بیش از 120 سال از مبارزات مردم ایران برای استقرار دمکراسی می گذرد. آخرین بار حدود 45 سال پیش در جریان انقلاب 1357 میلیونها انسان برای ساختن آینده ای بهتر علیه استبداد حاکم بسیج شدند اما با وجود تمام مبارزات، مقاومتها و تحمل خسارتهای همه جانبه، هنوز دمکراسی در ایران تحقق نیافته است و میهن در شرایط بسیار سختی بسر می برد. طی این سالها کوشندگان سیاسی و بطور وسیع تر مردم ایران، تجربه های مختلفی را پشت سر گذرانده اند. مفاهیم سیاسی، روشن تر شده اند و امروز بیش از هر روز دیگر، امر جمهوریخواهی بعنوان یک پروژه بی بدیل برای آینده ایران پر رنگ تر می شود. تجربه های اصلاح طلبی و اعتدال خواهی که بنا بود هزینه مبارزه را کم کنند شکست سنگینی خوردند و هزینه های مضاعفی بر جامعه ایرانی تحمیل کردند. از جنبش سبز به بعد اصلاح طلبی بتدریج زیر سئوال رفت و در این چند سال اخیر نیز بازگشت به رژیم پهلوی با بازگشت به استبداد این همانی پیدا کرد. پروژه بازگشت سلطنت نیز که در آینه شکست تجربه اصلاحطلبی عده ای را بخود جلب کرد، با جنبش “زن زندگی آزادی” و حوادث یک سال اخیر روز به روز بی رنگ تر و ضد دمکراتیک تر خود را نمایاند. نمایندگان این جریان نشان دادند که اصولا با مسیر تحولات بزرگ تاریخی ایران مانند انقلاب مشروطه، نهضت ملی کردن صنعت نفت و انقلاب 57 در تضاد قرار دارند و بیهوده سعی می کنند برای تبلیغ و توجیه خود از این سه جنبش تاریخی فیک برای ایرانیان بسازند. از اینرو دیگر نمی توان گفت که “جمهوریخواهی مسئله مبرم ایران نیست”، زیرا اکنون استقرار دمکراسی در ایران با جمهوریخواهی گره خورده است. اگر همه جمهوری خواهان در این سالها به ترویج اصول بنیادین جمهوریخواهی می پرداختند و محکم و استوار بروی آن اصول می ایستادند، اگر برخی از جمهوریخواهان به اعتدالیون درون رژیم و یا به اصلاح طلبان حاکمیت تکیه نمی کردند و یا به همکاری با بازمانده استبداد گذشته چشم امید نمی بستند، اگر همه جمهوریخواهان به امر تغییر از سوی مردم همت می ورزیدند و انتظار کمک از سوی قدرتهای خارجی نداشتند این امر که جمهوریخواهی محور اصلی مبارزه برای استقرار دمکراسی در ایران است می توانست بسیار زودتر اتفاق افتد. پر واضح است که بسیاری از جمهوریخواهان با نیت خوب و باالصطلاح بدنبال تقویت جمهوریخواهی پناه به قدرتهای مختلف داخلی و خارجی بردند اما این چشم پوشی ها از اصول جمهوریخواهی تحت عناوین مختلف مانند “کم هزینه کردن مبارزه”، “عملگرا بودن”، “در نظر گرفتن توازن قوا” و “واقع بین بودن”، باعث شد عقب بمانیم و زمان از دست دهیم و متاسفانه هزینه مبارزه نیز بیشتر شد. تجربه های متعدد و مختلف 25 سال اخیر، بما آموختند که امر جمهوریخواهی باید پاسخ مسائل اساسی ایران را در برگیرد تا بستری گردد که همه بتوانند با هر فکر و عقیده ای، حتی مخالف جمهوریخواهی، در آن فعال شوند. اکنون نیاز به همکاری عمومی جمهوریخواهان است. نیاز به شرکت همه در تلاش برای روشن تر و واضح تر کردن بیان اصول جمهوریخواهی است تا بتوان جمهوریخواهی را به یک امر جمعی تبدیل نمود تا قادر شد جنبشی همگانی را حول این پروژه ساخت. از اینرو تقویت هویت جمهوریخواهی ضرورت روز است.
بر خلاف تمامی بیان هایی که اظهار می دارند هرگونه سخن گفتن از نوع نظام آینده خطاست و “برای دمکراسی نباید به اختلافات دامن زد” و “همه با هم حرکت کنند”، جمهوریخواهان باید دقیقا روی نوع نظام آینده و اصول اساسی آن ابرام بورزند. جمهوریخواهان باید از خود هویت مشخص داشته باشند و در توده هایی که هر از چند گاهی در سپهر سیاسی ایران بوجود می آیند، گم نگردند و تسلیم فکر جمعی جباری که عده ای می خواهند حاکم کنند نشوند. ایستادگی بر سر اصول جمهوریخواهی در شرایط سخت، اساسی است.
اما هویت جمهوریخواهی چیست؟ مسلما تنها یک هویت وجود ندارد ولی بدون تعریف اساس جمهوریخواهی و بدون نشان دادن اختلافات حتی بین جمهوریخواهان، نمی توان آینده را ساخت. از اتفاق، دز زمان کنونی بهتر است که هر جمع و گروهی خواسته های خود را دقیق تعریف کنند و اصول اساسی خود را روشن بیان نماید تا هم اشتراکات روشن شوند و هم اختلافات. اگر اینکار در جوی سالم صورت گیرد، جامعه راحت تر می تواند دست به انتخاب بزند و فکر جمعی پیدا کند. با ابهام گرایی و مخفی کردن افکار و سکوت نمودن در قبال ناروایی ها و ناراستی ها نمی توان کمک کرد تا جامعه انتخاب خود را بکند.
سال گذشته طی بحثهای زیاد بین افراد و گروههای مختلف، انتشار بیانیه “ما خواهان استقرار جمهوری ایران هستیم” حاصل شد. متنی که بطور جامع و دقیق، 10 ماده اساسی که فصل مشترک کنشگران امضا کننده را تشکیل میداد تهیه شد. یکی از نکات مثبت این متن این بود و هست که صاحب ندارد و متعلق به تمام کسانی شد که بدان باور دارند و آنرا امضا کرده و تبلیغ می کنند. این متن، درعین حال متنی منسجم نیز بود زیرا برای زدودن ابهامات حول مباحثی اساسی تهیه شده بود و می توان گفت حاصل 40 سال تبادل نظر و برهمکنش بین فعالان است. متن، به سئوالهایی نظیر کدام جمهوری مناسب ایران است؟، راه حل مسئلهی قومها و یا اتنیکها چیست؟، جمهوریخواهی و نسبت نیروهای جمهوریخواه با دخالت خارجی چگونه باید باشد؟ و دین در کجای دولت جمهوری قرار می گیرد؟ توانسته است پاسخ روشن دهد. متن با کرامت خدشه ناپذیر انسان و دیگر حقوق او آغاز شده است که اهمیت بایسته را در مبارزات کنونی دارد و دفاع از حقوق انسان و حقوق شهروندی اساسی را برشمرده است. متن حقوق ملی و حقوق طبیعت را نیز از قلم نیانداخته است. بعنوان مثال متن، جدائی بنیاد دین از دولت را بعنوان یکی از اصول آورده و در اصلی دیگر خواستار عدالت اجتماعی شده است و همچنین اهمیت حضور مردمان مختلف ملت ایران با حقوق خاص فرهنگی و زبانی را یادآور شده است اما نام نظام پیشنهادی آینده را مشخصا “جمهوری ایران” گذاشته است و نه جمهوری فدرال ایران و یا جمهوری سکولار دمکرات، یا جمهوری لائیک و سوسیال و یا جمهوری دمکراتیک اسلامی. در بقیه اصول نیز این تلاش شده است که تا جایی که ممکن است اساسی ترین مسائل سیاسی بدرستی بیان شده باشند. بخاطر اهمیت این ده ماده، برای یادآوری آنها را در زیر می آورم:
1. آزادی و حقوق برابر انسان ها. ما پایبندی خود را به اعلامیه جهانی حقوق بشر و کلیه پیمانهای جهانی وابسته به آن که در آنها رعایت:
ـ کرامت انسان که خدشه ناپذیر است
ـ حق حیات و مخالفت با حکم اعدام و هرگونه شکنجه
ـ آزادی عقیده و بیان و آزادی دین
ـ حق دسترسی به اطلاعات و آزادی رسانه ها و مطبوعات و آزادی گردش اطلاعات و حق دسترسی به اینترنت
ـ حق اتخاذ تصمیم و آزادی انتخاب نوع تصمیم
ـ آزادیهای مدنی: آزادی احزاب، سندیکاها، کانون ها، انجمن ها، و…
ـ آزادی تظاهرات و اعتصابات،
ـ آزادی پوشش،
ـ رفع تبعیض جنسیتی و دیگر اشکال تبعیض و تأمین برابری حقوق افراد و زنان و مردان در همه زمینه ها و رعایت حقوق کودکان،
ـ عدم مداخله دولت در زندگی خصوصی و شخصی شهروندان،
ـ به رسمیت شناختن برابری حقوقی همه شهروندان بدون در نظر گرفتن تفاوتهای تیره ای، جنسیتی، گرایش جنسی، اتنیکی و قومیتی، زبانی، مذهبی، ایدئولوژیک و شیوه های زندگی خصوصی
تصریح شده است، اعلام می نماییم.
۲. استقلال. سرنوشت ایران توسط مردم ایران و نمایندگان منتخب آنان تعیین می شود و کلیه تدابیر اتخاذی و سیاستگذاریها بایستی تابع نظر مردم بوده و ناقض حقوق اساسی و حقوق فردی و شهروندی و ملی نباشند و هیچ فرد، حزب، سازمان و گروه سیاسی حق دخالت دادن قدرتهای خارجی در امور داخلی را ندارد. با اینکه از حمایت افکار بین المللی از حقوق بشر مردم ایران استقبال می کنیم اما هیچ دولت یا قدرت خارجی حق دخالت چه مستقیم و چه غیر مستقیم در حاکمیت مردم را ندارد. افراد و نیروهای آزادیخواه معتقد به استقلال ایران، بدیل دمکراتیک برای آبادی و آزادی و عدم وابستگی ایران آینده می باشند، و مخالف دست بدامان و سرسپرده بیگانگان شدن و دخالت دادن قدرتهای خارجی برای تغییر رژیم هستند.
۳. دموکراسی. ما خواهان دموکراسی، به این معنی که کلیه قوای کشوری و لشکری ناشی از اراده ملت (هر فرد، یک رای)، و اراده ملت تنها منبع مشروعیت است که از طریق تصمیم و انتخاب آزاد مردم اعمال می شود، هستیم. از شرایط اساسی تحقق حاکمیت ملت تدوین و تصویب یک قانون اساسی دموکراتیک است که در آن، حقوق و آزادی های همه مردم منظور و ضمانت های اجرائی آن مشخص شده باشند. ما از حقوق همه، با هر عقیده و مرامی و از جمله مخالفان سیاسی خود دفاع می کنیم و خواستار مشارکت ملت در همه امور می باشیم.
۴. جمهوریت. ما خواهان اداره کشور تحت نظام جمهوری هستیم. در جمهوری مقامات کشور همگی مسئول و پاسخگو هستند و برای مدتی محدود و معین از سوی مردم و یا نمایندگان آنها در روند یک انتخابات آزاد، منصفانه و شفاف انتخاب و یا گزیده می شوند. جمهوری به مفهوم رد هرگونه نظام موروٍثی است.
۵. جدایی نهاد دین و هرگونه ایدئولوژی از دولت. ما خواستار جدایی نهاد دین از دولت [به مفهوم انتظام سه قوهء مقننه، قضائیه و مجریه] می باشیم. هیچ دین و مرام و عقیده ای در قانون اساسی رسمیت نمی یابد. هیچ کس به دلیل داشتن و یا نداشتن دین و یا مسلک یا اندیشه ای از امتیازی ویژه برخوردار یا محروم نمی گردد. ما با تاکید بر مخالفت خود با دین دولتی و دولت دینی، (و هر مرام) و با قبول حق نقد، مخالفت خود را با هر گونه نفرت پراکنی دینی و عقیدتی اعلام می کنیم.
