back to top

جنگ اقتصادی امریکا با مردم ایران:

     مقاله را تیموتی آلکساندر گازمن نوشته و در 7 ﮊوئن 2013، یعنی 6 روز پیش از 24 خرداد، روز رأی گیری، انتشار داده است. ما آن را از گلوبال ریسرچ نقل می کنیم: 

● به گزارش آسوشیتدپرس، اوباما، برنده جایزه نوبل صلح، دستور العمل دیگری را امضاء کرد که، بنا بر آن،  پول ملی ایران و صنعت خود رو سازی این کشور، تحریم می شوند. هدفش اینست که مردم ایران، بخاطر گران شدن قیمتهای مواد خوراکی و فرآورده های، بر دولت خشم گیرند و  اقتصاد ایران گرفتار رکود شود. بنا بر این گزارش، مجازاتهای جدید برای نخستین بار پول ایران بطور مستقیم موضوع مجازات می شود. بنا بر این مجازات، مؤسسات پولی هرگاه بمیزان مهمی پول ایران را خرید کنند، مجازات خواهند شد. 

● مجازاتهائی که اوباما وضع کرده است دیگر تنها دولت ایران را هدف قرار نمی دهند بلکه مردم ایران را نیز مورد هدف قرار می دهند. زیرا زندگی روزانه مردم ایران را، در اساس، یعنی مواد غذائی و دوا و درمان، بیش از پیش سخت می کند. قیمتهای نان و گوشت را بالا می برد. این قیمتها، در چند ماه اخیر، 60 درصد بالا رفته اند. مجازاتهای وضع شده در مورد نفت و ارز سبب کاهش ارز در اختیار دولت ایران گشته اند. در نتیجه، قیمت ارز بالا رفته و واردات کاهش جسته و قیمتها افزایش یافته اند. تورمی چنین شدید از قدرت خرید مردم ایران کاسته است. با وضع این مجازاتها، از این پس، ریال ایران در خارج از ایران، بکار بردنی نیست. 

 

انقلاب اسلامی: دانستنی است که یکی از راه های تحصیل ارز، بردن پول به کشورهای افغانستان و عراق و تبدیل کردن به دلار و باز گرداندن به ایران است.

 

● مقامهای ارشد حکومت اوباما می گویند هدف از وضع این مجازات اینست که پول ایران در خارج از ایران، ارزش مبادله نداشته باشد. انتظار می رود که بانکها و صرافهائی که پول ایران را خرید فروش می کنند از این کار باز ایستند و ارزش ریال بازهم کاهش یابد. کاخ سفید می گوید از سال 2012 بدین سو، ارزش ریال ایران نصف شده است.

 

انقلاب اسلامی: هرگاه بهای یک دلار را مبنی قرار دهیم، ارزش ریال به یک سوم کاهش یافته است. زیرا از 1200 تومان به 3550 تومان افزایش یافته است.

 

● در ماه آوریل، رویتر گزارش کرده بود: ایران در سالهای پایانی دهه اخیر، از تورم دو رقمی رنج می برد.  تب تورم از سال 2010 ببعد است که شدت گرفته است. از زمانی که حکومت یارانه هائ مواد غذائی و نیز نفت و گاز را لغو کرد. تحریم ها نیز برآن افزوده شدند و قیمتها را بشدت افزایش دادند. 

● حکومت اوباما دست به جنگ اقتصادی برضد مردم ایران زده است چراکه هدف مجازاتهای جدید افزایش قیمتها، بخصوص قیمتهای مواد غذائی است. وقتی قیمتهای موادغذائی را اکثریت مردم ایران نتوانستند بپردازند، خشمگین می شوند و نارضائی آنها از سیاستهای دولت که سبب پدید آمدن وضعیت سخت اقتصادی گشته، افزایش پیدا می کند. بدین سان، وضع این مجازاتها با انتخابات ریاست جمهوری در 14 ﮊوئن (24 خرداد) ربط مستقیم پیدا می کند. دولت ایران تحت فشار چندین مجازات  است و مشکل می تواند منافع مردم را تأمین کند. احمدی نژاد و حکومت او برآن شدند که با ایجاد یک ذخیره غذائی سه ماهه و تدابیر اقتصادی، مجازاتها را دور بزند. اینک پرسش اینست که آیا این ذخیره سازی و تدابیر  به حکومت ایران آن فرصت را خواهند داد که مجازات های وضع شده توسط غرب را دور بزند یا خیر؟

● آسوشیتدپرس گزارش می کند که حکومت اوباما امیدوار است که  با براه انداختن کارزار تبلیغاتی در این باره که رﮊیم ایران مردم خویش را سرکوب می کند و برضد منافع این مردم عمل می کند، این رﮊیم را بیش از پیش منزوی کند. بدین مقصود بود که، در هفته پیش، امریکا از محدودیتها مقرر در باره صادرات تجهیزات لازم برای ارتباط جمعی را که بکار مردم عادی ایران می آیند، کاست. هدف اینست که ایرانیها آسان بتوانند با دنیای خارج ارتباط برقرار کنند و جهانیان را از سرکوب های که این رﮊیم اعمال می کند، آگاه سازند.

