برخورد فرهنگ شرق و غرب، فرهنگ استقلال و آزادی با فرهنگ سلطه گری
بدون شک رشد اقتصادی غرب مدیون استثمار کشورهای جنوب می باشد و در همان حال، با این ثروت اندوخته، توانسته است دانش و توانائی ها را از آن کشور ها به خود جذب نماید. در سایه این مکانیزم به رفاه و آسایش برسد، اما این رفاه و آسایش را دمکراسی نام نهاد. طی این دوره، با جنگ ها و تبعیض ها نشان می داد و می دهد که مفهوم دمکراسی برای آنها، چیزی جز ثروت اندوزی و آسایش خود به هر قیمتی نمی باشد. تشکیل دولت اسرائیل در قلب خاورمیانه ضمانت استمرار و دوام همین سیاست های سلطه گرانه بوده است.
هنگام تشکیل کشور اسرائیل در سال ۱۹۴۷، مصطفی علم نماینده ایران در سازمان ملل، طی نطقی در راستای مخالفت با طرح تصویب دو کشور یهودی و عرب فلسطینی، اعلام کرد که تشکیل دو کشور عملی نخواهد شد و طرح شما، طرحی مرده است. او پیشنهاد یک کشور فدرال را می دهد که در آن همه ادیان در کنار یکدیگر بتوانند زندگی کنند. او هشدار می دهد که این طرحی را که شما تصویب می کنید، تشنج و خشونت را بر منطقه و بلکه بر جهان تحمیل خواهد کرد. شاهد هستیم که در طول هفتاد و چند سالی که از آن زمان می گذرد، جهان درگیر خشونت ها و جنایات در این منطقه بوده است. به دلایل زیادی که این نوشته گنجایش یادآوری آنها را ندارد، نمی توان باور داشت که سیاستمداران سلطه گر، آن هشدارها را بی پایه و اساس تلقی کرده و به آن بی اعتنائی کرده باشند. فقط دو کشور مستقل هند و یوگسلاوی طرح ایران را مثبت ارزیابی کرده بودند. بنابر این، برنامه همان بوده است که نماینده ایران شرح آن را به نام هشدار داده است، ایجاد یک کانون بحران در منطقه ای نفت خیز. بنابراین، هدف از تأسیس کشور اسرائیل، تداوم سلطه گری در منطقه بوده است که بدون بحران شدنی نمی باشد.
برای نخستین بار، و به دلایل انقلاب ایران، افول قدرت آمریکا و ورود قدرت های جدید و گسترش فضای مجازی و نسلی که در این دنیای جدید زندگی می کند، درگیری اسرائیل با فلسطینی ها به یک جنگ جهانی میان فرهنگ سلطه گری و فرهنگ استقلال و آزادی تبدیل خواهد شد. اکنون سران غرب با بی شرمی تمام، نه تنها همچون گذشته نظاره گر کشتار زنان و کودکان بی سرپناه می باشند، بلکه این بار شمشیر را از رو بسته و با ریشخند به شبه دمکراسی خود که به مردم آن خطه باورانده بودند، با انواع وسایل مادی و معنوی در کنار قاتلان، جانیان و وحشیگری ها ایستاده و از آن حمایت می کنند. گوئی غرب به انتظار حمله حماس نشسته بود تا برای نابودی هر ندای ظلم ستیزی لشگر کشی کرده و آن ندا را در نطفه خفه کند. این کشورهای به ظاهر دمکراتیک، به ناگهان و در انظار عمومی، حتی، تظاهرات مردم خودشان بر ضد سرکوب کودکان، زنان و مردان فلسطینی را ممنوع اعلام می کنند و غافلند از اینکه زمانه تغییر کرده است و دست سلطه گری آنها برای جوانان خودشان هم رو شده است و شبه دمکراسی آنها هم در حال رنگ باختن می باشد. ندای فرهنگ استقلال و آزادی اکنون از سرزمین هائی بلند شده است که قرن ها پیش پیامبران، آن فرهنگ را در خودناآگاه ساکنان آن نواحی گذاشته بودند. قطعنامه ها و نامه های اساتید دانشگاه ها و حقوق دانان و پژوهشگران مطرح در سطح جهانی در محکوم کردن تجاوزات و اتهامات کشتار جمعی و نسل کشی به اسرائیل، بعضاً خطاب به رئیس جمهور آمریکا نشان از حرکتی فرهنگی در دفاع از حقوق بشر دارند. اما سرمایه سلطه گر با تهدید این اساتید و پژوهشگران به قطع کمک های مالی و بیکار کردن کارکنانی که صهیونیسم را مسئول این جنایات معرفی می کنند، در صدد خاموش کردن ندای انسانیت در مخالفت با جنایات اسرائیل هستند.
متأسفانه برنامۀ سلطه گری سرمایه، جز به بازدهی سرمایه نمی اندیشد، به همین دلیل سرمایه هنگفتی را که برای اسرائیل گذاشته و می گذارد را نمی تواند نادیده بگیرد و “تا آخر” می رود. و باز هم به همین دلیل، خطر بزرگی جهان را تهدید می کند. فقط افکار عمومی جهانی است که خواهد توانست جلوی این حرکات غیر انسانی صهیونیسم را بگیرد، زیرا سلطه سرمایه برای مردم به مثابه نیروی کار و توده مصرف کننده اهمیت زیادی قائل است. مردم اسرائیل هم باید به این حقیقت پی ببرند که بازیچه دست مشتی خونخوار شده اند که هیچ نسبتی با دین یهود ندارند و جز به منافع خودشان نمی اندیشند و قربانی شدن قوم یهود برایشان بی اهمیت می باشد. مردم اسرائیل وظیفه دارند در جلوی صفوف فشردۀ مردم جهان حاکمیت خود را از تجاوز باز دارند. محققین هشدار داده اند که یهودی ستیزی در اروپا در حال گسترش است، اجازه ندهند برای کودکان یهودی و حتی آنانی که هنوز چشم به جهان نگشوده اند، این حاکمان جانی برایشان در جوامع، از پیش تخم کینه و دشمنی بکارند.
منبع:
https: //bayanerochan.blogspot.com/2023/10/blog-post.html