۱۳۹۲/۰۵/۱۳- از تلویزیون سپیده استقلال و آزادی
برای شنیدن این مصاحبه، اینجا را کلیک کنید
مرتضی عبداللهی: آقای دکتر… شما در رابطه با اهمیت و لزوم تحریم “انتخابات” صحبت کردید، اما همانطوری که شاهد هستیم بخش قابل ملاحظه ای از هم میهنان ما -حالا اینکه واقعاً چه تعداد بودند و رأی دادند و شرکت کردند، هنوز جای گفتگو است- در این “انتخابات” شرکت کردند. من می خواستم خواهش کنم که با توجه به صحبت هایی که قبلاً کردیم، با توجه به این اتفاقاتی که مثلاً نوع برخورد مردم در مصر و تونس، بعنوان یک فعال سیاسی و یک پزشک، می خواهم ببینم از نظر روانی این نوع رفتار را -بدون اینکه مذمتشان بکنیم، مسلماً شما هم نمی کنید-، تحلیل کنید از نظر روانی بعنوان یک پزشک که شما چگونه این نوع برخورد را با چنین رژیمی توضیح می دهید، تحلیل می کنید؟
علی صدارت: بله، مسلماً دید قضاوتمندانه نیست، ولی گوشزد باید کرد. یعنی اگر که حالا شما پزشک را مثال زدید، اگر که فرض بکنید که یک پزشکی خورده می گیرد به مریضی که چرا مثلاً غذای ناسالم می خوری یا مثلاً مواد مخدر یا سیگار مصرف می کنی، این ممکن است باعث ناراحتی هایی بشود یا … . این دید قضاوتمندانه نیست بلکه یک پیشنهادی است که به آن شخص داده می شود از بابت تغییر روش برای بهبود وضع. اینهم یک جور نگاه کردن است. برای اینکه توضیح بدهم چرا؟ اولاً چرا این سوأل پیش می آید؟ چند نفر از دوستان من در این مورد که چگونه شد بعد از این مسائل که ٨ سال پیش و بعد ۴ سال پیش در سال ١٣٨٨ اتفاق افتاد، باز تعدادی از مردم رفتند و رأی دادند. البته اینجا لازم است که یک شماره ای را گوشزد بکنیم که زیاد هم خارج از واقعیت با همدیگر صحبت نکنیم. در واقع به گفتۀ آقای رحیم مشایی ۵ میلیون و به گفتۀ آقای خامنه ای ۴ میلیون بودند که به ولایت فقیه رأی دادند. آنطور که گفته شد برای دلجویی یا دلداری یا استفادۀ ابزاری کردن از آنهایی که ۴ میلیون رأی آوردند شما بروید و … و از این کلک های آخوندی که بلندند چه جور سوء استفاده و استفاده بکنند از هرکس که به دستشان برسد.
مرتضی عبداللهی: آقای دکتر مورد اشارۀ شما صحبت هایی است که آقای خامنه ای و آقای جلیلی کردند.
علی صدارت: بله، بله. … بیش از ۴ یا ۵ میلیون شاید نبودند کسانیکه واقعاً به نظام رأی مثبت دادند، و رأی مثبت بخصوص به آقای خامنه ای، به ولی فقیه دادند. بقیه چگونه بود؟ صرف نظر از آن عده ای که در جنبش فعال تحریم شرکت کردند، از بقیه، یک عده ای رفتند برای اینکه شناسنامه هایشان مهر بخورد، از ترس برای در واقع یک مشکل جمعی، یک راه حل فرعی برای خودشان پیدا کردند و رفتند و رأی داند. در یک جمعی که بودم حتی یکی از این کنشگران سیاسی می گفت اشکال ندارد که چون می ترسید بروید رأی بدهید، ولی بروید یک رأی سفید هم ندهید، زیرا اسم نماینده ها را هرچه دلشان بخواهد می نویسند. بروید مثلاً اسم سبزی جات و میوه جات و اینگونه چیزها را بنویسید! اینهم باز از نظر آن تبلیغات رسانه ای و پروپاگاند هایی که رژیم می خواست صورت بدهد همان اثر را داشت. یعنی نشان داد که بعضی از مردم آمدند و در حوزه های رأی گیری شرکت کردند. اینها هم یک عده بودند که در واقع رأی مخالف به نظام دادند با اسم های عجیب و غریب و فحش و فضیحت نوشتن درون برگه های رأی گیری خویش که رأی های باطله قلمداد می شوند. ولی یک عده هم بودند که رأی منفی به آقای خامنه ای دادند. ولیکن برای گرفتار بدتر نشدن، بد را جستند. ابتدا راجع به آقای خاتمی صحبت می شد، بعد راجع به حتی آقای رفسنجانی. اینقدر اضمحلال اخلاقی به جایی رسیده بود که آقای رفسنجانی را هم می خواستند به جلو بیندازند که بروند به او رأی بدهند بخاطر اینکه او صدای بلندتری در مقابل صدای آقای خامنه ای می توانست باشد. و بعد هم که دیدیم با کنار رفتن آقای عارف کسی که در “اصلاح طلبان” ماند، آقای روحانی بود. …