    امریکا و متحدان غربیش راضی خواهند شد هرگاه مجازاتها در ایران نیز بهاری پدید آورد همچون بهار عرب در سال 2011. احتمال این که این جنبش پیش و یا درجریان انتخابات روی دهد، کم است. هدف اینست که مردم غرب این دید را پیدا کنند که دولت ایران بروفق منافع مردم ایران عمل نمی کنند. حکومت اوباما بر این فکر است که مردم ایران به جنبش آیند و رﮊیم جنبش آنها سرکوب کند و مردم دنیا ببینند که دولت ایران رﮊیمی سرکوبگر مردم خویش است.

● مردم ایران از وضعیت اقتصادی خود در خشم هستند و احساس محرومیت می کنند اما می دانند عامل این وضعیت سخت کیست. در می یابد که غرب مسئول شرائط اقتصادی سخت آنها است.

     مردم ایران به یاد می آورند که دولتهای امریکا و انگلستان با کودتای اوت 1953 برضد حکومت دکتر محمد مصدق، به دست سیا و انتلیجنت سرویس، محمد رضا پهلوی را دیکتاتور ایران کردند. هدف غرب اینست که رﮊیم ایران را دشمن واقعی مردم ایران جلوه دهد.

● هرگاه مردم ایران در روزهای انتخابات دست به جنبش بزنند و رﮊیم آن را سرکوب کند، دست آویز لازم را به امریکا و انگلستان و اسرائیل برای حمله نظامی طراح شده را پیدا خواهند کرد.

 

انقلاب اسلامی: نویسنده چون خواسته است سیاست اوباما و حکومت او را، به حق، نقد کند، تصدیق های خود را نیز نخواسته است ببیند:

1 – فرض او اینست که رﮊیم ایران سرکوبگر است. بدیهی است بدون این فرض که عین واقعیت است، او نمی توانست استدلال خود را بسازد.

2 – مردم ایران از وضعیت اقتصادی خود ناراضی هستند. 

3 – اگر مردم ایران برای ابراز نارضائی خود جنبش کنند، سرکوب می شوند.  از این رو،

4 – امریکا با وضع تحریم های شدید برضد مردم ایران، می خواهد آنها را به جنبش برانگیزد تا که رﮊیم سرکوبشان کند و این سرکوب را دست آویز حمله به ایران کند.

    این سخن که حکومت امریکا نمی داند که وضع اینگونه مجازاتها ضد جنبش هستند و بغلط می پندارد وضع آنها مردم ایران را به جنبش ناگزیر می کند، می تواند صحیح باشد. اما مهمی که نویسنده از آن غافل است اینست که سه تصدیق اول او، محل برای تردید باقی نمی گذارند که

5 – فرصت ساز برای وضع مجازات و تهدید به جنگ، رﮊیم ولایت مطلقه فقیه است.

    این واقعیت و حقیقت را «افشاگریهای مهار شده» نامزدها در باره یکدیگر،که در «مناظره» 17 خرداد، به عمل آمدند، در شفافیت کامل، آشکار کردند: هر توافقی اتمی با کارشکنی برهم خورده و فرصت را برای توجیه مجازاتها و وضع آنها،  فراهم آورده است. 

    بدین قرار، رﮊیم ولایت مطلقه فقیه علاوه بر داشتن ماهیت سرکوب گر، مسئله و فرصت ساز برای تهدیدهائی است که در شکل مجازاتها و جنگ پنهان و تهدید به حمله نظامی به عمل می آیند. نویسنده امر مهم دیگری را نیز نمی بیند که گویای ماهیت رﮊیم:

6 – باتوجه به این واقعیت که «انتخابات» ریاست جمهوری فرمایشی است، حکومت و کنگره امریکا آسان وضع مجازاتها را توجیه می کنند. بنا بر این، راه حلی که باقی می ماند اینست که مردم ایران، از راه تحریم فعال، در دست گرفتن سرنوشت خویش را آغاز کند.

7 – قول احمدی نژاد (18 خرداد) بسی گویا است: مسئله اتمی دست ما نیست. به سخن دیگر، عامل سیاستهای ضد و نقیض، مصالحه کردن و مصالحه را برهم زدن، شخص خامنه ایست.

     و مقایسه مقاله گازمن، با مقاله مهدی محمدی، کارمند جلیلی، بسی گویا است. چنان می نماید که این نوشته، ترجمه بی کم و کاست نوشته گازمن است. با این تفاوت، که در این نوشته، به ویرانگری حکومت احمدی نژاد در خرابی وضعیت اقتصادی نیز نقشی داده شده است:  

شماره ۸۳۰ ار ۲۷ خرداد تا ۹ تیر ۱۳۹۱

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید