سایت انقلاب اسلامی در هجرت- بمناسبت درگذشت عباس زندی، پهلوان کشتی ایران، گزارش تهران مصور از یکی از مسابقات او در بازی های المپیک هلسینکی در 1331، را مجددآ منتشر می کند. سایت انقلاب اسلامی در هجرت: فوت پهلوانعباس زندی را به خانواده و بازمانگان این ورزشکار با اخلاق و جامعه ورزشی ایران تسلیت میگوید.
به گزارش ایسنا، پهلوان عباس زندی، دارنده مدال طلای کشتی آزاد جهان در سال ۱۹۵۴، طلای بازیهای آسیایی در سال ۱۹۵۸ و سرمربی تیم ملی کشتی آزاد ایران در المپیکهای ۱۹۶۴ توکیو و ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی در 8 آبان 1396 پس از ماهها بیماری در سن ۸۷ سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد. عباس زندی، قهرمان چهار دوره کشور متولد ۱۳ خرداد ماه ۱۳۰۹ در محله شاپور تهران بود. وی با ۱۹ سال سن در سال ۱۳۲۸ برای نخستین بار عنوان پهلوانی ایران را به دست آورد و موفق شد جوانترین پهلوان ایران لقب بگیرد. وی در ۱۵ سالگی به باشگاه «ببر» رفت و زیر نظر حسن سعدیان و حاج عبدالحسین فعلی الفبای کشتی را آموخت. زندی از معدود کشتیگیران ایرانی است که در سه دوره از بازیهای المپیک شرکت کرد: ۱۹۴۸ لندن، ۱۹۵۲ هلسینکی و ۱۹۵۶ ملبورن.
وی در شرایطی به عضویت تیم ملی کشتی آزاد اعزامی به بازیهای المپیک ۱۹۴۸ لندن درآمد که فقط ۱۸سال داشت. یک سال بعد پهلوان ایران شد.
وی در رقابتهای المپیک ۱۹۴۸ لندن در وزن پنجم به مقام پنجم رسید و البته در رقابتهای المپیک ۱۹۵۲ هلسینکی در وزن هفتم به مقام چهارم رسید و در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن نیز در وزن ششم، پنجم شد و با حضور در ۳ دوره از رقابتهای المپیک رکورد بی نظیری را از خود بر جا گذاشت.
زندی اولین کشتیگیر ایرانی است که به همراه توفیق جهانبخت، نخستین مدال طلای جهان را برای کشتی ایران در سال ۱۹۵۴ توکیو ژاپن به دست آورد. زندی در رقابتهای کشتی آزاد قهرمانی کشور در سالهای ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ به ترتیب به مقام های دوم و اول دست یافت. علاوه بر آن مدال طلای جشنواره بینالمللی ورشو در سال ۱۹۵۵، مدال طلای بازیهای آسیایی ۱۹۵۸ و مدال طلای ارتشهای جهان در سن بازنشستگی در سال ۱۹۶۱ در شهر استانبول ترکیه از دیگر افتخارات زندی است.
تهران مصور 10 مرداد 1331- پهلوانان ایرانی 70 هزار تماشاچی را در مسابقات المپیک به تحسین واداشتند
پهلوانان ایرانی در هلسینکی
اکنون که مشغول نوشتن این گزارش هستم، مساباقات قهرمانی کشتی جهانی در هلسینکی شروع شده، پهلوانان کشورها با یکدیگر دست و پنجه نرم میکنند.
موفقیتی که تا این لحظه نسیب قهرمانان ما شده بحدی زیاد است که باور کردنی نیست. میتوانم بگویم که در دهکده المپیک و میدانهای ورزشی و در شهر هلسینکی همه جا صحبت از ورزشکاران ایران است. زیرا هیچکس باور نمیکرد پهلوانان ما تا این درجه موفقیت حاصل کنند. علت این تصور هم آن است که در اینجا فکر میکردند در میان ده بیست میلیون جمعیت ایران که مردم آن هزاران جور ناراحتی روحی و جسمی دارند، ممکن نیست کسی پیدا شود که بتواند با قهرمانانی که از میان صد و پنجاه میلیون آمریکایی و دویست میلیون شوروی، و صدها میلیون نفر از ساکنین کشورهای دیگر انتخاب شده اند، و همه جور وسائل کار برای آنها فراهم هست دست و پنجه نرم نمایند. اما این تصور در نخستین روزهای مسابقه نقش بر آب شد زیرا قهرمانان ایرانی نشان دادند که نه تنها از پهلوانان دیگر کمتر نیستند بلکه از بسیاری از آنها بهتر هستند.
