۱۳۹۴/۰۴/۳۱ – بهنگام حمله قوای صدام به ایران، به دنبال کشف کودتای نوژه و اقداماتی که با موافقت خمینی برای از هم پاشیدن شیرازه ارتش بعملآمدند، بلحاظ آمادگی، ارتش در اسفبارترین وضعیت بود: آمادگی نیروی زمینی صفر درصد بود. تنها دو نیروی هوائی و دریائی، بلحاظ مراقبت روزمره رئیس جمهوری، آمادگی حدود 90 درصد پیدا کرده بودند. دستگیریها به آمادگی نیروی هوائی نیز ضربه وارد کرد. اما پیش از حمله ارتش صدام به ایران، ضربه وارده تا حدی جبران شد. این شد که در ماه اول، دفاع از ایران را نیروی هوائی و نیروی دریائی برعهده گرفتند. در ماه دوم نیز بخش بزرگ از عملیات حمله و دفاع با این دو نیرو بود. این دو نیرو موفق شدن قوای هوائی و دریائی عراق را ناتوان کنند و جلو پیشروی نیروی زمینی عراق را بگیرند تا که نیروی زمینی ارتش تجدید سازمان کند و، در زمین، کار بیرون راندن قوای متجاوز را از خاک وطن بر عهده گیرند. درخور یادآوری است که رئیس جمهوری برای خلبانان سخنرانی کرد و گفت: وضعیت ایران امروز، همان وضعیتی است که ایران بهنگام حمله افراسیاب به سرکردگی اشکبوس داشت. ارتش ایران متلاشی شد. رستم از راه رسید، قوای پراکنده بر گرد او جمع شدند و دشمن متجاوز را در هم شکستند. امروز، رستمهای ایران شما هستید. و آنها، نه حماسه که معجزه ساختند. نخستین عملیات هوائی به تمامی پایگاههای عراق با اسم رمز «کمان – 99» آغاز شد. سرگرد منصور ناظریان، یکی از خلبانان شرکت کننده در این عملیات بود که شهید شد. مختصری در باره حمله هوائی ایران با رمز «کمان – 99»:
حمله هوائی نیروی هوائی ارتش ایران به تمامی پایگاههای نظامی عراق در اول مهر ماه 1359 با رمز «کمان – 99»
عملیات تاکتیکی «انهدام نیروی هوایی عراق» به منظور کسب برتری هواییِ نیروی هوایی ارتش ایران، روز اول مهرماه 1359 انجام شد. این عملیات بر پایه طرح «نبرد البرز» صورت گرفت. آستانه طلوع آفتاب صبح آن روز، با ابلاغ رمز «کمان-99» هواپیماهای جنگنده بمب افکن و شکاری رهگیر نیروی هوائی ایران، از هفت پایگاه هوایی کشور به پرواز درآمدند. اهدافی که مورد توجه خلبانان بودند، شامل بودند از باندهای پروازی، پناهگاههای هواپیماها، راههای خیزش، انبارهای مهمات، انبارهای آمادی و قطعات پشتیبانی کننده هواپیماها، مخازن سوخت هواپیماها و خودروها، رادارهای هدایت کننده هواپیماها، برجهای مراقبت و کنترل، سیستمهای فرماندهی کنترل پایگاهها، مراکز مخابراتی و انواع آنتنهای آن را.
٭ پایگاههای هوائی ایران به ترتیب زیر در این عملیات شرکت کردند
الف: خلبانان پایگاه دوم شکاری در تبریز با 48 فروند هواپیمای جنگنده بمب افکن تایگر «اف- 5» پایگاه هوایی موصل در بخش شمالی عراق در استان نینوا را درهم کوبیدند.
ب: خلبانان پایگاه سوم شکاری در همدان با 16 فروند هواپیمای جنگنده بمب افکن فانتوم «اف-4 ئی » پایگاه هوایی کوت در استان میسان یا العماره عراق را در هم کوبیدند.
ج: خلبانان پایگاه چهارم شکاری در دزفول با تعداد 40 فروند هواپیمای جنگنده بمبافکن تایگر «اف-5» پایگاه هوایی ناصریه را در استان ذیقار عراق بمباران کردند.
د: خلبانان پایگاه ششم شکاری در بوشهر با تعداد12 فروند هواپیمای فانتوم «اف-4 یی» پایگاه هوایی شعیبیه در استان بصره عراق را درهم کوبیدند.
