۱۳۹۴/۱۲/۱۹- سایت انقلاب اسلامی در هجرت– متاسفانه عده ای از هموطنان آگاهانه یا ناآگاهانه به لیست امید آقای رفسنجانی در انتصابات خبرگان ۱۳۹۴ رأی داده اند. به غیر از خود آقای رقسنجانی که یکی از بنیادگذاران استبداد در ایران و مسئول هزارها اعدام دهۀ ۶۰، مسئول ادامۀ جنگ ایران و عراق و صدها هزار کشته در جبهه های جنگ و فرستادن هزاران نوجوان روی مین ها، مسئول قتل های سیاسی دهۀ ۷۰ و از ایجادکنندگان سازمان ترور و ترورها در درون و بیرون از کشور، از جمله کشتار میکونوس، است، جنایتکاران بنامی مانند ری شهری، دری نجف آبادی، فلاحیان، رئیسی و رازینی و محسنی اژه ای و… نیز هستند. رئیسی، همان جلادی که در تابستان ۱۳۶۷، چند هزار زندانی را اعدام کرد، در این روزها، دو پاداش گرفت. یکی «انتخاب» شدن به عضویت مجلس خبرگان، و دیگری نیابت تولیت آستان قدرس رضوی. و….
آقای ری شهری حاکم شرح دادگاه های انقلاب، دادگاه انقلاب ارتش و اولین وزیر واواک است. او مسئول اعدام افسران نیروی هوایی ارتش است. شماری از آنها را آقای بنیصدر از چنگ خونین او بیرون کشید. قطب زاده، مهدی هاشمی و یکچند از گروه او را، ری شهری اعدام کرد. «بازجویی» از آیه الله شریعتمداری را انجام و با او از عمل به وظیفۀ رذالت، هیچ فروگذار نکرد. ضد آیه الله منتظری بود و در این ضدیت نیز از دنائت هیچ فروگذار نکرد…. قبلا بخشی از دادگاه مرحوم قطب زاده که ری شهری حاکم شرع آن بود، را در سایت انقلاب اسلامی آورده بودیم. برای اطلاح خوانندگان، یکی از جنایت های دیگر آقای ری شهری که او خود آنرا شرح داده است، می آوریم. نوشتۀ او گویای اصرار او بر قساوت و بی رحمی است. آیا هموطنان که در این انتصابات شرکت کرده اند، امید دارند که برقراری دولت حقوق مدار توسط این جنایتکارها صورت بگیرد؟ قربانیان جنایتکاری این جنایتکاران می پرسند: چرا به قاتل های ما رأی داده اید؟ آیا رأی دهندگان جوابی برای این پرسش دارند؟
بخش اول این مطلب در روزنامۀ انقلاب اسلامی شماره ۴۲۵، بتاریخ ۱۰ تا ۲۳ آذر ۱۳۷۶ آمده است. بخش دوم، مربوط است به خاطرات مرحوم آیه الله منتظری در بازۀ اعدام مهدی هاشمی:
توضیحات ری شهری و سندهایی که مسلم می کنند ولی فقیه، آلت فعلی بیش نیست:
در ۱ آذر ۷۶، ری شهری به سخن در آمد و نامه ای را که فاکر در مجلس ملاتاریا خوانده بود، اصل نامه ندانست:
ری شهری: نامۀ خوانده شده، متن کامل نامه نیست، تنها بخش هایی از آنست. حضرت امام در حضور مقام معظم رهبری و آیت الله مشکینی و آقای هاشمی و سید احمد، آقای منتظری را فاسق خواند و از آنها خواست بر فسق او شهادت بدهند.
انقلاب اسلامی: ری شهری در قم مطلبی را گفته که در الشراع (شماره ۷۷۷، مورخ ۲۱ آوریل ۹۷)، انتشار یافته است. او در بارۀ اعدام سید مهدی هاشمی، مطالبی را گفته است که ترجمۀ آن در ایران منتشر شده است تا ایرانیان بدانند در واقع نه خمینی، که جانیان و کذابانی نظیر ری شهری، ولایت مطلقه حتی بر خود خمینی داشته اند.
«صبح روزی که سید مهدی هاشمی را اعدام کردم، از دفتر امام خمینی، حاج سید احمد خمینی تلفنی به من اطلاع داد که اعدام سید مهدی مشمول تخفیف و عفو امام قرار گرفت. او را اعدام نکنید، بلکه به یکی از نقاط دور دست تبعید نمایید. در جواب حاج سید احمد گفتم: پس نامه ای مشتمل بر تخفیف و عفو، با دست خط امام، به من بدهید. سید احمد گفت: کسی را بفرست تا نامه را برای شما بیاورد، ولی کسی را نفرستادم.
