۱۳۹۴/۰۶/۲۸ – سایت انقلاب اسلامی در هجرت: بمناسبت سالگرد جنگ ایران و عراق، ترجمه مقاله روزنامه فرانسوی لوموند بقلم فرستاده ویژه خود در ایران، اریک رولو، را می آوریم (6 ژانویه 1981- دی 1359). در این مقاله، به نکات زیر اشاره شده است:
– خرید سند نقشه حمله عراق به ایران. جدیداً رژیم سند دستور بنیصدر به بانک مرکزی برای پرداخت 200 هزار دلار برای خرید این نقشه را منتشر کرده است. سایت انقلاب اسلامی این سند را با توضیحات منتشر کرده است.
– تلاش بنی صدر برای دفاع از ارتش در مقابل خط حزب جمهوری اسلامی.
– هدف و نقشه عراق در روزهای اول جنگ: «سران سپاه عراق قصد تصرف خوزستان را در کمتر از یک هفته داشتند و می خواستند آنجا را به کردستان که قرار بود به تصرف پیشمرگه های کرد در آید، متصل کنند. بنا بود دقیقآ ششم اکتبر، در اهواز، مرکز استان نفت خیز خوزستان «حکومت آزاد» بریاست آقای بختیار برقرار گردد».
مقاله لوموند- ایران: جنگ نعمت است
مناظره شدید رئیس جمهوری با نخست وزیر در تهران ادامه دارد. در روز شنبه 3 ژانویه، در رادیو تلویزیون، رئیس دولت بنیصدر اظهار داشت که او را ناگزیر میکنند تا وقتش را به دادن توضیحات در باره توطئه علیه روحانیان بگذارند. در مصاحبهای که در روزنامه آلمان غربی «دی ولت» در روز دوشنبه منتشر شد، نخست وزیر، آقای رجائی، آقای بنیصدر را متهم نمود که با تکیه بر قسمت کمی از ارتش و بخش ناچیزی از گروهک شبه روشنفکر متمایل به غرب با ریاست مذهبی کشور، مخالفت میکند.
برخورد با عراق که اریک رولو چهار مقاله دربارهء آن نگاشت و ما ترجمه آنرا چاپ خواهیم کرد، نتوانست بهیچوجه به پلمیک خاتمه بدهد. این پلمیک نشان دهنده نگرش متفاوتی است که بویژه درباره امریکا و موضوع گروگانها وجود دارد.
1- اتحاد مقدس – از فرستاده ویژه ما، اریک رولو
تهران- مگر ک.گ.ب شما نبود که بطور غیر مستقیم نقشه محرمانه حمله عراقیها را به ما رسانید؟ این سئوالی بود که رئیس جمهور بنیصدر، غفلتا و بطور آشکار، از سفیر شوروی ولادیمیر وینوگرادف کرد و سفیر را سرگشته کرد و او را به سکوت سنگینی واداشت. ولی قیافهاش با لبخندی آشکار ولی مرموز روشن شد. رئیس حکومت ایران میدید که هجوم (نظامی) به جمهوری اسلامی (ایران) سی و شش ساعت پیش از ملاقاتش با دیپلمات (روسی)، کاملا برطبق برنامهای انجام گرفت. برنامهای که در گزارش محرمانهای شرح شده بود که بنیصدر چند هفته پیش از آن دریافت کرده بود. غیر از کرملین که ممکن بود از نقشه فرماندهی کل قوای عراق اطلاع داشته باشد؟ بعدها اقای بنیصدر تائید کرد که مقامات ایرانی به بهای سنگینی مدارک مزبور را در پاریس خریداری نموده بودند. معهذا برخی گفتهاند آن مدارک را به ریاست جمهوری و امام خمینی حزب کمونیست توده که آنتنهای خود را در پاریس و بغداد دارد، با صمیمیت، داده است. نشانه هائی مختلف این فرضیه را تائید میکنند. در همان زمان که معامله در پاریس امضا شد، آقای بنیصدر استثناعا حداقل دو بار آقای نورالدین کیانوری دبیر حزب کمونیست