چرا حماس با اینکه از نظر نظامی هیچگونه امید پیروزی ندارد، باز هم میجنگد؟
“حماس با شلیک موشکهای خود به شهرهای اسرائیلی این کشور را تحریک میکند”،
“حماس از مردم غزه همچون سپری برای پیشگیری از حملهی اسرائیل استفاده میکند”،
“حماس در خانهها، مسجدها و بیمارستانها اسلحه پنهان میکند، این سازمان برای هدفهای استراتژیک خود، غیرنظامیان، از جمله کودکان فلسطینی را با بی رحمی به کشتن میدهد تا با تحریک افکار عمومی جهان اسرائیل را زیر فشار قرار دهد”.
تقریبا در همهی رسانههای غربی تلاش میشود با اتهامهایی شبیه به آنچه در سطرهای بالا ذکر شد، ، جنایتهای جنگی اسرائیل کماهمیت جلوه داده شده و حماس مسئول جنگ معرفی شود. با این ترتیب، این واقعیت که دلیل واقعی جنگ غزه، جنگی که در شش سال گذشته سه بار اتفاق افتاده، اشغال سرزمینهای فلسطینی بهوسیلهی اسرئیل است، پنهان میشود. صرفنظر از این روش شناختهشدهی تحریف واقعیتها، این پرسش برای بسیاری مطرح میشود که چرا حماس موشکهای خود را به مناطق اسرائیلی پرتاب میکند، در حالی که این روش از منظر نظامی بهکلی بیمعنا بنظر میرسد. از جمله، یورگن تودس هوفر وزیر اسبق آلمان وعضو حزب مسیح دمکراتهای آلمان که بهصراحت از فلسطینیان پشتیبانی میکند و خواستار تحریم اسرائیل شده است، با نگرش انتقادی این روش حماس را «ترقه درکردن بی فایده» مینامد. حتا برای من نیز بارها این سوال مطرح شده بود که آیا حماس با چنین روش نظامی به دام اسرائیل نمی افتد وازاین طریق بهانهی حمله به غزه را بهدست اسرائیل اشغالگر نمیدهد؟ زیرا به این ترتیب اسرائیل هر بار نهتنها حماس را از نظر نظامی بهطور جدی تضغیف میکند، بلکه همهی تاسیسات زیربنایی غزه را که در سالهای گذشته ساخته شده را به بهانه موشک های حماس یکدفعه نابود میکند و این سرزمین را دوباره سال ها و یا حتی دهه ها بهعقب برمیگرداند.
اما پس ازآشنائی با مقالهی گیدون لوی، روزنامهنگار مجلهی اسرائیلی هاآرتس بود که علت رفتار بهظاهر غیرعقلانی حماس در جنگ کنونی برای من در زاویه دیگری قرار گرفت . گیدون لوی در این مقاله که روزنامهی فرانکفورتر روندشاو در تاریخ 22 ژوئیه آن را به آلمانی منتشر کرد، از دولت اسرائیل میخواهد که ده شرط حماس برای یک آتشبس دهساله را حد اقل مرورکند. رسانههای اروپایی حماس را به بهانه اینکه پیشنهادهای آتش بس را ردکرده مقصراصلی و جنگطلب معرفی میکنند و بالعکس ادامه جنگ از طرف اسرائیل را بهمین مناسبت توجیه مینمایند. اما آنچه که در پرده باقی میماند، درست همین خواستههای مشخص حماس است که لازم است افکار عمومی جهان از آن مطلع شود.
شرطهای حماس
تاکنون تنها گیدون لوی، روزنامهنگار روزنامهی اسرائیلی هاآرتس است که به وظیفهی خبرنگاری خود عمل کرده و خواستههای حماس را در دسترس همه قرار داده است:
- آزادی برای غزه، پایان دادن به هرگونه عملیات نظامی زمینی، هوایی و دریایی،
- خروج نیروهای نظامی اسرائیلی از غزه تا کشاورزان فلسطینی بتوانند از زمینهای خود تا دیوارهای اسرائیل بهرهبرداری کنند،
- آزادی فلسطینیهایی که ابتدا بهعنوان مبادلهی زندانیان در برابر سرباز اسرائیلی گیلات شالید آزاد شده، اما دوباره در آغاز جنگ غزه دستگیر شدند،
- پایان دادن به محاصرهی اقتصادی و باز کردن مرزهای غزه،
- قرار گرفتن بندر و فرودگاه بینالمللی غزه زیر کنترل سازمان ملل متحد،
- گسترش محدودهی ماهیگیری ساحل غزه و نظارت سازمانهای بینالمللی بر مرز رفح،
- پذیرش آتشبس دهساله و بسته شدن آسمان غره به روی هواپیماهای اسرائیلی،
- اجازهی سفر مردم غزه به اورشلیم برای زیارت مسجدالاقصی،
- پایان دادن به مداخله در سیاست داخلی فلسطین و تشکیل دولت واحد،
- باز کردن منطقهی صنعتی غزه.