زمانی گذشت و حاج سید احمد خمینی دوباره تلفن کرده و همان مطلب قبل را تکرار نمود، من نیز همان جواب را دادم تا سر انجام حاج سید احمد مجبور شد نامۀ فوق را توسط یکی از پاسداران دفتر امام برای من بفرستد. اما در این فاصلۀ زمانی، حکم اعدام سید مهدی انجام شده بود.
این اعدام سرنوشت ساز (اعدام سید مهدی) را که برای نجات انقلاب و تأمین آیندۀ آن صورت گرفت، برای من مشکلی ایجاد نکرد. البته مجبور شدم عذر خواهی مختصری نموده و دست به بعضی تاکتیک ها بزنم که سرّی بوده و بر امام خمینی همچنان مخفی ماند. زیرا به آسانی و سادگی به ایشان گفته شد که سید مهدی قبل از ابلاغ حکم شما، اعدام شد.»
انقلاب اسلامی: توضیح ۱- ولی فقیه خمینی بوده است، یا ری شهری؟ تشخیص مصلحت انقلاب و اقدام لازم برای تأمین آیندۀ انقلاب را، نه خمینی، که ری شهری داده است! دستور خمینی را اجرا نکرده و مرتکب جنایت شده است، زیرا کسی را که نباید اعدام می کرده، اعدام کرده است. دست به تاکتیکهایی زده است که از خمینی نیز مخفی مانده است و به ولی امر خود دروغ گقته است!
فاکر می گوید منتظری با سخنان خود، دل خمینی را خون کرده بود. ولی امر دیگر که بر خمینی نیز ولایت دارد، این شخص است. چون او نامه را خوانده و ری شهری آن را بخشی از نامۀ خمینی به منتظری دانسته است. به کتاب خاطرات سیاسی ۱۳۶۵-۱۳۶۶ محمد ری شهری مراجعه می کنیم:
الف- بنابر کتاب (ص ۱۲۲) نامه ای از خمینی به ری شهری به تاریخ ۵ آبان ۱۳۶۵ درج است که در آن دستور تعقیب سید مهدی هاشمی را می دهد. در آغازِ نامۀ خمینی آمده است: با توجه به مشکلی که تاکنون کشف و یا مورد سوظن شده است و با توجه به جوسازی ها و اعلامیه هایی که به اسامی مختلف توسط افراد ضد انقلاب و منحرف و وابسته به مهدی هاشمی پخش گردیده است…» بنابر توضیحات ری شهری، مسائلی که تاکنون کشف یا مورد سوظن شده اند، عبارتند از فاش کردن آمدن هیأت مک فارلین به ایران (که به افتضاح ایران گیت سر باز کرد) و اعلامیه هایی که سید مهدی و باند او علیه خامنه ای منتشر می کرده اند. بنابر این «اسرار نظام» که در نامۀ منتسب به خمینی آمده است، همین روابط پنهانی با امریکا (همان شیطان بزرگ) و اسرائیل (شیطان کوچک) بوده است. بخصوص که نامه ای از منتظری به ری شهری در صفحه ۱۸۰ کتاب درج است که در آن، دستگیری سید مهدی و افراد گروه او به «مسائلی مهمتر پشت پرده نسبت داده شده است» و رابعاً، بر حسب اطلاع از بعضی منابع موثق، مسائل مهمتری در پشت این صحنه وجود دارد و محتمل است جنابعالی وجه المصالحه شده باشید» و باز در صفحه ۱۸۴ همان کتاب، اعلامیه ای با امضای «گروهی از دانشجویان دانشگاه های تهران» درج است که مسائل مهمتر پشت پرده را آشکار میکند: ۱- روابط و سازش پشت پرده با استکبار شرق و غرب در مورد حل معضلات انقلاب، خصوصاً جنگ مقدس و رهایی بخش اسلام علیه بعثیان کافر» و بر اینها اضافه کنیم سخن مک فارلین را : سرهنگ اولیور نورث بخود می بالید که این او بوده است که ترتیب اعدام سید مهدی هاشمی را داده است.
غیر از فاش کردن روابط پنهانی با امریکا و اسرائیل و انگلیس، منتظری کاری دیگر کرد که «دل امام را پرخون کرد» و موجب اجبار منتظری به کناره گیری از قائم مقامی شد و آن پرده برداشتن از اعدام نزدیک به چهار هزار نفر زندانی در سه شب به دستور خمینی بود. با انتشار این نامه ها توسط انقلاب اسلامی بود که خمینی به غیظ آمد و منتظری را ناگزیر از استعفا از قائم مقامی «رهبر» کرد.