را بحضور پذیرفت. او در خلوت، از استقبال صمیمانهای که از وی شده بود، همچنین از اطمینانی که توسط رئیس جمهور و اطرافیان امام خمینی از لحاظ عادی شدن طرزکار حزب او پیدا کرده بود، ابراز رضایت و خوشنودی میکرد (1). ضمنا اینگونه برداشت میشود که در سوم سپتامبر آقای کیانوری بطور علنی اعلام خطر نمود و اظهار داشت که ملت ایران برای مقابله با ضد انقلاب و امریکا باید آماده شود. او نام عراق را نبرد، اما استراتژی را که بغداد سه هفته بعد به اجرا گذاشت تشریح کرد: اشغال خوزستان، تشویق مخالفین در کردستان، محروم کردن کشور از منابع نفتیاش تا بدریج آنرا دچار خفقان سازد. او نشانههای دیگری بدست آورده که در گزارشی سری تقدیم شده به مقامات جمهوری اسلامی موجود میباشد. با وجود این، هیچگونه اقدامی بطور خاصی برای مقابله با حملات بعثیها در نظر گرفته نشد. امواج پی در پی از هواپیما که فرودگاه و جایگاه های استراتژیک را بمباران میکردند. واحدهای آتشبار و ذره پوش که در سحرگاه 22 سپتامبر بدون برخورد با هیچگونه مقاومتی از مرز عبور کردند. نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در جائی دیگر بودند.
عدم آمادگی ارتش
چه کسی مسئول این بیتوجهی است؟ زنگ ساعت تسویه حساب هنوز به صدا در نیامدهاست. ولی اتهامات علیه یکدیگر در خفا تا حد زیادی شروع شده است. مخالفین رئیس دولت بطور ضمنی یادآوری می کنند که او فرمانده کل قوا هم میباشد. آقای بنیصدر یقینا قبول دارد که در این باره تردید کرده است زیرا آنرا ناشی از ایجاد مسمومیت ذهنی به نفع کمونیستها میدانست. نقشه حمله نشانگر رابطه سری میان مهاجرین در پاریس (آقایان بختیار و تیمسار اویسی نام برده شدند). همچنین مخصوصا با همکاری کارشناسان نظامی امریکائی و اسرائیلی میباشد. بعد از رسیدگی به وقایع واقعی نظیر تراکم عراق، رئیس جمهور ایران تهدیدات نظامی عراق را جدی گرفت و به انجام اقدامات جدی در باره آن اصرار نمود. این بار نوبت دیگر مسئولان بود که با ایجاد بدبینی در حقیقت دعوا برسر قدرت را از خود بروز دهند. اقای محمد علی رجائی حکومت یک پارچهای را معرفی کرد که درآن اثری از طرفداران رئیس جمهور نبود. روزنامه جمهوری اسلامی، ارگان حزب جمهوری اسلامی در 30 اوت لیست اتهاماتی به آقای بنیصدر وارد نمود و طی آن، مدعی شد که او دسیسه چینی امریکا را بزرگ جلوه میدهد تا اشخاص خود را در مقامهای کلیدی منسوب کند. از سوی دیگر، رئیس جمهوری ایران سعی داشت تا مانع از برکناری افسرانی که مشکوک قلمداد شده بودند، بشود و بگوید «لیاقت و قابلیت آنها بطور کلی مهمتر از ایدئولوژی آنها میباشد». عقیدهای که امروز نیز علارغم نفرتی که نزد مسلمانان متعصب فراهم میآورد، از آن دفاع می کند. «من درباره نابودی که در کمین ماست،برای قانع کردن مسئولین همه کار کردم. یک به یک در روزنامه انقلاب اسلامی ذکر کردم و سفارشاتی در آن باره نوشتم. این نوشتهها به زبان خواهش، مرافعه و خشم بیان شدند. ولی افسوس که بیهوده بودند و کسی به آنها گوش نداد».
در واقع چندین عامل دیگر برای فلج کردن ایران در برابر حمله عراقیها در شرف تهیه بود. پس از کشف دو توطئه گسترده، نیروهای ارتش در حال تصفیه و پاشیده شدن شالوده سازمان بودند. از سوی دیگر، اقدامات فوریتر توسط مصطفی چمران، وزیر جنگ سابق و برادرش مهدی چمران، که در آن وقت رئیس اطلاعات بود به آنها واگذار شده بود: آرام کردن کردستان و دفاع از ایران در برابر تهاجم شورویها که بگفته صادق قطبزاده، روزی که تانکهای عراقی وارد خوزستان شدند، یک هزار تانک ایرانی بسوی مرز شوروی در حرکت بودند. (2)
بطور روشن، فرماندهان ایرانی فکر نمیکردند که عرقیها به هجوم دست بزنند (3)، در حالی که جنگ اعلام نشده عراق از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی دامنه دارتر میشد. جنگ دو رژیم متقارن نبود. مطمئنا رهبران تهران صدور انقلاب را، پیش از آنکه انقلاب در خود ایران استحکام بیابد، میخواستند انجام دهند. بیشک آنها در عراق از گروههای مخالف حمایت میکردند. این گروهها عبارت بودند از گروه شیعه الدعوه و یکی از تشکیلات کردها، مخصوصآ بارزانیها. ولی این سیاست نتیجه مهمی در برنداشت.
به عکس، وسائلی که عراقیها برای رفع فعالیتهای جمهوری اسلامی در اختیار داشتند، بسیار گستردهتر و مخصوصا موثرتر بود. ترور و خرابکاری تقریبا روزانه در خوزستان از طرف بغداد فرماندهی میشد. در خوزستان که رژیم بعثی آنرا «عربستان» میخواند، صنایع نفتی را مختل میکرد. تسلیحات و تجهیزات و آذوقه مبارزین کرد ایران که از سوی عراق تهیه میشد، در جنگی که منابع اقتصادی و نظامی را نابود میکرد، بکار میرفت. تمام گروههای سلطنت طلب یا جمهوریخواه که طالب سرنگونی خمینی بودند، مورد پذیرائی و حمایت مادی حکومت عراق بودند. از قبیل ژنرال اویسی و آقای بختیار که هر یک رادیوئی در اختیار داشتند. تا علاوه بر انتقاد شدید، دستورات صریح به طرفداران خود، بویژه در قبائل و نیروهای مسلح بدهند.
دو عامل اساسی:
چرا صدام حسین در آن زمان تصمیم به یک جنگ کلاسیک علیه ایران گرفت؟ همانطور که او در آغاز گفت، برای اجرای موافقتنامه الجزیره بود؟ اما این قرارداد بطور دقیق رعایت میشد و تهران هیچ گونه مانعی را در مورد آزادی کشتیرانی در شط العرب ایجاد نمیکرد. برای اجرای اصلاحاتی در مرزها، موافقت نامه مذبور پیشبینی کرده بود که در صورت بروز اختلاف، اقداماتی آشتی جویانه صورت گیرند. مذاکرات دوجانبه با وساطت کشور سوم و داوری دادگاه لاهه که حکومت بعثی انتخاب نموده بود، ممکن بودند.
اگر منظور صدام حسین سقوط رژیم خمینی بود، شرایط میبایست بنظر او مناسب باشد. استمرار اختلافات در درون تیم رهبری، سقوط تولید نفت و در نتیجه درآمدهای دولت، کاهش سطح زندگی، همه اینها نارضایتی عمومی را گسترش داده بود. صدام میباید ضربه آخر را پیش از آنکه دولت رجائی که تازه مشغول بکار گردیده بود، بتواند اقدامی در سالم سازی وضعیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی انجام دهد و پیش از آنکه مذاکرات با امریکا برای آزادی گروگانها و رفع توقیف دارائیهای ایران در امریکا و اروپا نتیجه دهد، وارد نمود. بنابر اطلاعاتی که مقامات ایرانی بدست آورده بودند، سران سپاه عراق قصد تصرف خوزستان را در کمتر از یک هفته داشتند و می خواستند آنجا را به کردستان که قرار بود به تصرف پیشمرگه های کرد در آید، متصل کنند. بنا بود دقیقآ ششم اکتبر، در اهواز، مرکز استان نفت خیز خوزستان «حکومت آزاد» بریاست آقای بختیار برقرار گردد. این حمله بایستی هم زمان با شورش نیروهای ارتشی و مردم صورت گیرد تا ضربه مهلکی بر جمهوری اسلامی وارد آورد. این نقشه از دو عامل اساسی غافل بود، یکی حس وطن پرستی ایرانیها و دلبستگی بخش عمده از ملت بدست آوردهای انقلاب اسلامی یا به شخص امام خمینی. اقلیتهای مذهبی، آذربایجانیها، ترکمنها، بلوچها و برخلاف انتظار، اعراب خوزستان از خواستهای خود چشم پوشی کردند تا با دولت همبستگی خود را نشان دهند. کردها نیز چنین کردند. در خوزستان و کرمانشاه، آنهائی که در بخش اشغالی توسط عراقیها زندگی میکنند نظیر دیگران نبرد میکنند. از طرفی به جرات میتوان گفت که حتی جدائی طلبان نیز به همان شیوه عمل می کنند.
اتحاد مقدس نخستین نتیجه اصلی جنگ خلیج بهره گیری از آن در تحکیم موقعیت جمهوری اسلامی بود.
توضیحات سایت انقلاب اسلامی در هجرت :
1. رئیس جمهوری کیانوری را دو سه نوبت بحضور پذیرفت. اما از او به صراحت خواست خود و حزب را از وابستگی به روسیه مستقل کند وگرنه، آب او و آب آنها که پایه را استقلال و آزادی میدانند، از یک جوی نخواهند رفت. پس از اینکه بنیصدر سه شرط روسها را نپذیرفت، کیانوری دیگر نزد آقای بنیصدر نرفت و گزارشهای خبری خود را به دفتر خمینی و شخص هاشمی رفسنجانی میداد.
2. هرگاه قطبزاده گفته باشد بهنگام حمله عراق، 1000 دستگاه تانک ایرانی بطرف مرزهای ایران با شوروی میرفتهاند، سخنی از روی بیاطلاعی گفتهاست. و تردید بسیار وجود دارد که او این سخن را گفته باشد. زیرا نقشه حمله عراق به ایران را او به 200 هزار دلار خریده بود. پس میدانست عراق آماده حمله به ایران است. و اگر ارتش ایران حتی 1000 دستگاه تانک آماده میداشت، صدام جرأت حمله به ایران را به خود نمیداد. بهنگام حمله قشون صدام، لشگر زرهی خوزستان، یک دهم این تانکها را که آماده بکار باشند را نیز نداشت. خدمه تانکها زندانی و تانکها به حال خود رها شده بودند.
3. این سخن که ارتش براین گمان نبود که عراق به ایران حمله میکند، دروغی است که متلاشی کنندگان شیرازه ارتش القاء کردهاند. چراکه یک ماه پیش از حمله عراق به ایران، سرلشگر شهید، فلاحی، جانشین رئیس ستاد، باتفاق رئیس اطلاعات ارتش و فرماندهان سه نیرو نزد خمینی رفتند و گزارش تفصیلی درباره تدارک حمله به ایران از سوی صدام و حکومت او را تسلیم خمینی کردند. پس از آن، خمینی به بنیصدر گفت: او به این گزارش باور ندارد. هیچکس به ایران حمله نمیکند. این دروغها را ارتشی ها میسازند تا که پای آخوند را از ارتش قطع کنند. نظیر همین سخن را رجائی وسران حزب جمهوری اسلامی میزدند که در گزارش اریک رولو آمدهاست.
بنیصدر، در نامه 28 شهریور 1359، به خمینی، به او یادآور شدهاست: «یک ماه پیش همین فرماندهان را به خدمت فرستادم و اطلاعات حاصله در باره توطئه امروز را بعرض رساندند . بعد به اینجانب فرمودید به این اطلاعات باور نمیفرمائید. و امروز، راست از آب درآمد».
عکس: بنی صدر همراه شهید سرلشکر ولیالله فلاحی، فرمانده ستاد مشترک ارتش، در جبهه های جنگ، که در مهر 1360 توسط رژیم ترور شد.
فیلم بنی صدر در جبهه های جنگ