چرا که جنبش ملی کردن صنعت نفت در واقع از یک طرف موجب قطع دست استعمار انگلیس از منابع نفت و گاز کشور گردید و از طرف دیگر این پیروزی ملت ایران موجب بیداری ملت های خاورمیانه و شمال افریقا گردید و با درس گرفتن از تجربه پیروز جنبش ملی ایرانیان،بسیاری از آنان علیه سلطه بیگانگان بپا خاستند و همین امر سبب شد که با زمینه سازی انگلیس ها، آمریکا و انگلستان دست به دست هم داده و برعلیه دولت ملی دکتر مصدق کودتا کرده و دکتر فاطمی نیز بدست چاقو کشان در باری دشنه آجین شده و سر انجا م نیز در سحرگاه نوزدهم آبانماه یکهزار و سیصد و سی و سه این بزرگمرد تاریخ معاصرایران زمین به جوخه اعدام سپرده شود. وی در آخرین لحظات حیات شریفش قبل از اینکه هدف تیر مأموران درباری قرار گیرد، خطاب به حاضران در میدان تیربا ادای این جمله :
“خدا را شکرمی کنم که با شهادت در این راه پرافتخار دین خود را به ملت ستمدیده و استعمار زده و غارت شده ایران ادا کرده ام : پاینده ایران، زنده باد مصدق”
عمق باورش را به اعتلای وطن و وفاداریش را به مردم و رهبری صحیح دکتر مصدق به نمایش گذاشت.
دکتر محمد مصدق نیز در دفاع ازعملکرد خود و دولت اش در بیدادگاه رژیم پهلوی خود
می گوید:
” گناه من و گناه بزرگ و بسیار بزرگ من این است که صنعت نفت ایران را ملی کرده ام و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیم ترین امپراتورهای جهان را از این مملکت برچیده ام و پنجه در پنجۀ مخوف ترین سازمان های استعماری و جاسوسی بین المللی در افکنده ام و به قیمت از بین رفتن خود و خانواده ام و به قیمت جان و عرض و مالم! خداوند مرا توفیق عطا فرمود تا با همت و ارادۀ مردم آزادۀ این مملکت بساط این دستگاه وحشت انگیز را در نوردم. من طی این همه فشار و ناملایمات، این همه تهدید و تضییقات از علت اساسی و اصلی گرفتاری خود غافل نیستم و به خوبی می دانم که سرنوشت من باید مایۀ عبرت مردانی شود که ممکن است در آینده در سراسر خاورمیانه در صدد گسستن زنجیر بندگی و بردگیِ استعمار بر آیند…”.
برای درک عظمت و ارزش ملی شدن صنعت نفت ایران یاد آور می شویم که قبل از ملی شدن صنعت نفت در ایران، دولتهای بحرین، عربستان و عراق به ترتیب ۳۵، ۵۶ و ۶۰ سنت از بابت فروش هر بشکه نفت دریافت می کردند، اما دولت ایران تنها ۱۸ سنت دریافت می کرد. در سال ۱۳۲۷ شرکت نفت ایران و انگلیس ۵/۳۵ درصد از درآمد نفت را به صورت مالیات به دولت انگلستان و ۷/۸ درصد را به عنوان سود به سهام داران انگلیسی باج می داد و ۱/۴۳ درصد را برای سرمایه گذاری و سود تقسیم کرده و سهم ایران تنها ۷/۱۲ درصد بود. یعنی در شرایطی که دولت ایران بابت سهم ۷/۱۲ درصدی خود از عملکرد مالی شرکت نفت ایران و انگلیس در سال ۱۳۲۹ مبلغ ۲۱۸ میلیون تومان دریافت می کرد (خاطرات و تألمات صفحه ۲۳۵). دکتر مصدق شجاعانه اجرای سیاست اقتصادی بدون نفت را برگزید. اولین بودجه دکتر مصدق بالغ بر 1 میلیارد تومان بود که وی با درایت برای قطع وابستگی بودجه به نفت از این در آمد 218میلیون تومانی صرفنظر کرد و در ۲۷ ماه طول حکومتش تمامی کوشش خود را مصرف این امر اساسی کرد که اقتصاد مصرف محور ایران را به اقتصادی تولید محور بدل کند و در آمدهای بودجه را به جای برداشت از چاههای نفت که در واقع باعث انقطاع رابطه نیاز دولت به ملت می گردد ، با مالیات به مثابه برداشت از تولید ملت جایگزین کند و در مدت کوتاه دولت اش توانا به دامن زدن به تولید داخلی و صدور تولیدات داخلی گردید.
