back to top
خانهدیدگاه هاتقی روزبه: از مهندسی انتخابات تا مهندسی کابینه

تقی روزبه: از مهندسی انتخابات تا مهندسی کابینه

Rouzbeh-Taghi پژمردگی زودهنگام، امید به تغییر؟

 

آن ها که فکر می کردند اتاق فکر و مهندسی انتخابات تنها تا لحظه گزینش رئیس جمهور فعال است و پس از آن گویا جل و پلاسش را جمع کرده و تا نوبت دیگر یک به استراحت چهار ساله خواهد پرداخت، قاعدتا این روزها باید پی به اشتباه خود برده باشند. چرا که گزینش رئیس جمهوری درچهارچوب لیست و معیارهای کاندیداهای قابل قبول، تنها نیمی از بازی مهندسی را تشکیل می داده است و نیمه دوم و چه بسا مهمتر آن را چینش کابنیه مورد نظرتشکیل می دهد. آن چه درباره آن درمطبوعات انتشاریافته است، اساسا چینشی است که هیچ سنخیتی با وعده و وعیدهای روحانی در دوره انتخابات ندارد و حاکی از تبدیل شدن وی به یک رئیس جمهور فرمایشی و مجری فرامین دستگاه قدرت حاکم  و سیاست های دیکته آن شده است. حالا بسیاری باید فهمیده باشند که فلسفه غلاف کردن خاتمی در امتناع از کاندیداتوری بدلیل تجربه و آگاهی اش از ساختار قدرت و فلجی کامل و هیچکاره بودن رئیس جمهوری که حتی اگر از فیلتر شورای نگهبان هم رد می شد، قادر به پاسخ گوئی در برابر وعده های خود و مطالبات انباشته و معوقه مردم نیست و درعین حال فاقد هرگونه اختیار لازم و حداقلی حتی در انتخاب افراد کابینه است، به چه دلیل بوده است؟ گرچه خاتمی با خیانت به آگاهی خود و انتقال آن به جامعه، با هوس یافتن چاپائی برای اصلاح طلبان در ساختار قدرت، توپ  را در زمین دیگر کاندیداها انداخت و به حمایت از آن ها برخاست. 

اما مهم تر از فاز نخست، مهندسی حلقه دوم این مهندسی یعنی چنیش و ترکیب کابینه است. در این رابطه اشاره ای کوتاه به سه نکته واجد اهمیت است:

نخست سکوت سنگین شخص روحانی است درباره دستورالعمل ها و فشارهائی  که درطی این مدت نسبت به گزینش کابینه باو وارد شده است. حداقل احترام و وفاداری به رأی دهندگان و  به “دمکراسی” آن است که وی صراحتا به انتقاد و افشاء  این نوع فشارها مبادرت می کرد، تا بتواند  در برابر انتخابات کننده گانش کمتر شرمگین باشد و مقاومت حداقلی را در برابر فشار آن ها فراهم سازد. اما اخبار و گزارش های موجود نشان دهنده آن است که وی نه فقط به سکوت سنگین خویش ادامه داده است بلکه به خواست آن نیر در بسیاری حوزه ها تمکین کرده و پست های حساس را عملا بر طبق میل آن ها گزین کرده است. حتی  در موردی چون وزارت خارجه از آنجا که گشایش در حوزه بین المللی و کاهش تحریم ها از اهداف مشترک کلیت نظام است، امتیازخاصی واگذار نشده است. بدیهی است که سرسپردگی و تسلیم شدن در این فاز مصداق همان ضرب المثلی است که می گوید سالی که نکوست از بهارش پیداست. واقعیت آن است که آش آنقدر شور شده است که حتی کسانی چون زیبا کلام و از مبلغین زبردست برای درهم شکستن جو تحریم و مشارکت در انتخابات و حامی بی قید وشرط رفسنجانی و روحانی هم از هم اکنون نسبت به روند تحولات دستخوش کابوس یأس و نگرانی شده است!. 

دراین رابطه هم چنین به سکوت سنگین رفسنجانی و خاتمی و امثال وی نیز نسبت به اینگونه مداخلات باید اشاره کرد.

نکته دوم، آن چه که به نام قانون نانوشته گزینش پنج پست کلیدی و حساس با نظر موافق خامنه ای  عنوان می شد و در سکوت و چانه زنی های پشت درب های بسته صورت می گرفت، این بار بدون هیچ وقاحتی به شکل عریانی مطرح شده و تشریح آن بدون هیچ شرمی و وقاحتی  ُنقل و نبات همه روزنامه ها و نمازجمعه ها و محافل حاکمیت بود، بدون آنکه لااقل علنا تکذیب و حاشا شود. بطوری که فراکسیون اصول گرایان مجلس علاوه بر تعیین شرط و شروط، لیست کاندیدا هم  تهیه کرده و تهدید به وتو درصورت عدم رعایت شرط و شروط خود کرده است، امام جمعه تهران علنا نسبت به نادیده گرفتن گزینش فرد فرموده برای وزارت علوم خط و نشان می کشد. تهدید های کیهان و ده ها مورد مشابه اینگونه مداخلات علنی دیگر حلقاتی هستند که زنجیره گسترده  مهندسی کابینه را تشکیل می دهند.

نکته سوم، به آن انبوه رأی دهندگان به روحانی برمی گردد. آن هائی که بهر دلیل به روحانی رأی دادند تا با تشکیل دولت امید و تدبیر و “کلیدش” ققل ها را بگشاید،  اینک شاهدند که او و اصلاح طلبان حامی اش به هر دلیل حاضر نشده اند بجای بند و بست و چانه زنی در پشت درهای بسته که جز شرکت در بازی دو سر باخت و تسلیم در برابر فرامین مراکز قدرت است، با ارجاع به مردم معضل را با کسانی به آن ها رأی داده اند مطرح سازند. در واقع اگر آن ها ذره ای احساس دین و وفاداری به مردم رأی دهنده و به دمکراسی داشتند، و شیفته و مسحور حضور در قدرت به هر قیمتی نمی شدند، قاعدتا این کوچکترین اقدامی بود که آن ها باید در برابراحترام به موکلین خود انجام می دادند. با این همه مشاهده چنین رفتاری ازشیفتگان قدرت و مهره های دست چین شده حاکمیت، دلیل آن نمی شود که رأی دهندگان خود را به نادیده و ناشنیده شدن زده و وظیفه صیانت و حراست از آراء خود را بفراموشی بسپارند. برعکس صیانت از آراء خود می طلبد که آن ها صدای اعتراض و نارضایتی خود را به اشکال گوناگون، درست در زمانی که فاز دوم مهندسی انتخابات در جریان است  ابراز دارند و حتی اگر لازم باشد به حراست از آن به خیابان ها بیایند. چرا که دزدیده شدن رأی فقط به شکل سال 88 یعنی تقلب مستقیم در آراء ریخته شده در صندوق صورت نمی گیرد، بلکه در شکل های دیگری هم می تواند صورت پذیرد که یکی از مصادیق مهم آن همانا دیکته کردن مهره های مورد نظر بیت رهبری و جناح اصول گرایانی است که اوضاع کشور را به این درجه از وخامت و ورشکستگی کشانده اند. آن ها باید بدانند که اگر به اصطلاح گربه را دم حجله نکشند، در همین لحظه، مهندسی آن را بهم نریزند، نه فقط هیچ چیز عوض نخواهد شد، و هیچ سخنی از”تغییر” در کار نخواهد بود، بلکه مسئولیت تمامی ناکامی ها و شکست نیر به دوش آن ها و برگزیده بی اختیار آن ها بار خواهد شد که حاصلی جز اشاعه یأس و ناامیدی با ابعاد بیشتر نخواهد بود.

 گرچه کار اصلی در همان فاز دوم مهندسی صورت گرفته است، اما سومین گام مهندسی برای تکمیل  و نهائی شدن سناریو گزینش دولت مطلوب را مجلس شورای اسلامی، مجلسی که دست اصول گرایان است، برعهده دارد. آن ها در حین دادن رأی اعتماد به وزراء، سرند نهائی را انجام می دهند، تا احیانا اگر نخاله هایی قاطی آن ها شده بودند آن ها را بیرون بکشند. همانطور که شریعمتداری در ارگان چماقداران به نمانیدگان مجلس هشدار داده است، آن ها نباید از هیچ گونه تلاشی  برای  پاکسازی کابینه از بقایای اصلاح طلبان و خائنان و فتنه گران فروگداری نمایند.

***

باین ترتیب ازمهندسی انتخابات تا مهندسی کابینه و ازمهندسی کابینه و کل دولت یازدهم و لاجرم پنبه کردن”امیدها برای تغییر” فاصله زیادی نمانده است و اگر قرار است انبوه کسانی  که به کلید و امید و تغییر رأی دادند، فقط شاهد آه و حسرت خود و تلاش پنبه زن ها نباشند، ناگزیرند که ازهم اکنون  بجنبند و لااقل از پژمردگی زود هنگام امیدها ممانعت نمایند.

2013-08-01– تقی روزبه

http://roozbe.wordpress.com/

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید