back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oچرا هاشمی نامزد شد؟ مسئله جانشینی؟ خمینی زدائی - هشدار:

چرا هاشمی نامزد شد؟ مسئله جانشینی؟ خمینی زدائی – هشدار:

 مهندسی  انتخابات از یک سال پیش شروع شده است و نبود نامزد قابل قبول و معنای می آیم نمی آیم های هاشمی رفسنجانی و خاتمی و آمدن هاشمی رفسنجانی:

 

  «مهندسی انتخابات» را سپاه پاسداران، از تیر ماه سال پیش، با تهیه پرسشنامه ای آغاز کرده است. پاسخها به پرسشهای این پرسشنامه در دقیق کردن مهندسی مورد استفاده قرار می گیرند.

  از کودتای خرداد 60 بدین سو، در انتخابات های ریاست جمهوری، تا  «انتخاباتی» که در آن،  هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری شد، «انتخابات» بطور کامل فرمایشی بود. از پیش معلوم بود چه کسی می باید رئیس جمهوری بشود. یکی دو نامزد دیگر، جز«فیگور» بیش نبودند.

     در «انتخابات» خرداد 76، دو جناحی شد. در «انتخابات» سال 88، خامنه ای می پنداشت کار «اصلاح طلبان» را ساخته است. اما کار به تقلب بزرگ و جنبش مردم و شرکوب خونین جنبش کشید. «انتخابات» 24 خرداد 92، این ویژگی را دارد که پراکندگی درونی رﮊیم را آشکارتر نشان می دهد. حضور دست کم سه جریان در این «انتخابات» گویای از دست رفتن بیش از پیش انسجام رﮊیم است. بخصوص که

نه خامنه ای و نه سپاه، «نامزد ندارند». یعنی هنوز کسی را پیدا نکرده اند که دست کم گرایشهای موجود در سپاه، اشتراک نظر داشته باشند و یا اگر گرایشی موافق است، گرایش دیگر مخالف نباشد. از دست رفتن انسجام اصول گرایان و تن ندادن خامنه ای به تغییر، سبب شده است که خامنه ای نیز نتواند نامزدی، بمثابه «نامزد نظام» وارد میدان کند:

وضع سپاه از همه بدتر است چرا که در 4 سال گذشته حداقل احمدی نژاد را داشت. اما در این دوره حتی کاندیدایی که بتواند جانب او را بگیرد تا به حال نتوانسته است پیدا کند. تا مدتی قبل بر روی جلیلی تا حدی سرمایه گذاری کرده بود. اما بعد به این نتیجه رسید که حداقل رأی لازم برای مهندسی کردن آراء را نیز بدست نمی آورد

     حالا صحبت از زاکانی است. اما او بیشتر به سمت رهپویان انقلاب و سید مجتبی خامنه ای و برادران طائب و جلیلی تمایل دارد. نشریه پنجره و  وب سایت جهان نیوز را دارد. اما اولاً همه گرایشهای سپاه با او موافق نیستند و ثانیاً حد اقل آرای لازم را برای مهندسی کردن آراء بسود او، بدست نمی آورد. تحریم هم وسیع می شود

گفته می شود با توجه به نبود فردی که بتواند رأی مردم را بدست آورد و آدم خامنه ای هم باشد، احتمال رو آمدن قالیباف بیشتر شده است. در باره ولایتی، ولو با بیشترین مهندسی انتخابات، احتمال موفقیت بسیار کم داده می شود. و در باره حداد عادل هیچ احتمال موفقیتی داده نمی شود.