گیدون لوی این پیشنهادها را «اساس منصفانهای» برای آتشبس میداند، زیرا بهسادگی میتوان تشخیص داد که با اجرای آنها حداقل شرایط ادامه زیست ملتی تامین خواهد شد که از دههها پیش در منطقهی گتومانندی محاصره شده، ارتباط آن با دنیا بریده شده و بهانواع وسایل، مانند قطع برق،ممانعت از ورود دارو و مواد غذایی، جلوگیری از نقلوانتقال پول و تحریمهای دیگر به گونه غیر قابل تصوری مصیبت میکشد.. آیا این خواستههای انسانی، آنطور که اسرائیل و پشتیبانان غربیاش جلوه میدهند، برای اسرائیل غیرقابلقبولاند؟ گیدون لوی دولت اسرائیل را متهم میکند که خواستههای حماس را با وجود اینکه “مهم و در درازمدت در راستای مصالح اسرائیل هستند”، با سرسختی رد میکند. او میگوید که دولت اسرائیل ترجیح میدهد بر خلاف مصالح کشور خود، تنها از روی انتقام، بیرحمانه با حماس بجنگد.
جایگزینهای موجود برای حماس
حماس پاسخ به پرسش بالا را دریافته است و تا کنون بهای سنگینی نیز برای آن پرداخته است. حماس در حال حاضر در مقابل دو راه قرار گرفته است : اول پذیرش یک زندگی در تظاد کامل با عزت انسانی برای 1.8 میلیون فلسطینی ساکن غزه وکشتار جمعی تدریجی از طریق جنگهای پیدرپی. و یا دوم ادامهی مبارزه برای جلوگیری از کشتار جمعی تدریجی و پذیرش مخارج بسیار سنگین انسانی و اقتصادی که چنین مبارزهای درحال حاضردر بر دارد. واما اینکه آیا محاسبه حماس درست از کار درخواهد آمد یا نه از قبل قابل پیش بینی نیست. اما در هرصورت تاکنون حماس با مبارزه مسلحانه توانسته است مانع از تحمیل آتشبس فوری و بیقیدوشرط و در نتیجه تحمیل راهحل اول یعنی کشتارجمعی تدریجی به مردم غزه شود. حماس از آن رو تصمیم به مقاومت و ادامهی جنگ موشکی گرفته است که همهی تلاشهای سیاسی و نظامی و واگذاری بخشهای بزرگی از سرزمین فلسطین به اسرائیل تاکنون بهیج وجه به پایان اشغاگری وصلح دایمی نیانجامیده است. در حالی که اسرائیل بهیچ وجه حاضر به دست کشیدن از اشغالگری نیست و بدنبال صلح دایمی با فلسطینی ها نیز نمیباشد، واقعیتی که کسی نمیتواند آنرا کتمان کند ، ودرحالی که اسرائیل در این راستا نیز از هیج جنایتی، حتا بمباران تاسیسات آموزشی و بهداشتی سازمان ملل در غزه و کشتن کودکان و بیماران خود داری نمیکند، در چنین شرایط موجودی چه امکان دیگری برای حماس که عملا جنبش مقاومت ملی فلسطینیان را رهبری میکند باقی میماند؟
من خودبا اعتقاد راسخ پاسیفیست هستم، اما برای مقاومت مسلحانه حماس تفاهم دارم، زیرا امید دارم که این مقاومت میتواند به آتشبسی منتهی شود که بر ده شرط کاملا منطقی وقابل اجرای حماس استوار شده باشد. از نگرش من رفتار حماس با اصل “آخرین حربه ” در تطابق کامل است ، اصلی که غرب همواره برای توجیه جنگهای مغایر با حقوق بینالمللی خود به اصطلاح برای جلوگیری از کشنار دستجمعی دستاویز قرار میدهد ، اما در مورد اسرائیل حتا از عنوان کردن آن نیز طفره میرود. مهاتما گاندی مبارزهی ضداستعماری هندی ها را علیه انگلستان یعنی بزرگترین قدرت زمان را با روش “نافرمانی مدنی” بهثمر رسانید. راه گاندی از نگرش پاسیفیستی قطعا بهترین راه است، اما بهنظر میرسد که اتخاذ این راه برای فلسطین مدت زمانی است که دیر شده و دیگر امکان پذیر نمیباشد. بهمین دلیل وظیفه صلح طلبان و انسان دوستان جهان دفاع از پیشنهاد آتشبس حماس با ده شرطش میباشد. به این امید که فلسطینیان غزه فرصت پیدا کنند در آینده در شرایطی ادامه حیات دهند که با عزت انسانی در تطابق کامل باشد.
برلین 29 ژوئیه 2014
محسن مسرت