هـ: خلبانان پایگاه یکم شکاری در مهرآباد تهران با تعداد 12 فروند هواپیمای فانتوم «اف -4 یی» و «اف-4 دی » پایگاه هوایی الرشید در جوار بغداد را درهم کوبیدند.
و : پایگاههای هوایی حبانیه شامل «تموز » و «هضبه » در غرب بغداد فرودگاه بینالمللی بغداد، پایگاه هوایی کرکوک در استان کرکوک، فرودگاه المثنی و برخی فرودگاههای دیگر در امواج بعدی حملات هوایی بمباران شدند در موج دوم حملات هوایی پایگاه یکم و دوم شکاری هر یک با 50 درصد از هواپیماهای آماده خود حمله ور شدند.
در نتیجه این عملیات، نیروی هوایی عراق برای مدت طولانی نتوانست بیش از حدود 56 درصد از توانایی خود را به کار گیرد.
٭ خلبانان شهید و مجروح و اسیر این عملیات به شرح زیر هستند:
سروان خلبان «منصور ناظریان» با هواپیمای تایگر اف – 5 یی خلبان شهید و هواپیما منهدم شد، سروان خلبان «داریوش یزدانفر» و ستوانیکم «خلبان رهبر» با هواپیمای اف – 4 یی هر دو خلبان سالم اما هواپیما آسیب دید. سروان «خدابخش عشقیپور» و ستوان یکم «عباس اسلامی» نیا با هواپیمای فانتوم اف – 4 یی هر دو خلبان شهید و هواپیما منهدم شد. ستوان یکم «غلامحسین عروجی» با هواپیمای تایگر اف-5یی خلبان شهید و هواپیما منهدم شد. ستوان یکم «شهرام اویسی» با هواپیمای تایگر اف-5یی خلبان مجروح و هواپیما منهدم شد. ستوان یکم «پرویز حاتمیان» با هواپیمای تایگر اف-5یی خلبان اسیر دشمن شد و هواپیما منهدم شد. سرگرد «محمد جواد ورتوان» با هواپیمای تایگر اف-5یی خلبان مجروح و هواپیما منهدم شد. ستوانی کم «تورج یوسف» با هواپیمای تایگر اف-5یی خلبان شهید و هواپیما منهدم شد. ستوان یکم «علیمراد جهانشاهلو» با هواپیمای تایگر اف-5یی خلبان شهید و هواپیما منهدم شد.
روی هم 11 فروند هواپیمای جنگنده بمبافکن از دست رفت و هشت نفر خلبان شهید شده، دو نفر اسیر و یک نفر مفقودالاثر شد که بعدها او هم به جمع شهدا پیوست.
امیدواریم اطلاعات کافی در اختیار ما قرارگیرند تا بتوانیم تمامی خلبانان شهید را معرفی کنیم. اینک، برپایه اطلاعات واصل، سرگرد شهید منصور ناظریان را معرفی میکنیم:
٭ زندگی نامه کوتاهی از سرگرد شهید منصور ناظریان
منصور ناظریان، فرزند مصطفی ناظریان، در 1333، متولد شد. دبیرستان را در اصفهان به پایان رساند. به خاطر علاقه به فن خلبانی، به خدمت نیروی هوائی ارتش درآمد. دوره مقدماتی خلبانی را در ایران گذراند و آنگاه به امریکا اعزام شد. در شمار دانشجویان ممتاز بود. دوره تحصیلی را با مقام شاگرد اولی در گروه خود به پایان رساند. در آذر 1356، به ایران بازگشت و در پایگاه وحدتی دزفول مشغول کار شد. با شماری از همکارانش در انقلاب بزرگ مردم ایران شرکت کرد. در عملیات «کمان – 99» شرکت کرد. در بازگشت، هواپیمای اف – 5 او مورد اصابت موشک قرار گرفت.
بهنگام شهادت درجه سروانی داشت. در پی شهادت، به درجه سرگردی ارتقاء یافت، در واقع، رستمی از رستمهای ایران شد که وطن، در استقلال خویش، وامدار آنها است و بدانها مینازد. در تخت فولاد (تکیه گلزار)، در جوار پدر و پدر بزرگ خویش، در خاک وطن، مدفون شد.
دانستنی است که پدر او، مصطفی ناظریان، در 3 اردیبهشت 1359، در خانه خود، به دست شخص یا اشخاصی کشته شد. پرونده همچنان باز است اما نه علت قتل معلوم گشته و نه از قاتل یا قاتلان اثری بدست آمدهاست!