خاطرات آیت الله منتظری- جلد اول صفحه ۶۱۱-۶۱۳
باز همین آقای کیمیایی نقل می کرد که در سال ۱۳۶۶ که برای بررسی پرونده ام چند روزی در زندان اوین بودم، در جلسه ای که با حضور آقایان رازینی حاکم شرع دادگاه و فلاحیان دادستان دادگاه ویژه و سید مهدی هاشمی برگزار شد، من دو مورد از مواردی را که سید مهدی در باره مدارس گفته بود مطرح کرده و از او توضیح خواستم که چرا چنین مطلب خلاف واقعی را گفته ای؟! سید مهدی با تعجب از من سؤال کرد: “مگر این قسمت از مصاحبه من پخش شد؟” به او گفتم آری؛ گفت:
“عجب! قرار نبود این قسمت از مصاحبه پخش شود. برادران اطلاعات به من گفتند اینها را بگو، ما پخش نمی کنیم!”
همچنین آقای حسن ساطع– مسئول اطلاعات سپاه اصفهان و از افرادی که در ارتباط با پرونده سید مهدی هاشمی بازداشت شده بود- وقتی از زندان آزاد شد برای من نقل کرد که این اواخر من دو سه روز با سید مهدی در یک سلول بودم، من به او گفتم آخر این حرف های بی اساس چیست که شما در مصاحبه خود گفته ای ؟ گفت: “امان از فریب! ری شهری آمد به من گفت مگر تو امام را قبول نداری، گفتم چرا، گفت من از طرف امام برایت پیغام آورده ام که شما این حرف ها را بزنید، مصلحت نظام این است و بعد ما شما را آزاد می کنیم، و بنا شد ما دو تا مصاحبه داشته باشیم، یکی مخصوص که فقط برای امام و آقای منتظری بگذارند و دیگری برای مردم که آن را پخش بکنند. بعد آن مصاحبه ای که از من گرفتند برای پخش کردن، پخش نکردند و آنکه فقط بنا بوده امام و آقای منتظری ببینند و بنا بوده درآن چیزهایی که آنها می خواسته اند گفته شود، آن را با تقطیع و سانسور پخش کردند”. آنهایی که با سید مهدی آشنایی داشتند می دانند که او علاقۀ شدیدی به مرحوم امام داشت و ظاهراً آقای ری شهری با سوء استفاده از این رابطۀ عاطفی و با فشارهای روحی و روانی او را فریب داده است.
علاوه بر این آقای محمود صلواتی مسئول مدرسۀ رسول اکرم (ص) و امام محمدباقر (ع) که ایشان هم در ارتباط با مدارس بازداشت شد، نقل می کرد: “دو روز پیش از اعدام سید مهدی هاشمی در جلسۀ دادگاه صوری که برای ما گرفته بودند، آقای فلاحیان به عنوان دادستان و آقای رازینی به عنوان حاکم شرع شرکت داشتند و سید مهدی را هم در آن جلسه آوردند، من به سید مهدی گفتم تو آخر چکارۀ مدارس بودی که در مصاحبه ات گفتی ما به مدارس آیت الله منتظری می خواستیم خط بدهیم، مدارس چند سال پیش از آمدن تو به قم تأسیس شده بود، تو آیا یک استاد بودی، یک برنامۀ درسی یا یک کاری برای مدارس کرده ای، حتی طلبه ها قیافه تو را نمی شناسند که خودت را همه کاره مدارس معرفی کرده ای ؟! و او در جواب گفت: «مرا فریب دادند و مجبور کردند که این حرف ها را بزنم، قرار نبوده این مصاحبه ها پخش بشود». و بالاخره مصاحبه های سید مهدی هاشمی– علاوه بر اینکه در شرایط سخت زندان و فشار بوده و قهراً اعتبار شرعی و قانونی ندارد- متضمن تهمت ها و دروغ های شاخدار نیز می باشد و معلوم نیست در آن شرایط چه انگیزه های خیالی برای بافتن آن همه دروغ داشته است و عجب آنکه واماندگان سیاسی این دروغ های شاخدار را تکیه گاه سیاست های غلط خود قرار داده اند و قیامت و مجازات های اخروی را از یاد برده اند.
همچنین مصاحبه کامل او را اصلاً به من نشان ندادند و پس از پخش قسمت هایی از مصاحبۀ کذایی سید مهدی که متضمن دروغ های شاخداری بود، هوچی گری ها علیه من و بیت من شروع شد، و من پیش از مصاحبۀ سید مهدی از ارتباط او با قتل های قهدریجان هیچ اطلاعی نداشتم، و در عین حال در نامه ای به مرحوم امام نوشتم: “به جرائم و اتهامات سید مهدی بدون اغماض، مطابق موازین عدل اسلامی، ولو بلغ ما بلغ رسیدگی شود”.