اولین فتح
من در اولین مسابقه ای که بین ملاقاسمی قهرمان وزن اول ایران و “نیرانجاه” کشتی گیر هندی صورت گرفت حضور داشتم، ملاقاسمی در بازی خود محشر میکرد، او حتی یک دقیقه هم به قهرمان هندی امان نمی داد، نیرانجاه که پوستی قهوه ای رنگ داشت خیلی میکوشید فنی بکار برد و پهلوان ایرانی را از پای درآورد، اما ملاقاسمی او را مثل سوسمار از اینرو به آنرو می انداخت، آنقدر او را به چپ و راست پرتاب کرد تا بالاخره زنگ داور به صدا در آمد و ملاقاسمی را برنده اعلام نمود.
در اینموقعیکه از گوشه میدان صدای کف زدنهای ممتد و فریاد زنده باد ایران بلند شد. مسابقه دیگر ملاقاسمی با پهلوان آفرقای جنوبی هم خیلی تماشایی بود. من اسم او را نتوانستم درست یاد بگیرم و حالا هم چون عجله دارم مقاله خود را با هواپیما بفرستم، فرصت ندارم راجع این موضوع تحقبق بکنم. همینقدر میدانم که پهلوان آفریقای جنوبی اول خیال میکرد که حریف ایرانی خود را می تواند به آسانی از پای درآورد ولی وقتی از دور بازوی ملا آگاه شد با ناجوانمردی خواست به او صدمه وارد بیاورد، به اینجهت چند مرتبه با سر به او حمله کرد ولی موفق نشد و چند دقیقه بعد با وضع بدی شکست خورد.
پهلوان انگلیسی روی پل
اما توفیق در دهکده المپیک معروفیت فوق العاده ای بدست آورده است. زیرا او اولین پهلوان ایرانی بود که با یک پهلوان انگلیسی یعنی “میلان” دست و پنجه نرم میکرد. پیش از آنکه این دو پهلوان در برابر یکدیگر قرار گیرند، بچه ها راجع نتیجه مسابقه شرط بندی هایی با هم کردند و گوشه میدان، قهرمان شوروی با کنجکاوی مخصوص میخواستند بدانند بین پهلوانان ایرانی و انگلیسی که اکنون کشورهایشان هم با هم در جنگ و ستیزاند کدامیک پیروز می شوند. میلان وقتی به محوطه مسابقه وارد شد با حرکات مصنوعی خود کوشش کرد نظر تماشاچیان را بجانب خود جلب کند. خیلی ها هم فریب ژستهای او را خورده و فکر میکردند موفقیت او حتمی است. اما برعکس وی جهانبخش توفیق با نهایت سادگی به محل مسابقه آمد. همه تصور میکردند پهلوان انگلیسی کار خود را خواهد کرد، اما چهره ارام و خونسرد توفیق باعث ارامش خاطر ایرانی ها بود، توفیق مثل اینکه یک گاو وحشی را رام کند با دست دو سه مرتبه به کله میلان زد. میلان که خیال میکرد به آسانی حریف خود را از پای درخواهد آورد چند حمله کرد ولی حملات او دفع شد، در فکر بود که با یک حمله شدید کار حریف را بسازد که ناگهان توفیق مثل صاعقه خود را به روی او انداخت، و محکم او را گرفت، بلند کرد و بشدت بر زمین کوبید. اما پشت میلان به خاک نرسیده بود، توفیق با یک حرکت سریع میلان را به پل انداخت و نزدیک بود پشت او را بخاک برساند که ناگهان زنگ داور صدا کرد و دور اول مسابقه تمام شد. در اینموقع تماشاچی ها که قلبشان از شدت هیجان می تپید نفس راحتی کشیدند و با بهت و حیرت اندام ورزیده توفیق را برانداز می کردند.