سرگرد منصور ناظریان در زمره قهرمانان ایران زمین است. زیرا باوجود جفا دیدن، به عهد خود با ایران و استقلال ایران، با دست شستن از جان، وفا کردند. این قهرمانان شکست را به پیروزی بازگرداندند. اسناد سری آن روز که در پی گذشت ربع قرن انتشار یافتهاند حاکی از آنند که در چهارمین ماه جنگ، رژیم صدام و حامیانش در منطقه، شکست حمله قشون صدام را پذیرفته بودند. اما استبدادیان، در پی معامله پنهانی با امریکا (اکتبر سورپرایز)، کودتا کردند و پیروزی را از ارتش ایران دزدیدند و به بیگانه دادند. بقول آلن کلارک، جنگ در سود انگلستان و غرب بود و باید ادامه مییافت و ادامه یافت تا شکست. یکی از دلایل ادامه جنگ، ناتوان کردن ارتش و ستون فقرات رژیم گرداندن سپاه پاسداران بود. سخن اخیر دکتر ابراهیم یزدی، در این باره بس پند آموز است:
٭ چرا نباید ارتش در جنگ با عراق پیروز میشد؟
در 20 تیر، دکتر ابراهیم یزدی مصاحبهای را انجام دادهاست که قسمتی از آن، پاسخ پرسش «چرا نباید ارتش ایران در جنگ با عراق پیروز میشد:
«هنگامی که ارتش عراق در اسفند ۱۳۵۷ به مرزهای ایران تجاوز کرد، مسئله اعزام ارتش به مقابله با عراق در شورای امنیت ملی، که من هم به عنوان معاون نخست وزیر در امور انقلاب عضو آن بودم، پیشنهاد و مطرح شد، اما پذیرفته نشد. یکی از دلایل رد این پیشنهاد این بود که ارتش به انقلاب تسلیم شد. اما فرماندهی هنوز تصفیه نشدهاست. این ارتش در مصاف با عراق به احتمال قوی پیروز میشد. در آنصورت مناسبات و رابطه این فرماندهی با انقلاب و نهادهای برخاسته از آن دگرگون میشد و به تناسب یک ارتش ملی پیروزمند در جنگ با یک نیروی خارجی موقعیت و توقعات به وجود میآمد ».
بدیهی است این طرز فکر نمیتوانست درک کند آنچه یک ارتش را قابل اعتماد میکند، احساس تعلق به ملت و احساس غرور از تحت فرماندهی ملت بودن و سازمان دموکراتیک داشتناست. بنابراین، این پیروزی، در مقام دفاع از وطن و حقوق ملی مردم کشور در برابر حمله بیگانه است که ارتش را قابل اعتماد میکند. چنین ارتشی حاضر نمیشود غرور ملی بودن و به ملت تعلق داشتن را با خفت کارگزار استبدادِ اقلیت مستبد و وابسته شدن، معاوضه کند.
بهنگام حمله قوای صدام به ایران در 31 شهریور 1359 به ایران، تا زمانی که نگرانی بابت شکست ایران وجود داشت، عملیات ایذائی ملاتاریا برضد ارتش کم بود. اما از ماه چهارم ببعد، این عملیات افزایش یافت. از آن زمان تا پایان جنگ هدف این بود که ارتش تضعیف و سپاه پاسداران تقویت و ستون فقرات استبداد ولایت فقیه بگردد. یادآور میشود که رجائی، نخست وزیر وقت، گفته بود: ما آن پیروزی را که این ارتش بدست آورد نمیخواهیم. و سرانجام، در خرداد 60 بهشتی و خامنهای و هاشمی رفسنجانی نزد خمینی رفتند و به او گفتند:اگر جنگ تمام شود، بنیصدر سوار تانکهایش میشود و به تهران میآید و دیگر شما هم حریف او نمیشوید. بدینترتیب بود که پیروزی مسلمی را از مردم ایران و نیروهای مسلحش دزدیدند و به انگلیس و امریکا و اسرائیل دادند. و چون خمینی جام زهر را سرکشید، مک فارلین، مشاور امنیتی ریگان، رئیس جمهوری امریکا بهنگام پذیرش قطعنامه 598، مقالهای با این عنوان انتشار داد: «خمینی دربرابر امریکا زانوی تسلیم برزمین زد».