شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت در ۵ تیرماه ١۴٠٠ بیانیۀ طی دوم خود خواستار حمایت سایر تودههای زحمتکش جامعۀ ایران از مطالبات خود شده است. مطابق این بیانیه، تا همین لحظه کارگران رسمی شرکت نفت و نیز کارگران مناطقی چون فازهای ١٠ تا ١۴ عسلویه از اعتصاب کارگران که از ۲۹ خرداد آغاز شده و شمارشان به چند ده هزار نفر میرسد، اعلام حمایت کردهاند. ناگفته نماند که کارگران پیمانی نفت هشدار دادهاند که اگر تا آخر مرداد ماه ١۴٠٠ به خواستهای آنان رسیدگی نشود و پاسخ مثبت داده نشود، اعتراضات باز هم گستردهتری را تدارک خواهند دید.
اهم خواستههای این کارگران (چه رسمی و چه غیررسمی) به شرح ذیل است:
1. افزایش حقوق و دستمزدها (به عنوان خواست محوری) متناسب با گرانی سرسامآور کالاها و اجناس و با احتساب شرایط بسیار ناگوار معیشتی آنان؛
2. بازگرداندن هر چه سریعتر و بیقید و شرط ۷۰۰ تن از همکاران روزمزد اخراجی آنان از پالایشگاه تهران؛
3. ده روز مرخصی در ازای بیست روز کار مداوم، با توجه به دور بودن محل کار آنان از خانواده. این مرخصی عادلانه به آنان فرصت مناسب خواهد داد تا اوقات به نسبت کافی را در کنار خانوادههای خود بوده و از لذت روزهای بزرگ شدن فرزندان خود بهرهمند شوند؛
4. بهبودی شرایط دشوار زندگی و کار، از جمله اوضاع ناگوار خوابگاهها و امکانات بهداشتی کارگران پیمانی نفت و برخورداری از حق طبیعی امنیت شغلی و جانی؛
5. لغو قوانین مناطق ویژه اقتصادی، کوتاه کردن دست پیمانکاران و دائمی شدن قراردادهای خود و همچنین، پایان دادن به فضای امنیتی و پادگانی حاکم در محیطهای نفتی؛
6. رد و تقبیح وعده و وعیدهای پوچ و بیپشتوانۀ مقامات و پیمانکاران، پایان دادن به تمامی رویههای ضد کارگری.
بهاضافۀ اینها، ما همصدا و همآوا با جامعۀ کارگری و سایر لایه و اقشار آسیبدیدۀ اجتماعی از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، بویژه، دولت در حال تشکیل جناب آقای ابراهیم رئیسی میخواهیم:
آ ـ به روند مدیریت نئولیبرالی بیش از ۴٠ سالۀ اقتصادی و اجتماعی کشور، از جمله، به غارت اموال عمومی تحت عنوان خصوصیسازی به هر شکل و نحوی و بدون توسل به لفاظیهای توجیهگرانه از قبیل «اهلیت خریدار» یا «قیمت مناسب»، پایان دهد. شکی نیست که خصوصیسازی و مقرراتزدایی خواست اصلی و اساسی اجماع واشینگتن و به تبع آن، برنامۀ تحمیلی بنگاههای مالی به اصطلاح بینالمللی مانند بانک جهانی و صندو بینالمللی پول میباشد؛
ب ـ لغو قانون کار ضد کارگری و تدوین و تصویب قانون کار منطبق بر موازین حقوقی شناخته شده و ناظر بر بهبودی شرایط زندگی و معیشتی کارگران و دیگر اقشار زحمتکش جامعه؛
ج ـ لغو و انحلال تمامی موازاین مقررات استخدام پیمانی کارگران و رسمی و دائمی کردن کارگران پیمانی؛
د ـ تصویت تثبیت موازین قرارداد جمعی کارگران، لغو هر گونه قرارداد فردی یا برگ سفید؛
هـ ــ تنظیم سالانۀ حقوق و دستمزدها متناسب با تورم و افزایش قیمتکالاها؛
و ـ کوتاه کردن کامل دست شرکتهای پیمانکاری نه فقط از شرکت نفت، حتی از تمامی مؤسسات دولتی؛
ز ـ ملزم کردن شرکتهای خصوصیسازی و پیمانکاری برای استخدام دائمی و بیمه کردن شاغلان خود.
ما همچنین، معتقدیم که حاکمیت و دولت جدید بریاست رئیس جمهور ابراهیم رئیسی فقط با پاسخ مثبت به خواستهای کارگران و زحمتکشان کشور میتواند، اعتماد خدشهدار شده عمومی به حاکمیت را احیاء نموده و مانع جدی در مقابل اعتراضات، اعتصابات و شورشهای اجتماعی و، همچنین، در برابر بهرهبرداریهای کینهتوزانۀ دشمنان میهن و مردم ما ایجاد کند.
بموازات اینها، ما ضمن حمایت قاطع از مطالبات اساسی و به حق کارگران پیمانی نفت که اغلب آنها مطالبات سایر کارگران کشور ما نیز هست، در عین حال، از خود کارگران نیز بطور جدی تقاضا میکنیم، که در جریان اعتراضات خود چنان تدابیر اتخاذ کنند تا برخی گروهها، احزاب و سازمانهای به اصطلاح سیاسی برانداز و مورد حمایت رسانههای غرب امپریالیستی نتوانند از خواستهای بحق آنان سوءاستفاده نموده و آن را مصادره به مطلوب نمایند. مراد احزاب و سازمانهایی هستند که در وابستگی آنها به دولتها و سازمانهای اطلاعاتی امپریالیستی تردیدی وجود ندارد.
چه که، در طول چند سال گذشته، شاهد اتفاقات تلخ زیادی در این زمینه بودهایم. بعنوان مثال، حتی چهرههای کارگری مطرحی را مشاهده کردهایم که از تحریمهای اقتصادی که مطابق قوانین بینلمللی و حقوق بشری، جنایت علیه بشریت شمرده میشود، حمایت کردهاند. در میان آنها حتی جریاناتی نیز بودند و قطعاً هنوز هم هستند، که از اقدامات جداییطلبانه و تجزیهطبانه در کشور پشتیبانی کرده و میکنند. لازم است کارگران پیمانی نفت بیش از همیشه هشیار باشند تا در دام این جریانها و افراد ضدکارگری نیافتند! جریانها و افرادی که تحت حمایت دائمی رسانههای ضد ایرانی همچون «ایران اینترنشنال» و «من و تو» قرار دارند. این در حالی است که خود این رسانههای بیمقدار و بیریشه، راهکارها و رهنمودهای خود را از بیبیسی، رادیو فردا و صدای امریکا بعاریت میگیرند و تأمین کنندگان مالیشان دولتهای قبیلهای ضدایران مانند عربستان سعودی هستند. در یک کلام، میتوان گفت که به اعتقاد ما زمانی جنبش کارگری میتواند از حمایت تام و تمام سایر بخشهای جامعه برخوردار شود که نه تنها اصیل و بیخدشه، بلکه، مطالباتاش نیز سمت و سوی ملی و ضدامپریالیستی داشته باشد، که از جمله آنها مبارزه با خصوصیسازیها از یک سو به عنوان یک گفتمان بنیادی ملی و از سوی دیگر محکومیت قاطع و بیچون و چرای تحریمهای ضدبشری اقتصادی که دودشان قبل از همه، به چشم خود طبقه کارگر و سایر اقشار محروم از حداقلهای زندگی انسانی میرود.
جمعی از روزنامهنگاران داخل و خارج کشور
کانال ایرانیان خارج کشور
جمعی از پژوهشگران داخل و خارج کشور
شماری از فعالان سیاسی و مدنی داخل و خارج کشور