سیاست موفقی که درست بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و در طول دوران نظام پهلوی و هم در نظام ولایت فقیه بدست فراموشی سپرده شد و وابستگی بودجه به در آمدهای نفتی سیری صعودی بخود گرفت واکنون نیز بعد از گذشت 63 سال از ملی شدن صنعت نفت و اتخاذ سیاست موازنه منفی اقتصادی دولت دکتر مصدق می گذرد، منابع نفت و گاز ما بعلت وابستگی شدید بودجه دولت به در آمد نفت به حراج کارتلهای نفتی بیگانه گذاشته می شود و دولت روحانی درعلن و با وقاحتی به تمام در اجلاس داووس به کارتلهای نفتی وعده نفت و گاز ارزان ! می دهد و وزارت نفت این دولت ، قرارداد های چرب وشیرینی که به مذاق آن کارتلهای خوش آید را تدارک دیده و در صدد انقیاد ملت ایران و انعقاد قراردادهای ۲۵ ساله ای با کارتلهای نفتی است و مجلس نظام ولایت فقیه نیز انعقاد قراردادهای مشارکتی که کارتلهای نفتی را در مالکیت نفت مخزن شریک ملت ایران ممکن میگرداند تصویب و مجاز کرده است.
همبستگی ملی جمهوریخواهان ایران سالگرد ملی شدن صنعت نفت را مستمسک یاد آوری و هشداری بس مهم قرار می دهد که مبادا دستاورد بس عظیم ملی شدن صنعت نفت را، به خاطر نیاز حقیر نظام جمهوری اسلامی و مافیا نظامی مالی آن به در آمد های نفتی ، بباد دهیم.
نسل امروز ایران اگر به جد قصد دارد از روش پیروز دکتر مصدق درسی ذیقیمت فرا گیرد، بایستی به این امر مهم توجه نماید که دکتر مصدق با اتخاذ سیاست موازنه منفی برای مبارزه با سلطه انگلستان، محدودهی وابستگی به روسیه و آمریکا را، برنگزید و حاضر نشد در محدودهی روابط سلطهگر – زیر سلطه، مسئلهی نفت را با انگلیس و آمریکا حل کند و یا پیشنهاد بانک بینالمللی را بپذیرد .اگر دکترمصدق محدودهی سلطه را می پذیرفت هم قراردادی نظیر قرارداد کنسرسیوم منعقد میشد و هم استبداد بهدست وی برقرار میشد و هم ناتوانی یک ملت به امضای نمایندهی آن ملت میرسید و تجربه ی استقلال به ثمر نمی رسید و ادامه ی این تجربه تا یافتن جامعهی مستقل و آزاد، نامیسر میشد. مصدق اما خود را و ملت ایران را اسیر دایره بسته بد و بدتر نکرد و بهترین سیاست را برگزید که همانا سیاست موازنه منفی؛ یعنی فراخنای استقلال کامل ایران را انتخاب کرد و بدان عمل نمود.
هشدار! که نظام ولایت فقیه استقلال صنعت نفت و گاز کشور را مخدوش کردهو بتبع آن استقلال اقتصادی و سیاسی وطن ما نقض کرده است.
نسلهای آینده بر ما نخواهند بخشید که کوشش و زحمت طاقت فرسای بزرگمردانی که به قیمت جان شریف آنها نیز تمام شده است را در بی تفاوتی و بی مسئولیتی بهدر داده و اجازه دهیم تا نظام جمهوری اسلامی برای رفع نیاز مافیای خود نفت این ماده ذیقیمت را بعنوان ماده خام بفروش رساند و از آن نیز حربه ای سازد برای عدم استقلال کشورو تغییررابطه ملت و دولت ووابسته کردن هر چه بیشتر مردم به دولت وابسته به بیگانگان.
همتی باید تا با باور به استقلال ایران و باور به دست آورد مهم سیاست دکتر مصدق، آنرا امری تحقق یافتنی برای آینده ایران بدانیم و موانع پیاده شدن سیاست موازنه منفی در ایران را با خلع ید از نظام ناتوان و بی لیاقت و وابسته ساز ولایت فقیه و مافیای وابسته آن از سر راه رشد و توسعه ایرانی مستقل، از پیش رو برداریم و فراخنای گسترده ای را برای و آزادی و رشد بروی نسل خود و نسلهای آینده بگشاییم.
همبستگی ملی جمهوریخواهان ایران
۲۹اسفند ۱۳۹۲ خورشیدی