اصلی ترین معیار یک نظام ورژیم مردمسالار، که توسط قانون اساسی آن تضمین و بدان تاکید شده است،برخورداری مردم از حقوق- حق حاکمیت،حقوق شهروندی وحقوق ملی- است و اصلی ترین معیار برخورداری از حقوق، حق تصمیم و مستقل و آزاد بودن مردم در گرفتن آن است. در نظامهای مردمسالار، انتخابات وسیله ای است که شهروندان توسط آن آزادانه تصمیم می گیرند وبخشی از حق حاکمیت خویش را به وکالت، به منتخبین، خواه رئیس جمهور یا نمایندگان مجلس و شوراهای شهر و… منتقل می کنند تا با رعایت اصول مردمسالاری و حقوقمندی شهروندان،ضمن رعایت حقوق اقلیت،تصمیمات اکثریت جامعه را به اجرا بگذارند. در چنین حالتی رقابت انتخاباتی برای کسب اکثریت و به اجرا در آوردن برنامه پیشنهادی و یا اصلاح، معنا می یابد و “رای سلبی” تاثیر گذارمی شود.
اما، وقتی رژیمی،بنا بر قانون اساسی،در ذات خود، سالب حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش است و رکن اصلی و محور آن را ولایت مطلقه فردی تشکیل می دهد، سامانهسالب حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و استبدادی است. در این نوع رژیم ها، انتخابات نمایشی ،مشروط که بنا بر ماهیت رژیم ،آزاد نیز نیست- زیرا مهندسی و نتیجه آن از پیش تعیین شده است- وسیله ای در اختیار قدرت حاکم میشود تا،با آن، جامعه را مهار کند. از عوامل مهم این مهار،ترساندن مردم و زندانی کردن آنها در این ترس ها به قصدفعل پذیر کردن آنها استتا ناگزیر از ترس،از جمله ترس از بدترین به پای صندوق ها رفته وبه بد تر رای بدهند. در چنین شرایطی شرکت کردن در انتخابات و رای دادن،خواه سلبی و یا ایجابی برای برگزار کنندگان که ارکان اصلی آن را در اختیار دارندنعمت و پیروزی است زیرا بدین ترتیب رای دهندگان، هم حاکمیت استبداد را می پذیرند و هم نداشتن حق حاکمیت بر سرنوشت خویش را تصدیق می کنند.
از مهمترین دلایل مشوقین و دعوت کنندگان مردم به شرکت در انتخابات اسفند ماه با مراجعه به مدار بسته انتخاب بین بد و بدتر،دادن رای سلبی است تا بدترین رای نیاورد. بنا بر تجربه و نیز با نگاه به نحوه رد صلاحیت ها و همچنین احراز صلاحیت ها- با توجه به التزام نامزدها به ولایت مطلقه فقیه ،نافذ بودن حکم او – و لیست های اصلاح طلبان و اصولگرایان به خوبی در می یابیم کههدف، نگاه داشتن مردم در مدار بسته بد و بدتر است. حضور افرادی، چون ریشهری( اعدامهای سال 60) ،فلاحیان(آمر قتل مخالفین در داخل و نیز ترورهای برون مرز از جمله ترور در رستوران میکونوس در برلن)، دری نجف آبادی( آمر قتل دگر اندیشان از جمله داریوش و پروانه فروهر ،مجید شریف ،مختاری و پوینده و…)، و دعوت از هموطنان به رای دادن به آنها، بیانگر این واقعیت است که : اولا در مدار بسته و زندان انتخاب بین بد و بدتر، سیر تحول ناگزیر همواره تمایل به بدترین دارد زیرا آن که در گذشته بدتر بود، حال به بد تبدیل شده و مشوقینی که در گذشته او را بدترمی خواندند و مردم را از رای دادن به او می ترساندند، بد شده و در تناقضی آشکار،رای دادن به او را لازم و توصیه می کنند. دوم،ترکیب دو مجلس نمیتواند منشاء تغییری در رژیم در جهت احقاق حقی از حقوق مردم باشد و تا کنون تنها،به تقویت رژیم،گسترش اختیارات رهبر ونهاد های سرکوب تحت امر او (بدترین) منجر شده است.
از دیگر دلایل نیز این است که میگویند تحریم کردن و رای ندادن، انفعال و میدان را در اختیار اقتدار گرایان گذاردن است. این دلیل نیز دروغ و فریب است زیرا:
1- بنا بر اینکه حفظ نظام اوجب واجبات است،اصل،حفظ نظام است.در نتیجه،میدان در اختیار حافظان نظام است و ورود و یا عدم ورود محمد یزدی، جنتی و مصباح یزدی و یا هر فرد دیگری فرع می شود،پس،مهندسی دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری،در 7 اسفند ماه به سر مهندسی خامنهای و دستیاری بیت او چنان با دقت انجام گرفته است که اجرای آن تقویت نظام و موجب ترمیم ترکهای باز مانده ناشی از تقلب انتخاباتی در سال 88 بگردد. از این رو ،پذیرش سامانه انتخاباتی با همان ترکیب سال 88 و دعوت از مردم و تشویق آنها به رای دادن، به منزله دعوت به انفعال و بی عملی مردم از باز یافت حق تصمیم از یک سو و یاری رساندن به رژیم ولایت مطلقه در ترمیم این ترکها و تقویت خویش، از سوی دیگر است. از این رو، شرکت در تحریم گسترده چنین انتخاباتی عین فعال بودن تحریم کننده و به منزله مصمم بودن او به باز پس گیری حق خویش و فریاد بلند حق من کجا است می باشد.
2- صرف شرکت در انتخابات مجلس قانون گذاری وقتی که افراد حق آزاد نامزد شدن و رای دهنده حق آزاد انتخاب کردنرا ندارد انفعال است چه رسد به شرکت و رای دادن در انتخابات مجلس خبرگان رهبری که بنا بر ماهیتش وظیفه آن تعیین ولی مطلقه،کسی که قیم و مالک بر جان و مال و ناموس مردم است و حکم او بر همه امور از دنیوی و معنوی نافذ.در این صورت،رای دادن انفعال محض،و “رای سلبی” به سلب اختیار از خویش و پذیرفتن قیمومت ولی مطلقه است. در نتیجه تحریم گسترده چنین انتخاباتی و رای ندادن نشان از فعال و زنده بودن، و رای به رشید و بالغ و فعال بودن تحریم کنندهاست.
هم میهنان:
با خلوت گذاردن خیابانهاو حوزههای رای گیری و تحریم گسترده انتخابات در روزهای رای گیری،با تنگ کردن فضای عمل رژیم ولایت مطلقه فقیه، جهانیان و همچنین کارگزاران استبداد را از اراده مصمم خویش به باز یافت حق حاکمیت و بر خورداری از حقوق خویش آگاه سازیم.در این صورت کارگزاران استبداد و عوامل سرکوب،در مییابند که ملت رشید و مصمم،ماندنی و استبداد ترک خورده، ناپایدارو رفتنی است. لذا،در سرکوب کردن سست میشوند. حتی این تحریم گستردهبر شیوه رفتار “نمایندگان” به مجلس رفته به مراتب تاثیر گزارتر از رای دادن میباشد زیرا در حالیکه به خوبی آگاهند، حضور آنها در مجلس،نه نتیجه “رای” که نتیجه مهندسی انتخابات بوده است، در می یابند مردم بر حق خویش آگاه وبه احقاق آن مصمم و توانا هستند.
سوم اسفند ماه 94
مجامع اسلامی ایرانیان