back to top
خانهآرشیو گزارش‌ها از سایت قدیمگزارش‌ها و تحلیل‌ها oآیا تقصیر تحریمها و سوء مدیریت است و یا هم تقصیر سوء...

آیا تقصیر تحریمها و سوء مدیریت است و یا هم تقصیر سوء مدیریت و هم تحریمها است؟

 در 18 خرداد 92، مهدی محمدی، کارمند جلیلی مقاله می نویسد و ولایتی را تهدید می کند که «بعد از انتخابات فردائی هم هست. حای هیچگونه شگفتی نیست اگر محتوای نوشته او، همانست که محتوای نوشته گازمن. او نوشته است: مناظره سوم دیدنی بود. مهمتر از حرف‌هایی که زده شد، چهره‌هایی است که افشا شد. 2 تفکر در این مناظره رویاروی یکدیگر ایستادند: تفکری که می‌خواست بگوید حق با آمریکاست و مشکلی هم اگر در زندگی مردم هست نه از بدخواهی دشمنان بلکه تقصیر خودمان است و تفکر دیگری که می‌گفت مشکلات ملت به هر چیزی مربوط باشد ناشی از ایستادن ما در مقابل زورگویان نیست. آنها که قبلا به راه تسلیم رفتند گلی بسر مملکت نزدند و جایی هم اگر توفیقی و پیشرفتی داشتیم محصول این بود که دانستیم در سر خم کردن مقابل آمریکا و دل خوش کردن به خنده اروپا خیری نیست. 

    بیشتر از 2 سال است که آمریکایی‌ها می‌گویند هدف آنها اجتماعی کردن خط سازش در ایران است. یعنی چه؟ یعنی مردم به این باور برسند که مشکلات اقتصادی آنها مربوط به تحریم‌هاست و تحریم‌ها هم مربوط به شیوه و سیاستی که نظام در مذاکرات هسته‌ای در پیش گرفته و لذا راه حل مشکلات اقتصادی ملت، کوتاه آمدن و تسلیم در مقابل آن چیزی است که آمریکا می‌خواهد. دولت آمریکا برای اینکه این صدا به گوش ملت ایران برسد و مردم متقاعد شوند که هر دولتی سر کار آمد ناچار باید راه سازش را در پیش بگیرد، زحمت کم نکشیده‌اند. سفارتخانه مجازی زدند، سخنگوی فارسی‌زبان منصوب کردند، فیلتر‌شکن به ایران فرستادند، در عالی‌ترین سطح خطاب به ملت ایران بیانیه‌های مبسوط صادر کردند و خلاصه هر کاری به عقل‌شان می‌رسید، کردند تا مردم ایران –خصوصا در آستانه انتخابات- به این جمع‌بندی برسند که راه حل مشکلات اقتصادی کشور گذشتن از دالان سازش است. 

    حقیقت اما این است که در این مسیر چندان موفق نبودند. مردم ایران می‌دیدند و می‌بینند که اینکه پراید گران شده یا در مغازه سر کوچه آنها کره پیدا نمی‌شود، ربطی به تحریم و مذاکرات ندارد. مساله این است که دولتی سر کار است که 2 سال است کار را زمین گذاشته و به حاشیه مشغول است، بنابراین طبیعی است که ترکیب تحریم و سوء‌مدیریت چنین بساطی را درست کرده باشد. مردم ایران می‌دانند آمریکا هنری جز دشمنی ندارد و می‌دانند این امامزاده این طرف و آن طرف کور کرده اما شفا بعید می‌دانم داده باشد. این را هم می‌دانند که اگر دولت اراده کند و کسانی از داخل پالس تسلیم نفرستند و امکانات کشور تجمیع شود، نه آمریکا و نه بزرگ‌تر از آمریکا نمی‌توانند بنشینند و هر روز برای سفره این ملت نقشه‌های جدید بکشند. 

    در مناظره دیروز آنچه از همه تلخ‌تر بود، این بود که 2 کاندیدا که یکی نماینده رهبر معظم انقلاب در شورایعالی امنیت ملی است و دیگری مشاور ایشان جلوی چشم ملت ایستادند، دشمنی دشمن را نادیده گرفتند و چنان با مردم حرف زدند که گویی مشکلات زندگی و معیشت آنها مربوط به مقاومتی است که در مقابل اجنبی شده است. از آقای روحانی انتظاری نیست. او وقتی از خط سازش دفاع می‌کند در واقع در حال دفاع از کارنامه خود است ولی آقای ولایتی چهره واقعی خود را آشکار و حرف آن کسانی را تصدیق کرد که می‌گفتند ایشان اگر بر سر کار بیاید به اصولگرایان بدتر از آن خواهد کرد که اصلاح‌طلبان کردند. 

    در آینده اگر دوباره ایران و غرب بر سر میز مذاکره بنشینند- که خواهند نشست- مذاکره‌کنندگان غربی می‌توانند به حرف‌های آقای ولایتی استناد کنند و بگویند که به شهادت همین حرف‌ها مشکل از مذاکره‌کنندگان ایرانی است نه آنها، بنابراین چنانکه آقای ولایتی- البته به تلویح- فرموده‌اند غربی‌ها هر چه با ما کردند حقمان بوده است.

 

انقلاب اسلامی: اندیشه راهنمای نویسنده بیان قدرت (ولایت مطلقه فقیه) و زبانی که بکار برده است، زبان قدرت است. نه تنها بدین خاطر که ولایتی را تهدید می کند و او و روحانی را سازشکار و مدافع موضع امریکا می شمارد، بلکه بدین خاطر که واقعیت و حقیقت را با دروغ و مجازی که خامنه ای و جلیلی ساخته اند، جانشین می کند:

1 – حتی ولایتی نیز نگفت حق با امریکا است و تقصیر از رﮊیم است. حتی او نیز اعتراف کرد که این رﮊیم است که فرصت برای تهدیدها فراهم می کند و این تهدیدها در مجازاتها تحقق پیدا می کنند. در حقیقت، «مناظره» که هیچ در باره برنامه نامزدها در برنداشت، این دست آورد را داشت که مردم ایران، از زبان «نامزدها» شنیدند مسئله نه «تهدید زدائی» که مرتب فرصت  ایجاد کردن برای تهدید است: رﮊیم مسئله ساز ایران «تهدید افزا» است. 

2 – حکومت احمدی نژاد تنها در دو سال اخیر نیست «به حاشیه می پردازد»، از روز نخست، با تخریب مستمر اقتصاد ایران و با بحران سازیهای سیاسی، فرصتها ساخت و با استفاده از این فرصتها، غرب در شورای امنیت قطعنامه برضد ایران به تصویب رساند و بطور مستمر تحریم وضع می کند.

3 – همه کوشش رﮊیم اینست که  این واقعیت و حقیقت  را که «انتخابات» فرمایشی فرصت ساز وضع مجازاتها گشته است،  از چشم مردم ایران پنهان نگاه دارد. در این نوشته نیز، این واقعیت و حقیقت پنهان می گردد. در حقیقت، این امر که جان کری از کنگره خواست مجازات جدید وضع نکند و بعد از وضع مجازاتها، اوباما مجازات وضع کرد و کنگره در کار تحریم کامل نفت ایران شد، اثر نمایشی بودن «انتخابات»، شفاف نشان می دهد.

4 – سخن احمدی نژاد در 18 خرداد، (« نمی‌خواهم وارد بحث مذاکرات هسته‌یی شوم چون خودشان مسئولند و می‌دانند چه باید بکنند و کاری به آن ندارم و دخالتی هم ندارم»، دو واقعیت را بازگو می کند: الف – پرونده اتمی دست ما نیست یعنی دست خامنه ایست. بنا براین، «مناظره» 8 نامزد، صورت سازی و در همان حال، پنهان کردن این واقعیت و حقیقت بوده است و ب – رئیس جمهوری هرکس بشود، حق دخالت در مسئله اتمی را ندارد. یک گام به پیش و دوگام به پس و ایجاد فرصت برای تهدید ایران هم کار خامنه ای است.

شماره ۸۳۰ ار ۲۷ خرداد تا ۹ تیر ۱۳۹۱

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید