خبرگزاری رسمی مهر در ایران نوشت که برغم صرف ۴۶ میلیارد دلار در طرح توسعۀ میدان گازی پارس جنوبی طی سه سال گذشته، حتا یک مرحله از این طرح به مرحلۀ بهره برداری نرسیده است. خبرگزاری مهر تصریح می کند که در خرداد ١٣٨٩، قرارداد طرح توسعۀ سه سالۀ هشت مرحله از میدان گازی پارس جنوبی امضا شد و اکنون با گذشت ٣ سال از امضای این قرارداد هیچیک از فازهای این طرح به مرحلۀ بهره برداری نرسیده است؛ همین منبع بعید دانسته که حتا تا سال آینده این طرح به مرحلۀ تولید برسد.
نوشتۀ ناصر اعتمادی از fri فارسی:
با این حال، محمود احمدی نژاد در زمستان سال گذشته اعلام کرده بود که تا پایان دورۀ دوم ریاست جمهوری او، یعنی تا یک ماه دیگر، با اجرای سه سالۀ طرح توسعۀ هشت مرحله از میدان گازی پارس جنوبی ظرفیت تولید این میدان دو برابر خواهد شد.
در حالی که وزارت نفت جمهوری اسلامی تحریم های بینالمللی را عامل اصلی تأخیر در بهره برداری از مراحل جدید میدان گازی مشترک پارس جنوبی اعلام می کند، منتقدان دولت در حکومت اسلامی مدعیاند که بیدرایتی دولت در اولویتبندی مراحل و بیدقتی در تخصیص و تزریق منابع، باعث به وجود آمدن وضعیت کنونی در این میدان گازی مشترک با کشور کوچک قطر شده است.
در این حال، احمد قلعه بانی، مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران، به تازگی گفته است که قرار است در سال جاری ٣٠میلیارد دلار دیگر در طرح توسعۀ میدان گازی پارس جنوبی سرمایه گذاری شود.
صرف بی حاصل ۴۶ میلیارد دلار در میدان مشترک پارس جنوبی طی سه سال گذشته دیگر مراحل قدیمی این میدان را که با کمبود منابع روبرو شده اند با بحران بهره برداری روبرو کرده است.
در واکنش به این خبر روابط عمومی شرکت نفت و گاز پارس با صدور بیانیه ای ادعا کرد که قرار نبوده طرح بهره برداری از هشت مرحلۀ میدان گاز پارس جنوبی سه ساله به پایان برسد.
یک کارشناس اقتصادی در حوزه نفت و گاز به رادیوی بین المللی فرانسه گفت که با توجه به وجود 3 شاخص اقتصادی
برای تحقق یک پروژه از جمله، نسبت سرمایه به تولید، تعریف مکان تحقق پروژه برای بررسی شرایط توان آن منطقه برای پذیرش آن پروژه و شاخص سوم هم اینکه آیا اقتصاد آن کشور در آن مدت تعریف شده توان جذب این میزان سرمایه را دارد یا خیر؟
ژاله وفا، در توضیح بیشتر تأکید می کند که در پروژه پارس جنوبی که یک پروژه مشترک با قطر است و از درجه اهمیت بالائی برخوردار است و با توجه به اینکه این پروژه باید تا پایان ماه اردیبهشت به پایان می رسید، می افزاید که این تأخیر تنها به این بخش منتهی نمی شود و فازهای قبلی نیز که شش سال قبل با امضاء قراردادی به یک شرکت نروژی واگذار شده بودند، نیز بدلیل تحریمها، شرکت نروژی از طرح توسعه خارج شده و کار توسعه این فازها بصورت ترک تشریفات به قرارداد خاتم الانبیا واگذار شد و در حال حاضر با گذشت 75 ماه، این دو فاز پارس جنوبی با تأخیر روبرو هستند.
به گفته این کارشناس اقتصادی، علاوه بر تحریمهای اعمال شده از سوی جامعه بین المللی علیه برنامه هسته ای ایران که بر روی پروژههای پارس جنوبی نیز تأثیر شدیدی داشتهاند، سوءمدیریت و رانتخواری و ناکارآمدی نظام جریمه و تشویق پیمانکاران از جمله دیگر عواملی است که بر روند کار پروژه پارس جنوبی که یکی از مهمترین و زیربنائیترین پروژه های در حال حاضر ایران است، تأثیرگذار بوده اند و موجب تأخیر و عقبافتادگی در بهره برداری از این پروژه شدهاند.
متن کامل مصاحبه fri فارسی با ژاله وفا:
خبرنگار rfi فارسی: برغم قرارداد ٣۵ ماهۀ طرح توسعۀ ٨ فاز پارس جنوبی، و با وجود سرمایه گذاری ۴۶ میلیارد دلاری در طول ٣ سال گذشته، یک فاز جدید و استاندارد پارس جنوبی هم بر پایۀ آخرین گزارش ها تا پایان سال جاری، مورد بهره برداری قرار نمی گیرد. این در حالیست که پروژۀ پارس جنوبی، یکی از مهمترین و زیربنایی ترین پروژه های در حال حاضر ایران است. مشکل اصلی، از کجا ناشی می شود؟ این پرسش را با خانم ژاله وفا، کارشناس اقتصادی در حوزۀ نفت و گاز، ساکن آلمان، در میان گذاشتم. ژاله وفا!
ژاله وفا: وقتی به هر پروژۀ اقتصادی می خواهید نگاه کنید که آیا این به تولید می رسد یا نه، ٣ شاخص مهم هستند که باید بررسی کرد. یکی اینکه نسبت سرمایه به تولید چیست؟ یعنی چقدر سرمایه گذاری میخواهند بکنند، چه مقدار می خواهند تولید انجام بشود؟ آن حوزه ای که درونش آن پروژۀ اقتصادی انجام می شود، باید تعریف بشود، جا و مکانش تعریف بشود. معلوم بشود آن حوزه، توان آن تولید را و آن میزان جذب سرمایه را دارد، یا ندارد؟ شاخص سوم اینست که آیا اقتصاد ایران توان جذب این مقدار سرمایه را در آن مدت تعریف شده دارد، یا ندارد؟ از وی این شاخص ها می توان متوجه شد که آیا این پروژه به تولید می رسد یا نمی رسد؟ اگر نه، چرا؟ و آری، چه وقت و چگونه؟
در زمینۀ فازهای مختلف پارس جنوبی، می دانیم که یک منطقۀ نفتی، و بخصوص گازی مشترک با کشور قطر است که بسیار بسیار حائز اهمیت است، برای اینکه می گویند یک – هشتم میزان گاز جهان در آنجا نهفته است. کشور قطر، تا الان، ٢٣ سال است از آن بهره برداری می کند، جدیداً هم اعلام کرد که بهره برداری اش در حد یک میلیارد متر مکعب رسیده است. بنابراین خیلی از ایران، در بهره برداری از این چاه های مشترک، جلو افتاده است.
امّا، در مورد این خبری که جدیداً خبرگزاری مصر انتشار داده است که پروژه های فاز ١٣ و ١۴ و ١٩ و ٢٠ و ٢٢ تا ٢۴، به تولید نرسیده اند، آقای قلعه بانی که مدیر عامل شرکت گاز هستند، از سال قبل (سال ١٣٩١)، در مورد این پروژه ها توضیح داده اند که همان روز قرارداد، این پروژه ها برای مدت ٣۵ ماه همراه قرارداد، کلید خورده اند. اگر بخواهیم حساب بکنیم، این پروژه ها طبق گفتۀ آقای قلعه بانی، مدیر عامل شرکت گاز ایران، در اردیبهشت ماه امسال باید به تولید می رسید. امّا می بینیم که چنین خبری نیست.
فقط هم اینها نیستند، فازهای ١۵ و ١۶ پارس جنوبی، که قرار بوده است روزانه ۵۰ میلیون متر مکعب گاز تولید بکنند، نیز هستند. امسال روزنامۀ همشهری، خبری در فروردین ماه چاپ کرد که در آن توضیح می دهد که ۶ سال قبل این فازها، قراردادشان امضاء شده است. ولی به علت اینکه این قرارداد به یک شرکت نروژی، با حضور شرکت های صدرا و قرارگاه خاتم الانبیا – که متعلق به سپاه پاسداران است-، واگذار شده بود، بعلت شدت گرفتن تحریم، آن شرکت نروژی از طرح توسعه و از کار توسعۀ این فازها در تیرماه ٨۵، بصورت ترک تشریفات، با پرداخت در حدود ٢.٧ میلیارد دلار به قرارگاه خاتم الانبیا سپاه، خارج شده است. در حال حاضر با گذشت ٧۵ ماه، این دو فاز گازی فارس جنوبی تأخیر دارند.
خبرنگار rfi فارسی: مسئولان وزارت نفت جمهوری اسلامی، دلیل این تأخیر را تحریم های بین المللی عنوان کرده اند. اگر شما هم نظرتان اینست که تحریم های بین المللی می تواند یکی از دلایلش باشد، آیا در کنار این، عوامل و علل دیگری هم می توانیم ذکر کنیم که منجر به این تأخیر شده است؟
ژاله وفا: تحریم، مسلماً نقش داشته است. بسیاری از شرکت های خارجی، بخاطر تحریم هایی که امریکا انجام می دهد و ترس از جریمه، از قراردادها بیرون می روند. امّا بخش بزرگی از تأخیر، بخاطر رانت خواری است که در ایران متأسفانه انجام می شود. من بر این نظرم: به علت اینکه خود وزارت نفت و همچنین مجلس که می خواهند تأمین سرمایه گذاری نفت و گاز را که از طریق فروش اوراق مشارکت ارزی و ریالی تصویب کرده -جدیداً در بودجۀ ١٣٩٢ هم ١٠ میلیارد دلار تصویب کرده است-، تأمین کنند، منتهی اینها، همانگونه که بعلت نبود امنیت سیاسی- قضایی در ایران هیچگونه سرمایه گذاری خارجی انجام نمی شود، مردم هم استقبالی از خرید اوراق مشارکت ارزی و ریالی نمی کنند، شرکت نفت با کمبود سرمایه مواجه است.
بنظرم، اقتصاد ایران توان جذب ۴۶ میلیارد دلار را در عرض ٣ سال آنهم در … ندارد. یعنی این اقتصاد ایران، یک اقتصاد رانت خواری است که با شرایط شدید تحریم هم روبروست، سازمان تولیدش هم ضربات شدیدی خورده است. چگونه این اقتصاد در حال احتضار، توان جذب این ۴۶ میلیارد را دارد؟ بنظرم اغراقی است که در این نوع سرمایه گذاری شده است. از مدیریت غلط، باضافۀ بی کفایتی کلّ نظام در اجرای پروژه های عمرانی و پروژه های نفتی، و کمبود سرمایه که بگذریم، عدم توان اقتصاد ایران برای جذب این مقدار سرمایه، یک عامل دیگر است.
خبرنگار rfi فارسی: عواقب این کندی کار و عقب افتادگی ایران در این پروژه برای کشور چیست؟
ژاله وفا: عواقبش اینست که روز بروز اقتصاد ایران به یک زائده ای از اقتصاد کشورهای صنعتی بدل می شود. یک اقتصادی که مرتب از تولید کاسته می شود. حتی وضعیت اقتصاد بحدی است که مصرف محوری، قائمۀ این اقتصاد است.
نفت را متأسفانه …، من بر این نظر نیستم که خوب است اقتصاد ایران و بودجۀ ایران، به درآمدهای نفت وابسته باشد. ای کاش عکس این بود، و اقتصاد ایران به مالیات وابسته بود.
عدم سرمایه گذاری در پروژه های صنعتی و گاز باعث می شود که ما افت چاه ها را خواهیم دید. باعث می شود که یک کسری بودجه های بسیار شدیدی در اقتصاد ایران وارد بشوند که ضرر و فشار اصلی اش بر دوش مردم خواهد بود. زیرا این نظام، نظام ولایت فقیه، این توانایی را نداشته که اقتصاد ایران را بسوی تولیدات داخلی ببرد. و هرچه هم کمتر در این حوزه سرمایه گذاری می شود، به این معنا است که استخرج نفت و گاز هم در آینده امکان پذیر نیست.