میلان نفس نفس می زد همه از تماشای این صحنه متحیر شده بودند. در اینموقه قسمت دوم مسابقه شروع شد میلان از همان نخستین لحظه به حال خضوع درآمد اما توفیق به او امان نداد. چند مرتبه او را بغل کرد و خواست خاکمالش کند، ولی میلان بهر ترتیبی مقاومت نمود. بلاخره توفیق چرخی بدور خود زد و پیش از آنکه میلان بتواند حالت دفاعی بگیرد او را بر زمین کوبید و لحظه ای بعد پشت او را بخاک رساند. غریو تماشاچیان به اسمان بلند شد و فریاد …مردم در فضا پیچید.
توفیق با ضربه فنی رقیب انگلیسی خود را از پای دراورد و در حالیکه به ابراز احساسات مردم پاسخ میداد از محل مسابقه خارج شد.
قزوینی سمج
از مسابقه های جالب دگر زورآزمایی یعقوبی پهلوان وزن دوم با پوردزر کشتی گیر معروف امریکایی است. یعقوبی که در دهکده المپیک به تاجر فرش فروش معروف است جوان سربراه و خوبی است. وی با آنکه بیش از بیست سال ندارد مع الهذا از زور بازوی او تمجید میکنند. لهجه قزوینی یعقوبی هم برای بچه ها سرگرمی خوبی است بهرحال وقتی با پودزر روبرو شد، بدون آنکه بصورت حریف نگاه کند و مثل اینکه میخواهد خمره ای را بلند کند او را از زمین کند اما پودزر خودش را نگاه داشت و خیلی تلاش کرد تا توانست خودش را از چنگ این قزوینی سمج نجات دهد. هر دو طرف بهم حمله میکردند و مقاومت هر دو خوب بود. یعقوبی مثل اینکه با قهرمان امریکایی پدر کشته گی داشته باشد نمی گذاشت رقیبش نفس راحتی بکشد. یکی از بچه ها میگفت که این پودزر وقتی به ایران آمده سر معامعله سر یعقوبی کلاه گذاشته که او اینطور حریفش را کج و معج میکند.بالاخره یعقوبی آنقدر رقیب خود را به اینطرف و آنطرف کشید تا بر او غلبه کرد. وقتی محل مسابقه را ترک گفت و نزد رفقا آمد بجه ها روی سرش ریختند و از چپ و راست غرق بوسه اش کردند. و آنقدر خود را در میان خود فشردند که ناگهان دادش درآمد و با لهجه قزوینی گفت بالام جان خفه شدم دست از سرم برداریدآ.
آرنج و زانوی خون آلود
روزی که قرار بود گیوه چی قهرمان وزن سوم هربرت هال قهرمان انگلیسی مسابقه دهد قهرمانان ایرانی دور او را گرفته تا به او بگویند چکار بکند تا حریف قوی پنجه اش را از پای در آورد. گیوه چی میخندید میگفت خیالتان راحت باشد همانطور که توفیق به میلان خدمت کرد من هم نمی گذارم هربرت هال بینسیب از کنار من برود. بالاخره دو حریف در مقابل هم قرار گرفتند. قهرمان انگلیسی حمله را شروع کرد و گیوه چی مشغول دفاع شد اما از زیر چشم در پی جای خالی بود، انتظار او زیاد بطول نیانجامید، هربرت هال یک وقت بخود آمد که مثل توپ بزمین خورد. وی مدتی زیر دست و پای گیوه چی تلاش کرد و بالاخره در حالیکه آرنج و زانویش خون آلود شده بود بخاک افتاد و چند لحظه بعد با ضربه فنی از پای درآمد. یکی از قهرمانان ایرانی میگفت: حال دیگر میلان و هربت هال از یکدیگر گله ای ندارند هر دو دست به گردن هم می اندازند و تا لندن از ضربه شصت حریفهای ایرانی خود صحبت میکنند!
خاراشو خاراشو!
پهلوان وزن پنجم ایران مجتبوی در المیپک یکی از کسانی بود که تماشاچی ها با تحسین و تمجید او را بیگدیگر نشان می دادند زیرا وی قهرمان استرالیایی و روسی و فنلاندی را یکی پس از دیگری مغلوب کرد. جالبترین مسابقه مجتبوی با قهرمان روس بود. موقعیکه حریف روس او به میدان آمد عده زیادی از قهرمانان شوروی دور او را گرفته و به وی سفارش میکردند که چگونه با حریف ایرانی خود روبرو شود و او هم در جواب آنها میگفت خاراشو خاراشو.
کشتی گرفتن او با مجتبوی خیلی تماشایی بود. قهرمان شوروی مثل اینکه میخواهد کوهی را از زمین بکند… با او ور می رفت، پوست سفید عضلات ورزیده چشمان زاغ وی موزد توجه همگان بود اما تلاشها و فعالیتهای او به جایی نرسید و مسابقه به نفع مجتبوی پایان یافت.
در ظرف 5 دقیقه
و حالا چند کلمه از تختی بشنوید. تختی قهرمان وزن هشتم در المپیاد فنلاند طرفدار زیادی دارد. زیرا قد بلند و اندام ورزیده او، وی را مورد توجه ورزش دوستان کرده است. میگویند تختی موقعی که بچه بود با پیشانی گردو و هسته زرد آلو را می شکست. حالا همین مرد در میدان المپیک بجان قهرمانان کشورها افتاده و آنها را یکی پس از دیگری مغلوب میکند. از جمله گیوروث پهلوان معروف آرژانتین را با ضربه فنی و لاهیتی فنلاندی را ظرف 5 دقیقه بخاک انداخت. موقعی که تختی با لاهیتی روبرو شد، فنلاندی ها خیلی برای قهرمان خود ابراز احساسات میکردند. ولی وقتیکه تختی لاهیتی را چند بار روی خاک کشید و در عرض 5 دقیقه با ضرفه فنی او از پای در آورد، قلب همه آنها از حرکت ایستاد. حتی دختر زیبایی را که میگفتند نامزد لاهیتی است را دیدم در حالی که اشک میریخت میدان مسابقه را ترک گفت.
قهرمان استرالیایی بیهوش شد
کسانی که زندی قهرمان معروف ایرانی را که یکسال هم … پهلوان شد می شناسند. بدون شک میل دارد ببینند او چه ضربه شصتی در المپیاد نشان داد. زندی که اکنون 22 سال دارد و در المپیاد 1948 در لندن هم شرکت داشت شاید بهترین پهلوان ایرانی باشد که در میدان ورزش دوستان اروپایی مورد توجه است. زندی را بسیاری از قهرمانان انگلیسی و المانی و ترک می شناسند و انها هم که او را نمی شناختند در هلسینکی با او اشنا شدهد. وی در مسابقه ای که با “استومن” فنلاندی و قهرمان استرالیای داد هر دو را با ضربه فنی شکست داد. وقتی پهلوان استرالیایی با زندی روبرو شد با یک حمله شدید خواست حریف ایرانی خود را از پای دراورد اما زندی که چابکی و سرعت عمل در شمار بهترین قهرمانان دنیاست، او را در میان بازوان خود فشرد و پس از آنکه وی را بزانو در آورد بعد از چند پیش و تاب او را با نهایت شدت بر زمین زد و مسابقه را برد. یکی از دوستان من میگفت که پس از آنکه قهرمان استرالیلی میدان مسابقه را ترک میگفت حالش بشدت بهم خورد و مدتی در حال اغماء بسر می برد، بطوریکه پزشک او را تا دستور ثانوی از شرکت در مسابقات منع کرد. پس از این مسابقه پهلوانان ایرانی چند قهرمان بین المللی از جهان پهلوانان ترک و مصر و استرالیا و شوروی و آلمان و انگلیس را از پای در آوردند و توجه قریب 70 هزار تماشاچی را بجانب خود جلب کردند. جریان تمام این مسابقه ها بوسیله مخبرین رادیویی و سینمایی و خبرنگاران روزنامه ها و مجلات و فیلم بردارها در کشورهای جهان منتشر شده است.