با توجه به افشاگری های طرفین و به خصوص احمدی نژاد، برخی از کاندیداها که احمدی نژاد در باره خورد و بردهاشان از ثروت مردم به اشاره سخن گفته است، در تلاش هستند اسناد و مدارکی بر ضد او بدست آورند. یکی از آنها پور محمدی است. احمدی نژاد او را گفته است که 11 میلیارد پول برداشته است و بیش از 20 میلیارد تومان را برده و خورده است

      پور محمدی، دست به حمله متقابل زده است: متنی 9 بندی را به عنوان اسناد مربوط به ماجرای 450 میلیون یورویی تالارهای کیش منتشر کرد. در این اسناد و مدارک، پرونده پروژه احداث تالارهای بین‌المللی کیش به اجلاس سران کشورهای غیر متعهد ربط داده شده است. همچنین از نامه آقای بقایی به وزیر اقتصاد و دارایی و درخواست تامین مالی 450 میلیون یورویی برای احداث مجتمع تالارهای بین‌المللی ایرانکیش و نامه‌ای مشابه به معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس‌جمهور، رونمایی شده است. در این اسناد و مدارک به واگذاری به‎ صورت ترک تشریفات مناقصه به شرکت خانوادگی یحیی فیوضی اشاره شده که با یک میلیون تومان سرمایه به ثبت رسیده است.

همانطور که در شماره پیش نیز اطلاع داده شد، باز خبر می آید که کاندیدای برتر جناح اصولگرا علی لاریجانی بوده است. احمدی نژاد به قصد خارج کردن او از میدان، اسناد فساد صادق و محمد جواد، در مورد بردن و خوردن زمین های ورامین و قم را افشا کرده است. در مورد برادر دیگر، فاضل، نیز آن نوار را در مجلس پخش کرد. در نتیجه علی لاریجانی را، با یک حرکت، مات کرد و هر سه برادر را زد.

  شنیده ها حاکی از آنست که با توجه به فشاری که به خاتمی وارد شده و گفته های اخیر برخی از اصولگرایان تندرو، او برفرض که نامزد شود، از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت نمی شود. اما در برابر هاشمی، شورای نگهبان نمی تواند مقاومت کند و احتمال ورود او به صحنه بیشتر قوت گرفته و در این صورت بسیاری از کاندیداهایی که تا به حال ثبت نام کرده بودند که امتیازی به دست آورند احتمالا انصراف خواهند داد.

     با آنکه همسرش، عفت هاشمی گفته است انتخاباتی در کار نیست و مگر برای اینها کاری دارد، آراء را کم و زیاد کنند و آقای هاشمی رفسنجانی نمی آید، در 19 اردیبهشت، از قول واعظ طبسی، معروف به «سلطان خراسان» نقل شده است که او دو نوبت با خامنه ای دیدار کرده و به او گفته است، بدون آمدن هاشمی رفسنجانی، وضعیت کشور درست نمی شود. در همین روز، محمد هاشمی، برادر علی اکبر هاشمی رفسنجانی گفته است احتمال نامزد شدن او بیشتر شده است. اگر لازم باشد، او  برای حفظ نظام  می آید. اما

هاشمی رفسنجانی و خاتمی گفته اند: بدون موافقت رهبری، نمی آئیم زیرا کاری از پیش نمی رود. در واقع می گویند و باز می گویند که:

1 – رﮊیم در بن بست است و عامل بن بست شخص خامنه ایست و بنا بر ولایت مطلقه ای که دارد و حزب سیاسی مسلحی که به کمتر از کل کشور قانع نیست، بدون موافقت او، بن بست قابل گشودن نیست.

2 – همانطور که همسر هاشمی رفسنجانی گفته است، انتخابات، نمایشی بیش نیست. بنا بر این، رأی آوردن شرط رئیس جمهوری شدن نیست. موافقت خامنه ای شرط رئیس جمهوری شدن است.

