می باید مواضع خود را مطرح کنند. اما
• استفان لندمن (گلوبال ریسرچ 13 فوریه 2013) براین نظر است که هدف امریکا همچنان تغییر رﮊیم است و با دستیاری اسرائیل، این هدف را تعقیب می کند. اینست که مانع از به نتیجه رسیدن گفتگوهای کشورهای 5+1 با ایران می شود.
• کری، وزیر خارجه جدید امریکا می گوید: «جامعه بین المللی آماده دادن پاسخ مساعد به ایران است هرگاه این کشور وارد گفتگوی واقعی در باره موضوعی بشود که موجب نگرانی این جامعه است. این موضوع، برنامه اتمی ایران است. روشن تر از این نمی توان گفت. سخن من خطاب به ایرانیان روشن است. ما آماده شده ایم برای اینکه مشکل اتمی ایران از طریق دیپلماسی حل شود. رئیس جمهوری روشن کرد وقتی گفت ما آماده گفتگو در باره برنامه صلح آمیز اتمی هستیم. ایران انتخاب دارد. ایرانی ها می توانند بگویند آماده اند به دنیا ثابت کنند برنامه اتمی شان صلح آمیز است و ما آماده ایم با آنها به گفتگو بنشینیم و بطور معقول توضیح دهیم چگونه باید ثابت کنند که برنامه شان صلح آمیز است. هرگاه این انتخاب را نکنند، انتخاب دیگر انزوای بیشتر است. رئیس جمهوری روشن کرد که دیپلماسی را ترجیح می دهد. اما هرگاه این راه بجائی نرسد، در اتخاذ هر روش دیگری که ایران را از دست یافتن به سلاح اتمی باز دارد، تردید به خود راه نخواهد داد».
• کری و اوباما و دیگر مقامهای امریکا و اسرائیل تنها یک هدف دارند و آن گرفتن پاسخ نه از ایران است. آنها خواستار تسلیم بی قید و شرط ایران است. مشکل حل نمی شود زیرا اینها مانع از آنند که حل شود. به تدارک جنگ هم ادامه می دهند.
در سال 2013، همه چیز ممکن است. گفتگو در باره صلح و در همان حال، تهیه نقشه جنگ. شیوه عمل رهبران زورمدار همین است. اوباما نشان داد که بدترین آنها است. چرا نمی خواهند مشکل اتمی ایران حل شود؟ زیرا می خواهند بر منطقه مسلط شوند. وگرنه، در روزهای پیش از شروع گفتگوها، امریکا مجازاتهای جدید را به اجرا نمی گذاشت.
• مجازاتهای جدید صنایع الکترونیک ایران و وسائل ارتباط جمعی این کشور را هدف گرفته اند. فرستنده های ماهواره ای پخش برنامه های تلویزیون و رادیو ایران را قطع کرده اند…
بنا دارند در ماههای پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایران، در کشور، تنش و بحران و بی ثباتی پدید آورند…
• اما چرا امریکا پیشنهاد گفتگوی مستقیم می کند؟ زیرا می خواهد زمینه را برای جنگ آماده کند. قصد فریفتن افکار عمومی و تحصیل رضایت آنها برای جنگ با ایران است. می باید افکار عمومی از دشمن نفرت پیدا کند تا جواز جنگ را بدهد. هدف تبلیغات ارزشمند کردن جنگ بنام صلح است. دروغ بزرگ را آنقدر تکرار می کنند تا که مردم آن را راست بپندارند و باورش کنند. امریکا آن دموکراسی را می خواهد که کنترل کشور توسط این قدرت را آسان کند.
