۱۳۹۴/۰۵/۰۹ – سایت انقلاب اسلامی در هجرت– بمناسبت سالگرد کشتار ایرانیان در مکه بتاریخ 9 مرداد 1366، بخشی از گزارش نشریه انقلاب اسلامی آن تاریخ را می آوریم که به نقش مثلثی که شرایط کشتار را فراهم آورده است، پرداخته است: 1 ـ عربستان سعودی، 2 ـ رژیم خمینی و از جمله رفسنجانی و 3 ـ صدام حسین و متحدش، سازمان مجاهدین خلق. لازم به یادآوری است که آقای خمینی مراسمی را در حج رسم کرده بود بنام براعت که طبق آن حجاج ایرانی بدادن شعارهایی مانند مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروی و … می پرداختند. در مرداد 66 اولین بار بود که در مکه در زمان مراسم حج چنین کشتار بزرگی صورت گرفت.
قرار نبود تظاهرات از مهار بدر رود
وقتی به حجاج مناطق دور افتاده کشور گذرنامه میدادند، به آنها نیز میگفتند اگر بخواهید حج شما قبول شود، باید در تظاهرات شرکت کنید. حتی گفته اند از حجاج نابلد امضا میگرفته اند که در تظاهرات باید شرکت کنند. اما قرار نبوده است تظاهرات از مهار بدر برود و صد البته هیچ فکر نمیکرده اند به کشتاری بیانجامد که انجامید.
حجاج که بازگشتند و فرصت شد تا اطلاعات دقیق شوند، معلوم این شد که مرتضائی فر نامی که در نماز جمعه تهران کارش شعار دادن و تهییج است. تظاهرکنندگان را ترغیب کرده است بطرف مسجدالحرام بروند. از آن طرف اطلاعاتی که به عربستان داده شده بود حاکی از اینکه تظاهرکنندگان قصد دارند بهنگام نماز مغرب کعبه را تصرف کنند و …
و این وسط گروه بزرگ رنجرهای عراقی و همدستان «ایرانیشان» که به سنگ و چوب و اسلحه مجهز بوده اند، تمامی شرائط را برای آن کشتار هولناک می آورند.
مثلثی که شرایط کشتار را فراهم آورد
عراق که هر سال حاجی کم میفرستاد، امسال تا توانست حاجی فرستاد. حاجیهای عراقی زودتر از زائران دیگر کشورهای وارد حجاز شدند و چندین ساختمان را که بر مسیر راه پیمائی معمول ایرانیان مشرف و مسلط بود را اجاره کردند. از مجاهدین خلق، حدود 200 نفر همراه عراقیها و حدود 80 نفر از طریق ایران و خارج کشور (اینها که از خارج رفته اند، در محل وارد کاروانهای ایرانی شده اند) وارد حجاز شده اند.
رهبری مجاهدین خلق با این توجیه در این برنامه شرکت کرده است که باید پلهای ارتباط میان رژیمهای ارتجاعی ایران و عربستان را قطع کرد. دیرگاهیست که رژیم صدام نیز همین نظر را تعقیب میکند. از اینرو در برنامه شرکت می کنند. «اطلاعات» در باره تظاهرات و هدف آن و حتی علائمی مثل علامت دادن با آینه و … را آنها به پلیس عربستان داده اند. اما این علائم را افراد نفوذی خودشان بکار میبرده اند. اینستکه فیلمبرداری که توسط عربستان انجام شده است، بخوبی نشان میدهد که محل لاستیک آتش زدن با آینه نور انداختن با محل تظاهرات فاصله دارد. یک دلیل زیربار تشکیل یک هیات تحقیق بین المللی نرفتن رژیم سعودی همین نقشی است که عراق و «متحدانش» بازی کرده اند. رژیم ایران نیز از جمله بهمین دلیل خواستار تشکیل چنین هیاتی نشده است.
عراقیها و همدستانشان بشکه های پر از سنگ و هفت تیر در ساختمانهای محل اقامت خود آماده کرده بودند. از اشخاصی که با اسلحه گرم نشانه گیری کرده و کشته اند. کاملا معلوم است که کار کسانی است که آنها را میشناخته اند. روزنامه کیهان مینویسد افراد سرشناس رژیم را از ساختمانهای هدف گیری میکردند اما کلمه ای در باره هویت کسانیکه هدف گیری میکردند، نمی نویسد!
اداره کنندگان حج در محل به دولت عربستان شکایت کرده اند که «منافقین» اینجا چه می میکنند؟ و چون افراد سازمان روزنامه و دیگر اوراق را میان حجاج پخش میکرده اند، سرپرستان کاروانها را در «بعثه امام» جمع میکنند و به آنها میگویند به حجاج بگوئید اینها جیب بر هستند به کاروان راهشان ندهند!
در مکه، موافقان و مخالفان تظاهرات دو روز با هم کشماکش داشته اند
پس از وقوع کشتار، رفسنجانی و باند او تازه متوجه میشوند دیگر در بحران سازی تنها نیستند و رودست را جانانه خورده اند. و میبینند که نمی توانند حرفی در باره «نقش منافقین»، حتی عراقیها بگویند، زیرا:
– از نظر خارجی، اعتراف به حضور مجاهدین خلق و نقششان، بمعنای اعتراف در سطح بین المللی به ناتوانی کامل رژیم است. خود دست کم، عده ای از آنها را به مکه میبرند و در آنجا، قادر به اداره تظاهرات طرفداران خود نیستند و میگذارند ایرانیان را به مسلخ ببرند!
– از نظر داخلی، اعتراف بحضور و عمل عراقیها و «منافقین» برای رفسنجانی و خود خمینی کشنده است. زیرا اولا، ضعف مفرط دستگاههای اطلاعاتیش را نشان می دهد و ثانیا بر مردم کشور و جهانیان مبرهن میکند جنایت را یک مثلث انجام داده است که یک راسش را خود رژیم تشکیل می دهد.
– مهمتر اینکه در مکه، بمدت دو روز در «بعثه امام» میان موافقان و مخالفان تظاهرات جر و بحث بوده است. مخالفان میگفته اند قرار بر خون ریزی نیست و از مقدمات امر اینطور معلوم است که عراقیها و سعودیها میخواهند کشت و کشتار راه بیاندازند. دست آخر میگویند تلفن کنیم از خود «امام» بپرسیم. طرفداران رفسنجانی که بهر قیمت میخواسته اند تظاهرات انجام شود، میگویند امام رهنمود داده است و نیازی به پرسیدن و آنهم با تلفن نیست. اگر تلفن کنیم هرچه پیش بیاید گردن «امام» می افتد. در آنجا مهدوی کنی و نزدیکان او میگفته اند که رفسنجانی دارد کاری میکند که دیگر قابل جبران نخواهد شد.
بدینخاطر است که روزنامه ها و دیگر ارگانهای تبلیغاتی رژیم در باره نقش عراقیها و «متحدانش» مطلبی ننوشته اند. مگر روزنامه رسالت که فرصت بدست آورد و یواشکی به نقش «منافقین» در کنار عراقیها در بوجود آوردن کشتار اشاره کرده است. همین اشاره برای رفسنجانی و جناح او سخت گران تمام شده است. در فکر این هستند که چه بایدشان کرد. قرار است کروبی مصاحبه کند اما تا 7 شهریور هنوز نتوانسته بودند متن حرفهائی که باید بزند را معین کنند.
او و حسین رضائی سرپرست امور حج و اوقاف، استیضاح شده اند که چرا گذاشتید کار به جائی بکشد که کشید؟ یعنی رفسنجانی نیز گمان نمیکرده است کار به این کشتار بکشد.
واکنشهای شدید و باز شدن میدان تازه ای برای رقابت
بعد از پیام خمینی به حجاج مکه و «حکمهای» اخیرش ، بسیاری از روحانیان نیز که هنوز با او نبریده بودند، بریدند. با وجود این، کشتار مکه و بحران خلیج فارس در کوتاه مدت دو فایده به رژیم رسانده است:
1- گفتگو از اعتراض دستجمعی بازاریان و روحانیان بود که بر اثر فاجعه مکه و بحران خلیج مسکوت ماند. «حجاج راست» رژیم کاملا جا زده و فعلا مصلحت خود را در سکوت سیاسی و تشدید فعالیت تعصب آلود و مذهبی دیده است.
2- رژیم توانست یکبار دیگر بسیج کند و خوراک یک حمله دیگر را فراهم آورد! با وجود این جنگ با عراق راکد شده و تنها واحدهای ارتش در منطقه سومار فعالیتهای جنگی دارند. جنگ تبلیغاتی با عربستان، جای جنگ با عراق را گرفته است. راه قدس که تا بحال از کربلا میگذشت، حالا دیگر از مکه میگذرد: آزاد کردن مکه بر آزاد کردن کربلا و قدس مقدم شده است!
در داخل کشور، میان جناحهای رژیم و بین آنها و طرفداران سایر مراجع، مسابقه شدیدی در تبلیغات ضد وهابیگری در گرفته است…
زنان بسیار گم شده اند و دو شوهر خود را آتش زده اند
در میان گم شدگان، عده زیادی زن هستند. در اصفهان و تهران، دو مرد که زنانشان در میان مفقودشدگان هستند، خود را آتش زدند. یکی سوخت و دیگری را سوخته به بیمارستان رساندند. گم شدگان، جنبه ناموسی بخود گرفته اند و مایه تبلیغات بشدت تعصب آمیز شده اند.
طرفداران مراجع دیگر، بخصوص روحانیان، به وهابیگری، به سنی گری، به عرب، شبانه روز حمله میکنند. روحانیان طرفدار گلپایگانی و خوئی و مرعشی، گوی سبقت را در تبلیغ ضد وهابیگری ربوده اند.
علت اینکه خمینی در 1 شهریور گفت از صدام میتوان گذشت از قضیه مکه و آل سعود نمیتوان گذشت، جز این نبود که میدید از هر سو دارند ابتکار عمل را از دستش بدر میبرند. مطابق رویه، عکس العمل شد و تندتر از همه رفت و «تا آخر رفت».
و همان روز عکس العمل شد که کنفرانس وزرای خارجه کشورهای عرب در تونس تشکیل شد! حرفهای خمینی «دست غیبی» بود که به کمک عربستان آمد. دیگر حاجت به دلیل نبود جنگ با عراق در واقع جنگ با عرب است! چنان اثر سوء کرد که چیزی نمانده بود عربستان طلبکار بشود و در قطعنامه خون ایرانیان و غیر ایرانیان را تنها روی دست رژیم ایران بگذارد!
و هنوز معلوم نیست که این حرفهای خمینی بمعنای قطع رابطه و دشمنی و روی آوردن به ترور و خرابکاری است و یا بنابر جنگ تبیلغاتی در ظاهر و زد و بند در باطل است؟
منبع: روزنامه انقلاب اسلامی – شماره 158- از 8 تا 21 شهریور 1366- از 29 اوت تا 11 سپتامبر 1987