3 – بنابر قول آنها، هریک از این دو، به یکی از دو صورت می توانند نامزد شوند: التزام بدهند که آلت فعل خامنه ای باشند. و یا آمدن آنها بمعنای تن دادن خامنه ای به تغییر، باشد. حالت اول، یا درجا بر مردم ایران معلوم می شود و تحریم بازهم گسترده تر می شود و یا معلوم نمی شود. در این صورت، احساس فریب بسیار شدید و دردآور خواهد شد با پی آمدها که دارد. در مورد خاتمی، نظرها بر اینست که برفرض دادن التزام، باز خامنه ای با نامزد شدنش موافقت نمی کند. زیرا قبلا با اشاره به او، گفته است: «کشور را به دست شاه سلطان حسین نمی دهم». واپسین اطلاع که در 20 اردیبهشت، یک روز پایان مهلت نام نویسی، کسب شد، می گفت: خامنه ای با ورود هاشمی رفسنجانی به رقابتهای انتخاباتی، موافقت کرده است. پیشتر، محمد خامنه ای، برادر بزرگ سید علی خامنه ای، هاشمی رفسنجانی را عامل امریکا خوانده بود. در حقیقت، هم او و هم علی خامنه ای، در معامله های پنهانی (اکتبر سورپرایز و ایران گیت) شرکت داشته اند. و مصلحی، وزیر واواک، او را بانی فتنه سال 88 خواند.

4 – در آخرین لحظه، هاشمی رفسنجانی نامزد شد. مشائی هم نامزد شد. گروهی شعار می دادند: «ناجی ایران آمد». برادر او هم گفت او برای نجات نظام می آید. بدین ترتیب هم نظام و هم ایران در معرض سقوط هستند. اگر خامنه ای عامل این سقوط باشد، باز بنا بر قول هاشمی رفسنجانی، او خامنه ای را رهبر کرده است. از اعتراض ها به هاشمی رفسنجانی توسط محمد خامنه ای و ری شهری و مصلحی، «وزیر» واواک و دبیر هیأت مؤتلفه وو قول خاتمی و عفت هاشمی همسر هاشمی رفسنجانی در باره قلابی بودن انتخابات که بگذریم، از این قول هاشمی رفسنجانی «بدون موافقت رهبر، کار پیش نمی رود و آمدن من فایده ندارد»، نمی توان گذشت. رعایت ضابطه اخلاقی در حد اقل، ایجاب می کند او به مردم ایران توضیح بدهد: آیا با موافقت خامنه ای آمده است و یا بدون آن؟ بنا بر فیلمی که زود سانسور شد، در پاسخ خبرنگاری که از او پرسیده است آیا با موافقت رهبری آمده اید، با سر پاسخ مثبت داده است. اما دختر او گفته است نیم ساعت پیش از پایان مهلت اسم نویسی، او تصمیم گرفته است اسم نویسی کند. اگر چنین باشد، تا نیم ساعت پیش از پایان مهلت، «رهبری» موافقت خود را به او ابلاغ نکرده بوده است. غلامعلی رجائی در وب سایت خود می نویسد: مشغول نوشتن بیانیه چرا نامزد نمی شوم آقای هاشمی بودیم، نیم ساعت به پایان مهلت اسم نویسی مانده، کسی از دفتر رهبری اطلاع داده است رهبری مخالفتی ندارد. اما یکی از اعضای دفتر، خامنه ای نیست و مخالفتی ندارد غیر از «موافقت دارد» است. هاشمی گفته بود که خامنه ای نظر خود را صحیح می داند و نظر دیگران را قبول ندارند. به من اعتماد ندارند و بدون موافقت او کاری از پیش نمی رود. پس موافقتی لازم بوده است که سبب شود «کار از پیش برود». باری،  اگر هاشمی رفسنجانی با موافقت «رهبری» آمده است، موضوعات مورد موافقت کدامها بوده اند؟ اما اگر بدون موافقت آمده است، آیا دروغ می گفت بدون موافقت رهبری نمی شود و یا راست می گفت. اگر راست می گفت چرا نامزد شد و اگر دروغ می گفت، چه اعتمادی به یک دروغگو باید کرد؟ اگر پاسخ آری با سر راست نیست، پس او وارد صحنه نزاع و رویاروئی با خامنه ای شده است. اما چرا باید ایران قربانی نزاع دو ایران گیتی بگردد؟ چرا باید بر ایران رﮊیمی حکومت کند که صحنه نزاعی پایان ناپذیر باندهای مافیائی با یکدیگر است؟ پاسخ این پرسشها را مردم ایران از خود باید بخواهند: تا وقتی ایرانیان خود را صاحب اختیار و مسئول تغییر و رشد خود ندانند، تا وقتی بر حق خود نایستند، گرفتار این وضعیت می مانند.