انقلاب اسلامی: در 14 فوریه، اوباما گفته است: لیبی خطری بزرگ برای منافع ملی امریکا و سیاست خارجی آن شده است. اما دیروز، بمبارانهای هوائی امریکا و نیروهای عملیات ویژه انگلستان و فرانسه و گروه های مسلحی که امروز برای منافع ملی امریکا خطرناک شده اند، رﮊیم قذافی را از میان برداشتند و او را بطور فجیعی کشتند. بدین قرار، از نوشته استفان لندمن – که در واقع، در دفاع از مواضع رﮊیم نوشته شده است –، این نکته که دموکراسی مطلوب امریکا، رﮊیم قابل مهار و ضعیف است، با توجه به وضعیت عراق و افغانستان و لیبی و حتی مصر و تونس، صحیح است. باوجود این که سیاست اوباما و حکومت او اینست که رﮊیم ولایت فقیه را در موقعیتی قراردهد که ناگزیر شود بگوید نه، چرا این رﮊیم خود را در این موقعیت قرار می دهد و چرا به جای کنش، واکنش می شود؟ زیرا رﮊیمی از این نوع، نمی تواند کنش قدرت خارجی را فرصتی برای تدبیر کردن کنشی توانا به خنثی کردن تدبیر آن قدرت و در تنگنا قرار دادنش کند. چون رویه ای از دولت حقوقمدار و خدمتگزار جامعه شهروندان ساخته است. نخست به این دلیل که نیاز به بحران ندارد و کشور را در موقعیتی قرار نمی دهد که ابتکار عمل از آن قدرتهای سلطه جو بگردد، سپس به این دلیل که رابطه را با کشورهای دیگر بر اصل موازنه عدمی، یعنی موافق با حقوق ملی برقرار می کند و نه بقای رﮊیمی ضد حاکمیت مردم و استقلال کشور. سخنان 28 بهمن (16 فوریه) خامنه ای، همانند نوشته استفان لندمن است:
در 26 فوریه 2013، در بازگشت هیأت آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی از ایران، سلطانیه گفت در مواردی توافق به عمل آمده است. اما آﮊانس می گوید گفتگوها بی نتیجه پایان یافته اند و زمان جدیدی نیز برای گفتگوهای بعدی معین نگشته است.
باوجود این که همزمان با سفر هیأت به ایران، «سفیر» ایران در فرانسه گفت: ایران با بازدید مفتشان آﮊانس از پارچین موافقت می کند، در تهران، با این بازدید موافقت نشد. در عوض، عباسی، رئیس سازمان انرﮊی اتمی ایران به آﮊانس به این خاطر که اطلاعات محرمانه در باره برنامه اتمی ایران، از درزها که آﮊانس دارد، بیرون می روند و به دست قدرتهای معاند می رسند، به این آﮊانس اعتراض کرد.
◀ در 10 فوریه 2013، در همان حال که اسرائیل استقرار سانتریفوﮊهای جدید را خط قرمز خود می خواند و می گفت بهار و تابستان نزدیک و اسرائیل برای دست زدن به حمله هوائی به ایران، آماده می شود، خبر تبدیل بخشی از اورانیوم 20 درجه به سوخت، انتشار پیدا کرد. اما بنا بر آنچه کارشناسان آگاه از پرونده اتمی ایران و رفتار حکومت اسرائیل، جنگی در چشم انداز مشاهده نمی شود. زیرا از سوئی ایران بطور مرتب، اورانیوم 4.5 درجه تولید می کند که سوخت نیروگاه برق اتمی است و بخشی دیگر از اورانیوم 20 درجه خود را نیز به سوخت برای نیروگاه طبی تهران، تبدیل کرده است.
اسرائیل زمان اقدام نظامی را نخست اکتبر سال پیش معین کرد. اما بعد، اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل زمان اقدام نظامی را تابستان سال 2013 مقرر کرد و گفت بسا این حمله بازهم به تأخیر انداخته شود.
امری که توضیح نمی پذیرد اینست که «خط قرمز» وجود دائمی پیدا کرده است. مرتب زمان آن به تأخیر انداخته می شود، اما خط قرمز وجود دارد. در حقیقت، تاوقتی ایران اورانیوم غنی می کند، دست آویز برای تعیین خط قرمز و تهدید به حمله نظامی نیز وجود دارد. به سخن دیگر، غرب دست آویزی دارد برای به تحلیل بردن ایران.
◀ در 15 فوریه 2013، این اطلاع انتشار یافت: در گفتگوهای کشورهای 5+1 در 26 فوریه، به ایران پیشنهاد خواهد شد در ازای تعطیل تأسیسات فردو، اجازه معامله با طلا را پیدا کند. یعنی وضعیتی را پیدا کند که پیش از به اجرا گذاشتن تحریمهای جدید امریکا، داشته است. برابر این مجازاتها، پرداخت طلا در ازای خریدها از کشورهای خارج نیز دچار مشکل خواهد شد.
انقلاب اسلامی: باوجود این، در امریکا، هستند کارشناسانی که اوباما و حکومت او را به اتخاذ ابتکاری می خوانند که سبب حل مشکل شود و راه برای بیرون رفتن خاورمیانه از بحران فراهم آید.