البته اگر سابقه یهودی ستیزی در آلمان را در نظر بگیریم، شاید این نوع واکنش دو پهلوی هابرماس قابل درک باشد، اما نه قابل قبول. ولی پرسش این است که آیا بهتر نیست که برای مقابله با نژادپرستی و یا یهودی ستیزی نخست بین رفتار دولت راست کیش اسرائیل و یهودیان (داخل و خارج) تفکیک و تفاوت قائل شد، و دیگر آنکه با محکوم کردن صریح واکنش مهار گسیخته و نسل کشی اسرائیل و عدول از اصل تناسب (در جنگ بین دو نیرو و قدرت به شدت نامتوازن) جلوی یهودی ستیزی را گرفت؟ چنانچه بدون آنها، دشوار بتوان جلوی یهودستیزی را گرفت.
اکنون واقعیت آن است که بحران فلسطین و اسرائیل در سطح جهان کمانه کرده و حتی بلوک دولت های غرب و حامیان پر و پا قرص اسرائیل را دچار آشفتگی کرده است. چه در خود آمریکا و چه در کانادا و بیش از همه در انگلستان و فرانسه (در آمریکا در خود وزارت خارجه و حزب دموکرات اختلاف و انتقاد دامن گرفته است. در انگلستان حتی یک نخست وزیر راست گرا ناگزیر شد وزیر کشور راست گراتر و مرتجع و ضدخارجی را که حتی تحمل رفتار پلیس انگلیس در برابر تظاهرات را نیز نداشت، اخراج کند) آنچه که شاهدش هستیم احتمالاً درهم شکستن یکسان انگاری انتقاد به دولت اسرائیل و «یهودیان حامی آن» با «یهودی ستیزی» است. این یکسان انگاری دیرینه، چه در اروپا و چه در آمریکا و یا کانادا دارد به زیر سؤال می رود. آخرین سخنان ترودو از همین حکایت دارد.
البته پیش فرض این یادداشت فشرده به معنی مصون انگاشتن حماس و عملکرد و رویکرد و مواضع آن و حامیانش، از جمله حکومت اسلامی نیست که هیچ ربطی، مگر مصادره آن، به حق تعیین سرنوشت فلسطیننی ها و گشودن مسیر رهائی آن ندارند. واقعیت آن است، آنچه که در ۷ اکتیراتفاق افتاد، عملیات انتحاری و فاقد افق و گشودگی و فوران نفرت و خشونت انباشته شده و باز شدن دره ای پرنشدنی از نفرت و کینه متقابل بود. از همین منظر قبل از هر چیزی بیان «بن بست» و «انفجار بن بست» بود با توسل به نوعی عملیات انتحاری. بن بستی چند سویه از هر طرف و همچنین قدرت ها و جهانی بی اعتنا به آن. بایدن پس از وقوع واقعه در جائی گفته است: جهان بر سر یک دو راهی قرار دارد. در هر ۶ یا ۸ نسل زمانی می رسد که در آن جهان در مدت زمان بسیار کوتاهی تغییر میکند. آنچه در ۲ یا ۳ سال آینده اتفاق می افتد، مشخص خواهد کرد که جهان برای ۵ یا ۶ دهه آینده به چه صورت خواهد بود. به این ترتیب، حتی خود بایدن می پذیرد که پیمان موسوم به ابراهیم و سیاست های راهبردی دولت آمریکا در مورد نظم خاورمیانه بهم ریخته است. اینکه مشخصات جهانِ پسا واقعۀ ۷ اکتبر چه ویژٰگی های خواهد داشت، پرسشی است که بازیگران گوناگون اکنون در برابرخود قرارداده اند. آنها در تلاشند که هر کدام به سهم خویش مهر خود را بر آن بکوبند. بستری با سوداها و رؤیاهای گوناگون.
* به نقل از دویچه وله فارسی:
“‘هابرماس:
دویچه وله فارسی: یورگن هابرماس، شاخصترین چهره فلسفی معاصر آلمان روز دوشنبه، ۱۴ نوامبر، در بیانیه ای با اشاره به بحث های گسترده و داغی که در باره درگیری های کنونی در غزه در آلمان درگرفته تأکید کرد که نقطه نظرات متضاد در این بحث ها نباید برخی اصول را به چالش بکشند و مورد مناقشه قرار دهند، اصولی که از نظر هابرماس و ٣ امضاکننده دیگر بیانیه، “مبنای همبستگی به درستی فهم شده با اسرائیل و یهودیان در آلمان هستند”.
در بیانیه یادشده که هابرماس همراه با دو کارشناس سرشناس در رشته علوم سیاسی و یک حقوقدان صاحبنام منتشر کرده با اشاره به “قتل عام حماس در روز ۷ اکتبر که با نیت محو زندگی یهودیان انجام شد” گفته میشود که عملیات ارتش اسرائیل علیه این اقدامات تروریستی به لحاظ اصولی موجه است، ولی راهبر این عملیات باید باید اصل تناسب، اجتناب از کشتن غیرنظامیان و پیشبرد جنگ با ملاحظه دستیابی به صلح در آینده باشد.
در بیانیه سپس گفته میشود که «با وجود تمام نگرانی ها نسبت به سرنوشت فلسطینیان در درگیری های جاری، نسبت دادن نسل کشی به عملیات اسرائیل معیارهای قضاوت را به نابودی میکشد.»
“یهودی ستیزی قابل تحمل نیست”:
نویسندگان بیانیه سپس تأکید کردهاند که عملیات اسرائیل ابداً توجیهگر حملات و فضای ضد یهودی ، بخصوص در آلمان، نیست. آنها نوشته اند: «قابل تحمل نیست که یهودیان در آلمان بار دیگر در معرض تهدیدهای جانی و بدنی قرار گیرند و از خشونت فیزیکی در خیابان ها بترسند. تصویر دموکراتیک جمهوری فدرال از خود، که مبتنی بر ملزومات مربوط به احترام به کرامت انسانی است، با فرهنگی سیاسی مرتبط است که با توجه به جنایات گسترده دوران حکومت نازی، دفاع و پاسداری از هستی یهودیان و حق موجودیت اسرائیل از عناصر اصلی آن است.»
بیانیه هابرماس و سه چهره علمی و حقوقی دیگر در انتها تصریح میکند که «حقوق اساسی همه در مورد آزادی و مصونیت از تعرض جسمانی و همچنین حراست در برابر آزار و افتراهای نژادپرستانه تفکیکناپذیر هستند و در مورد همه به طور مساوی اعمال میشود.». آنها زنهار دادهاند که کسانی هم که در آلمان “احساسات و عقاید یهودیستیزانه را در پشت انواع توجیهات و بهانهها پرورش دادهاند و حالا فرصتی برای ابراز بیمانع آن میبینند نیز باید به این اصل پایبند بمانند.»’”
تقی روزبه،
۱۵ نوامبر ۲۰۲