یادِ او،
که جهان را آباد و رها می خواست و انسان را جویای شکوه از یاد رفته اش؛ که پایش را بریده بودند، اما همچنان به پا و استوار بر استوای زمین ایستاده بود؛ برای عدالت، آزادی و برابری و برای هرآنچه برای ما به یادگار نهاده است.
در این روزها که حصار شرارت بی صداتر از همیشه و بی چهره تر از پیش می کوشد تنگ و تنگ تر شود و سیاهی به هزار ترفند در تقلاست تا آن کلام کوچک دوستی را از خاطرمان ببرد بر مزار او گرد هم میآییم؛
نه به آئین پرستش مردگان مرگ،
یا به هیئت سوگواران حِرفَت
از این رو که آن شکستۀ رنگ آجین امروز سنگِ نشان ماست، تا فراموش مان نشود چه سرهای پر شور و چه جان های زیبایی بر این راهِ تفته رفته است.
پس شانه به شانۀ هم، هر کدام با شاخۀ گلی سرخ در دست می آییم و یک صدا “خطابۀ آسان در امید” می خوانیم:
که حضور ما هر یک،
“چهره در چهرۀ جهان،
آیینه ای [ست] که از بودِ خود آگاه نیست،
مگر آن دم که در او در نگرند”.
در هفدهمین سالگرد درگذشت شاعر بزرگِ آزادی، احمد شاملو، دوشنبه دوم مرداد ماه ۱۳۹۶، ساعت ۵ عصر در گورستان امام زاده طاهر، گرد هم می آییم و مزارش را گلباران می کنیم.
کانون نویسندگان ایران،
۲۹/تیر/۱۳۹۶