پیش از پایان مهلت نام نویسی، گفته می شد: در صورتی که هاشمی کاندیدا شود احتمال دارد از سوی شورای نگهبان رحیم مشائی نیز تایید صلاحیت شود. زیرا او می تواند آرای بخشی از رأی دهندگان به هاشمی را از آن خود کند. در این صورت، «مهندسی انتخابات» آسان تر خواهد شد. زیرا با تقسیم آراء میان هاشمی رفسنجانی و مشایی و کاندیدای خامنه ای، می توان آراء را طوری مهندسی کرد که نامزد «رهبر» به ریاست جمهوری برسد و هاشمی رفسنجانی برای همیشه از صحنه سیاست بیرون انداخته شود

    هردو نامزد شدند. اما هیچ معلوم نیست که هردو تأیید صلاحیت شوند. در صورتی که مشائی رد صلاحیت شود و هاشمی رفسنجانی تأیید صلاحیت شود، یک وضعیت پیش می آید و در صورتی هر دو تأیید صلاحیت شوند، وضعیت دیگری پیش می آید

  هاشمی رفسنجانی در همان حال که می گفت، با وجود مخالفت رهبری، آمدن من فایده ندارد، سخت مشغول زمینه سازی برای آمدن به صحنه «مبارزه انتخاباتی» بود. از جمله، حضور فرزندان او در جلساتی که حسن روحانی برای سخنرانی و معرفی خود، ترتیب می دهد، بیشتر برای مذاکره با دیگران و زمینه سازی برای حضور هاشمی رفسنجانی بود. در حقیقت، اگر هاشمی رفسنجانی به تکرار می گوید هرگاه رهبری نخواهد، آمدنش فایده ندارد، یکی به این خاطر است که در  ذهن مردم القاء کند او کسی است که در مقام رئیس جمهوری، در برابر خامنه ای می ایستد. هرگاه مردم پای صندوقهای رأی بروند و به او رأی بدهند او رﮊیم و کشور را از بن بست خارج می کند. اگر هم خود نتواند بیاید، زمینه مساعدی ساخته می شود برای دست نشانده او. و خود او اسم نویسی کرد. در آخرین لحظه کرد یعنی این که «رهبری می خواهد».  

در باره فرجام کار ریاست جمهوری احمدی نژاد، کسی که ریاست خود را از خامنه ای  جست و از «چشم رهبر افتاد»، این اطلاع بسی عبرت آموز است: صدا و سیما به دستور بیت رهبری و سپاه قرار شده کلیه سفرها و دیدارهای محمود احمدی نژاد را بدون هوادار پخش کنند. بر خلاف سال 88 که اگر 100 نفر بود دهها هزار نفر نشان می دادند حال اگر دهها هزار نفر حضور داشته باشند، چند هزار نفر نشان داده می شود. برای نمونه، ذاکر استاندار اصفهان می گوید: در حالیکه جمیعت فشرده در میدان نقش جهان اصفهان جمع شده بودند صدا و سیما از حاشیه میدان که خلوت بود تصویر برداری کرده بود. و حقیقت اینست که در قسمتی هم ذاکر می گوید جمعیت فشرده نبود و شمار حاضران کم بود.

 

انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۲۸ از ۳۰ اردی‌بهشت تا ۱۲ خرداد ۱۳۹۲

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید