آقای روحانی که خود یکی ازابداع گران چنین روش های خشونت آمیزاست، وسرکوبی دانشحویان در ١٣٧٨ را هدایت نموده است، در ۲۳ تیر ماه سال ١٣٧٨ درجمع مزدورانی که بدستور خامنه ای دردردفاع ازحمله اوباشان “لباس شخصی” بکوی دانشکاه تهران اجتماع گرده بودند، ضمن تشکرازآنانی که محل سکونت دانشحویان را تخریب نموده وآنان را ازطبقات بالای ساختمان بزیرانداخته بودند، یعنی” ازنیروی انتظامی به خاطر تلاشهای شبانه روزیاش در این چند روز، از نیروی عزیز و قهرمان بسیج و همچنین پرسنل بیدار وزارت اطلاعات ” سپاس گزاری نمود. وچنین بیان داشت که:
“مردم ما به خوبی میدانند مسئله ولایت به عنوان مظهر وحدت ملی جامعه است. مسئله ولایت مظهر اقتدار ملی ما است. اهانت به مقام ولایت، اهانت به ملت است. اهانت به ایران است. اهانت به اسلام است. اهانت به مسلمانان است. اهانت به همه آزادگانی است که قلبشان برای ایران به عنوان امالقرای جهان اسلام میتپد، بنابراین این حرمت شکنی نه برای مردم ما و نه برای عاشقان انقلاب در سراسر جهان قابل تحمل نیست. …. اگر منع مسئولین نبود مردم ما، جوانان مسلمان، غیور و انقلابی ما با این عناصر اوباش به شدیدترین وجه برخورد میکردند و آنها را به سزای اعمالشان میرساندند . … این چند صد نفراوباش چیزی نیستند که بخواهند برای ملت ما و برای مردم عزیز و قهرمان تهران، نگرانی بوجود آورند….. دیروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هر گونه حرکت این عناصر فرصت طلب، هر کجا که باشد با شدت و با قاطعیت برخورد شود و سرکوب شوند”.
آقای روحانی که خود را آخوندی حقوق دان واعتدالگرا معرفی مینماید، معلوم نیست برپایه کدام معیارحقوقی، اعتراضات مسالمت آمیز مردم ایران بعملکرد کسی که ازهیچ جنایتی فرو گزاری ننموده، دستور کشتاروتیراندازی بشرکت کنندگان درتظاهرات مسالمت آمیز را صادر نموده، پلیس حکومت او با اتو مبیل وخودرومردم را بعمد بزیر گرفته، واوباش هایش هم تظاهر کنندگان رااز روی پل بزیرانداخته اند، وخلاصه بدستوراوتظاهرات مسالمت آمیزمردم بخاک وخون کشیده شده وصدها کشته و زخمی بجای گذاشته است را ” اردوکشی خیابانی” خوانده، و آنرا با جنایاتی دیگری که بازهم بدستورمقامات نظام وتوسط مآموران حکومتش نسبت بدست گیرشدگان دراین تظاهرات قانونی درشکنجه گاههای حکومتی اعمال گردیده است را بشکل معادله آخوندی”این به آن در” مطرح مینماید.
اکنون هم آقای روحانی قصد مخدوش کردن نقش رهبر نظام رژیم ولایت فقیه، که در تقلبات وسیع و فاحش درانتخاب مردم درسال ١٣٨٨ وجابجا نمودن آرای آنان به نفع کاندیدای مورد نظرش شرکت داشته، وبا درخدمت قراردادن تمام امکانات لشکری وکشوری وصرف میلیاردها تومان هزینه ازجیب مردم موفق گردیده است احمدی نژاد را برنده اعلام نماید، چه شکست او را شکست خود تلقی میکرد از یکطرف، ومبرا نمودن خامنه ای ازتمام اعمالی که بدستورمستقیم اوانجام گرفته، ومملکت را به وضعیت اسفناک وورشکسته ی کنونی کشانده است ازطرف دیگررا، دارد. دو باره و برای جلوگیری از هر گونه هتک حرمتی به “ولایت” باز بهمان شیوه های قضاوتی متوسل میگردد که قبلا بدان عمل کرده است.
آقای روحانی که شاهد تبدیل شدن جلسات بررسی صلاحیت وزرایش در مجلس شورای اسلامی به محفلی برای بحث درباره آنچه که آنان “فتنه” می نامند بود. جلساتی که آقای مطهری را وادار باین اعتراف کرد که:
” متاسفانه قبل از جلسات رای اعتماد، گاهی مساله کارآمدی و صلاحیت و توان مدیریتی وزیر پیشنهادی مغفول مانده و بیشتر به این پرداخته میشد که این فرد نقشی در فتنه داشته یا نداشته. یعنی تفتیش عقاید میکردند و اعترافگیری داشتند ومیخواستند افراد را وادار به توبه کنند.”
باید آکاه باشد که راه انداختن چنین جوی در محلس بخشی از تاکتیک جناح تمامیت خواه نظام برای کنارگذاشتن بخش وسیعی از مردم و روشنفکرانی بود که درانتخابش بعنوان رئیس جمهور باو کمک کرده اند. سکوت اقای روحانی در قبال حملات نا جوانمردانه به آقایان موسوی وکروبی بدون اینکه بآنان هم فرصت دفاع از خود را بدهند، بی اعتنایی شرم آور نسبت به آقای خاتمی که نقش عمده ای درانتخاب ایشان داشته است، سبب این گردیده است که رآی داده شده باو، از طرف مردم بیزاراز سیاست های مشترک خامنه ای- احمدی نژاد ومحیط امنیتی حاکم بر کشوراز طرف این دو، دو باره به نفع جناح ذوب شده در ولایت جابحا گردد. و”دولت تدبیر وامید”ی که او وعده آنرا بمردم داده بود، هنوزکارخود را شروع ننموده، بدولتی سرا پا امنیتی بقضاوت حسینیان ” کابینه خیلی کابینه امنیتی است و اکثر وزرای پیشنهادی امنیتی هستند” تبدیل شود. وآقای احمد بخشایش هم هیآت دولت ایشان را :
” [کابینه]به یک شرکت سهامی عام بیشتر شبیه است، هر یک از افراد در کابینه ایشان سهمی گرفتهاند مثلا آقای آخوندی سهم آقای ناطق نوری، آقای پورمحمدی سهم آیتالله آملی لاریجانی است”
شرکت سهامی بخواند. شرکتی که همه بجزمردم سهم خود را گرفته اند. وخلاف آن چیزی گردیده است که او بارها و کرارا بیان داشته است یعنی اینکه:
“هیچ کس در انتخاب اعضای کابینه به من فشار نیاورد . …و شناسایی افراد ذیصلاح برای کابینه دولت[ از طریق] مشارکت ۵۰۰ نفر از نخبگان و صاحبنظران و [طی] ۶ هزار ساعت کار در چارچوب کمیتههای مختلف” .
کابینه آقای روحانی اکنون بنحوی از خواست رآی دهندگان باو دور شده است، که فقط رضایت خاطرمرتجعترین بخش های نظام جمهوری اسلامی را فراهم نموده است، بی جهت نیست که حسین شریعتمداری نماینده خامنه ای درروزنامه کیهان بااتکا به بحث هاوآرای داده شده بوزرا در جلسات مجلس شورای اسلامی”خاکسپاری جنازه فتنه!” و پیروز قطعی “گفتمان اصولگرایی” رااعلام داشته، وازحاصل چنین بحث ها یی نتیجه میگیرد که:
” با توجه به نکات … برگرفته از جلسات علنی و ۴ روزه بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی در مجلس شورای اسلامی است به جرأت میتوان نتیجه گرفت که مجموعه اظهارات نمایندگان موافق و مخالف و نظرات اعلام شده وزرای پیشنهادی در برائت از فتنه ٨٨، اعتراف به دروغ بودن تقلب، پشت کردن آشکار به جبهه اصلاحات، استفاده از گفتمان اصولگرایانه و تاکید بر آموزههای اصیل اسلام و انقلاب و نظام، پیروزی بزرگ دیگری برای گفتمان اصولگرایی است و این نظر پیش گفته را تائید میکند که در انتخابات خرداد ١٣٩٢ اگرچه نامزدهای جبهه اصولگرا- به مفهوم سیاسی و تشکیلاتی آن- پیروز نبودهاند ولی «گفتمان اصولگرایی» پیروز قطعی انتخابات بوده است”
تن دادن بچنین اوضاعی وکنار گذاشتن تقریبا کلیه کسانی که در انتخاب آقای روحانی باوکمک نموده اند، این ظن را تقویت میکند که، انتخاب آقای روحانی بعنوان رئیس جمهور، در اصل حاصل یک توافق نا نوشته ای میان خامنه ای ورفسنجانی است. چه دامنه اختلافات این دو قبل ازانتخابات سال ١٣٩٢وبخصوص بارد صلاحیت وعدم پذیرش رفسنجانی ازطرف خامنه ای ببالا ترین حد خود رسیده بود، واین اختلافات میرفت که بشکافی بزرگی میان ملایان حکومتی، وبطورکلی درمیان همه طرفداران نظام حمهوری اسلامی تبدیل گردد، شکافی که چنانچه راه حلی برای آن پیدا نمیشد، خطر اینکه نظام لرزان جمهوری اسلامی که در اثر ندانم کاریهای خامنه ای درآستانه از هم پاشیدگی کامل قرار گرفته بود، بزودی بسمت یک نابودی حتمی به پیش رود، توافق برسرآقای روحانی که وفاداری و تعهد خود را به نظام و لایت فقیه ورهبری آن در تمام دوران های مختلف را کرارا نشان داده بود، میتوانست از او یک پل ارتباطی میان همه گروه های طرفدار بی قید شرط نظام متکی بر ولایت مطلقه فقیه بسازد، و ازتفرقه ملایان ونیروهای طرفدار نظام جلو گیری کند، وبرهمین مبنی بود که جبهه وسیعی برای انتخاب او ازملایان خرد وکلان، اصلاح طلبان حکومتی، وطرفداران هاشمی رفسنجانی برهبری او شکل گرفت. خدعه ای که دراغفال مردم برای شرکت در انتخاباتی که هیچ هدفی جز نجات جمهوری اسلامی از وضعیتی که خامنه ای آنرا بدان کشیده بود نداشت کمک کرد. بی جهت نیست که رفسنجانی بلافاصله پس از بر گزاری انتخابات پرده ها را کنارزده واعلام نمود که :” اگر دشمنان جمهوری اسلامی ایران ذره ای انصاف داشته باشند ، باید بپذیرند که ایران ،دموکرات ترین انتخابات دنیا را برگزار کرد و هیچ شبهه ای نمی توانند به آن وارد کنند.”.
آقای رو حانی بخوبی میداند که آقای خامنه ای که نقش “حاکم مشروع اسلامی … [ با]حق تصرف بر جان و مال مردم ” را برای خودقائل است، وزمانی که دوباره خرش از پل بگذرد(*)، رآی مردم را بهیچ خواهد شمرد وباو بدیده یکی از کارگذاران خود ونه نماینده منتخب مردم نگاه خواهد نمود، رلی که هم اکنون مفسران بارگاهش فلسفه آنرا ارائه میدهند.
” حاکم اسلامی به تنهایی نمیتواند همه امور حکومت را خود به سامان برساند، لذا نیازمند افراد و نهادهایی است که به عنوان کمککار ایشان امور کشور را اداره نمایند. چنان که در زمان حکومت معصومین علیهمالسلام نیز افرادی از طرف آنها به عنوان والی یک منطقه یا قاضی و یا سفیر و … انتخاب میشدند و با اجازه معصوم علیهمالسلام اداره برخی از امور عمومی مسلمین را برعهده میگرفتند. امروزه نیز همانند گذشته بلکه به دلیل پیچیدگیها و گستردگیهای بیشتر حکومتهای امروزی، حاکم جامعه اسلامی یعنی ولی فقیه نیازمند افراد یا نهادهایی است که او را در امر حکومت یاری نمایند.” اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار خامنهای مهدی ابوطالبی
درخاتمه آقای روحانی بهتر است بجای خزیدن کامل بزیرعبای خامنه ای، باین مطلب آقای محمد نوری زاد که خطاب به او نوشته است توجه بیشتری مبذول دارند:
“اساساً آدمهایی مثل مصطفی پور محمدی برای این به کابینه ی او تزریق شده اند که دستهای خونین شان را مدام ومستمرنشان روحانی بدهند. اما این را نیزمی دانم که: شما وقتی ازبلندای اختیاروحق وقانون ومردم فرود آمدی، وخودت را به ریسمان بیت بند کردی، ازاین به بعد درست به همان جاهایی داخل می شوی که سرانگشتان بیت فرودت می آورد. وازمکانهایی خارج می شوی که همان دست های مکرم بیرونت می کشند. واین، یعنی گامهای لرزانی که یک رییس جمهوررا با همه ی بخت واقبال مردمی اش ازجا بلند می کند، ودرقاب کوچک ومحقری جا می دهد، وبریکی ازدیوارهای بیت میخکش می زند. برای عبرت وتماشای مردمی هاج وواج که قرارشان بریک رنگی بوده ونه رنگ آمیزی.”
……………………………………………………………………………………….
*- ” توافقنامه گلستان” درباره مسائل هسته ای که توسط آقای روحانی نماینده ایران و ووزرای خارجه سه کشور اروپایی انعقاد یافته بود، در دولت احمدی نژاد توسط خامنه ای بحالت تعلیق در آمد و باعث وارد شدن میلیارد ها خسارت بمملکت گردید ::” من همان وقت] روزهای آخر حکومت آقای خاتمی [ هم در جلسه مسئولان که از تلویزیون پخش شد، گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه پی درپی ادامه دهند بنده خودم وارد میدان میشوم. همین کار راه هم کردم، بنده گفتم بایستی این روندعقب نشینی متوقف شود و تبدیل به روند پیشروی و نخستین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقب نشینی در آن دولت انجام گرفته.”