۶. عدالت. عدالت میزانی برای رشد و ثبات جامعه است. ما پیگیری سیاست هائی را ضروری می دانیم که عدالت به معنی کاهش شکاف بین قطب های فقر و ثروت، برخورداری اقشار هرچه وسیعتر مردم از فرصت ها و امکانات برابر، شغلی، مسکن، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و رفع تبعیض و کاستی های فردی در همه عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را که از شرایط استمرار یک دموکراسی پایدار است، در نظر داشته باشد. ما خواهان رشد مناطق محروم کشور و فراهم آوردن امکانات برای شرکت آنها در رشد ملی می باشیم.
۷. ملت ایران مجموعه ای از گروههای جمعیتی با مذهب و زبان و گویش ها و فرهنگ های مختلفی است که در طول تاریخ با هم در ایجاد و غنای فرهنگ ملی، تمدن و تاریخ مشترک سهیم بوده و هستند. از اینرو همانطور که دولت نمی تواند نماینده دین و یا عقیده ای خاص باشد، نهادهای دولتی نیز نباید در خدمت فرهنگ خاصی قرار گیرند. احترام به حقوق اتنیکی و قومی مختلف ایرانی، حمایت از تنوع فرهنگی، زبانی، واگذاری تصمیم گیری ها به نهادهای انتخابی محلی و استانی و تلاش برای رشد موزون مناطق مختلف کشور در یک ساختار غیر متمرکز از جمله خواسته های ماست و ضروری میدانیم که در دموکراسی آینده فراهم آوردن امکانات لازم برای رشد برابر هویتهای فرهنگی گوناگون در برنامه کار مسئولین اجرائی باشد. زبان فارسی زبان رسمی اداری در سراسر کشور است. ما معتقدیم که تدریس و فراگیری زبان های مختلف قومی ـ اتنیکی از مدارس ابتدائی تا مرحله دانشگاه حق ایرانیان است و رعایت آن را ضروری میدانیم.
۸. یکپارچگی سرزمینی ایران و سیاست خارجی. ما خود را پایبند به حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی سرزمینی ایران و سیاست خارجی مستقلی که بر اساس حفظ حقوق ایران بر مبنای عدم سلطه گری و سلطه پذیری، دفاع از صلح، حسن همجواری، رعایت و گسترش روابط مسالمت آمیز با سایر کشورها و بویژه کشورهای همسایه باشد، می دانیم. ما خواهان تنش زدایی در سیاست خارجی هستیم و استفاده از قوای نظامی برای حل مسائل سیاسی داخلی و خارجی را مردود می دانیم.
۹. حفظ زیستگاه. ما حفظ زیستگاه که نسلهای حاضر و آینده باید در آن حیات رو به رشدی داشته باشند را وظیفه خود دانسته و خود را متعهد به رعایت ضوابط، اصول و استانداردها و الگوهای رفتاری مربوط به حمایت از محیط زیست و عمران طبیعت میدانیم و بر این باوریم که میراثهای طبیعی ایران و جهان را باید از آسیبهای مختلف محفوظ داشت.
۱۰. پاسداری از میراث تاریخی و فرهنگی. میراث تاریخی و فرهنگی که ثمرۀ تلاش ها و خلاقیّت های مشترک مردمان ساکن در سرزمین ایران است، باید از هر گونه تعرّض و تخریب و تحریف مصون بماند. پاسداری و مراقبت نسل امروز از میراث تاریخی و فرهنگی ایران، مسئولیت و وظیفهای بزرگ نسبت به گذشتگان و نیز نسلهای آینده است.
بعنوان یکی از امضا کنندگان این متن، دعوت به همراهی و برداشتن گامهایی جدید در امتداد انتشار هرچه بیشتر این متن و ارزشهای بیان شده در آن را لازم می دانم. متنی که در ایران و خارج از ایران بیش از 500 نفر فعال سیاسی و یا اجتماعی آنرا پسندیده اند و می تواند نزدیکی های بیشتر در جهت برداشتن قدمهایی دیگر را امکان دهد. مسلم است سازماندهی حول این مشترکات و حتی دقیق تر کردن آن، افق دیگری را برای مردم ایران خواهد گشود.
مهران مصطفوی
این مطلب بتاریخ 24 اکتبر در مجله مروا منتشر شده است.