ملت مظلوم استبداد زده ایران
استبداد شرقی که سرطان وخیم تاریخ ماست، همچنان بر سرنوشت ملت ایران پنجه افکنده و جمهوری اسلامی که خود برآمده از انقلابی ضد استبدادی بود، به تدریج با قلب ماهیت به استبدادی خشن و عریان تراز استبداد سلطنتی تبدیل گردید.
اینک سفینه سرنوشت ملت ما به سکانداری ناخدائی که با بی اعتنائی به خواست اکثریت سرنشینان، و همسوئی با جمعی از سرداران افراطی خدائی می کند، به سرعت به گرداب حوادث و طوفان هائی می شتابد که جز فروشکستن و غرق شدن سرانجامی ندارد.
انتخابات ریاست جمهوری اخیر فرصتی استثنائی برای حاکمیت و ملت بود تا کوره راهی برای خروج از بن بست بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فعلی گشوده گردد، اما گیوتین حذف گرایش های غیر خودی این بار بر گردن خودی ترین و نامدارترین مدافع نظام فرود آمد و شورای نگهبان وحشت زده از کابوس انتخابات سال ۱۳۸۸ و جنبش سبز، از بیم آنکه مبادا با موج مردمی مشابهی مواجه شود، بی هراس از هزینه حذف هاشمی رفسنجانی، صلاحیت کسی را رد کرد که خود رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است!! و نشان داد نه تنها به حاکمیت ملت، قانون اساسی و حقوق مردم باورچندانی ندارد، بلکه به مصلحت و بقای خویش هم نمی اندیشد.
در این تجربه پندآموز، بخش هائی از ملتِ مسالمت جو، مصلحت اندیش و با گذشت وطن، که راه تغییر را نه با تکیه بر قدرت های بیگانه، نه براندازی خشن و برپائی انقلابی دیگر، بلکه در تغییرات تدریجی از درون نظام و بهره بردن از تضادهای درونی آن به نفع ملت می جستند، برای مهار ولایت مطلقه و سلطه سردارانی که به سرکوب تکیه کرده اند، برآن شدند تا از این موقعیت استفاده کرده و مسیر تحولات را از درون نظام تعقیب کنند.
آنان با حساب کردن نسبی روی کسی که به رغم نقش کلیدی اش در تحکیم پایه های استبداد دینی و انحراف انقلاب از اهداف اولیه، با تنبه از گذشته و جدا کردن آرام خود از صف سرکوبگران جنبش سبز، کدخدامنشانه کوشیده بود گام هائی در جهت منافع ملی تدریجی ودفاع ازحقوق مردم بردارد، امیدوار بودند تا شاید گره ای از مشکلات معیشتی مردم گشوده گردد.
علاوه برآن، تفاوت دیدگاه او با افراطیون حاکم در نجات اقتصاد از ورطه هلاکت و تعامل منطقی با سیاست های جهانی، این امید را تقویت می کرد که گامی از لبه پرتگاه پیش رو دور شویم. آنان انتخابات را که پایه و اساس جمهوریت است، به رغم تداوم تقلب، همچنان وسیله ای برای حضور مردم و اِعمال قدرت ملت می دیدند. اما متاسفانه حاکمیت همین روزنه کوچک تنفس در فضای خفقان موجود را هم تحمل نکرد و مست و مغرور از قدرت ظاهری به راه خود ادامه داد.
اینک از شواهد و قرائن چنین بر می آید که تصمیم گیرندگان مرکزیت نظام با تایید صلاحیت حساب شده هشت نفر از داوطلبان و نفی رقابت موثر در میان کاندیداها، برآنند تا مهره ای گوش به فرمان و مطیع مطلق رهبری را برگزینند، اما برآمدن چهره تند رو و افراطی دیگری همچون احمدی نژاد در شرایط منطقه ای و بین المللی، با اجماع گسترده قدرت های جهانی علیه ایران، نه تنها گره ای از مشکلات وخیم موجود را نمی گشاید ، بلکه کشور را در معرض خطر تجزیه، جنگ داخلی و سرنوشتی مشابه سوریه، عراق و افغانستان قرار می دهد.
رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی، اما این حسن بزرگ را برای ملت داشت که با روشن تر شدن چهره استبدادیان در نمایش دروغین انتخابات، روند ریزش بدنه نظام و رویش نیروهای جدید تسریع گردد وبرخی وابستگان صادق حاکمیت را به تامل و اندیشه وادارد و به صف ملت برگرداند. در هرحال تغییر سرنوشت یک ملت تدریجی است و با درس گرفتن از هر تجربه ای می توان عبرتی آموخت و سنگر جدیدی را فتح کرد. تنها صبر و استقامت در برابر سختی ها و توکل به خدا و تکیه بر نیروهای مردمی است که ملت را به پیروزی و سعادت می رساند.
ما به زودی تحلیل خود برای مراحل بعدی انتخابات را تقدیم ملت مظلوم و سرفراز ایران خواهیم کرد
إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ
اعضاء و علاقمندان نهضت آزادی ایران در خارج کشور
۱۵ خرداد ۱۳۹۲