back to top

اثر «انتخاب» روحانی بر سیاست غرب :

اثر «انتخاب» روحانی بر سیاست خارجی رﮊیم و سیاست غرب نسبت به ایران؟:

 

انقلاب اسلامی: باتوجه به رابطه استراتفور با وزارات خارجه و دستگاه اطلاعاتی امریکا، تعبیر و تفسیرش (18 ﮊوئن 2013) نسبت به «انتخابات» ریاست جمهوری، می تواند بگوید چرا از سه پیامی که خامنه ای، یکی از زبان ولایتی و روحانی (تعامل) و دیگری از زبان جلیلی (تهدید زدائی) و سومی از زبان قالیباف (تعامل برپایه منافع ملی)، به اوباما داد، پیام اول پاسخ درخور گرفت:

 

 ● ثبات در درون کشور:

     ثبات در درون کشور هدف اول هر رﮊیم است. رﮊیم ایران بنابر این که مرکزیت گرا است، بیشتر به این ثبات اهمیت می دهد. امپراطوری ایران وقتی پدید آمد که قدرت مرکزی توانست همه گروه های قومی هند و اروپائی را همداستان کرد. در مرزهایش ترکها و سامی ها بودند. حذف جنبش سبز در سال 2009، تنها نمونه اخیر از قدرت دولت مرکزی در قلع و قمع مخالفان داخلی است. در طول تاریخ ایران، رﮊیمهای ایرانی همین فشار را برای حفظ تمامیت ارضی ایران بکار برده اند و قدرتهای خارجی نیز کوشیده اند با ایجاد تنش، دولت مرکزی را ضعیف گردانند. هرگاه قدرت مرکزی ضعیف شده است، به ایران حمله نیز کرده اند.

       در ایران امروز، ساخت اقتصاد ایران، از سه دهه تحت مجازاتها اقتصادی رنج برده است. در همان حال، نزاع های مذهبی در منطقه، گسترش نفوذ تهران در منطقه را متوقف کرده است. رﮊیم ملاها که در حال حاضر در درون کشور موقعیت خود را مستحکم می کنند، متوجه تهدیدهائی هستند که از بیرون متوجه ایران هستند. آنها همانند رﮊیمهای پیش از خود، نخست در خانه است که باید صلح برقرار کنند و سپس مشکل تهدیدها از بیرون را حل کنند.

     بخش بزرگی از غرب، بطور خاص امریکا، در انتخابات ریاست جمهوری، توجه خود را معطوف روحانی کردند. او چهره ایست که، در غرب، بر بسیاری شناخته است. او در انقلاب اسلامی شرکت داشت و با آیهالله روح الله خمینی، بانی جمهوری اسلامی، روابط داشت. با آیهالله علی اکبر هاشمی رفسنجانی نیز ارتباط دارد. نماینده خامنه ای در شورایعالی امنیت ملی نیز هست. مدت 16 سال هم دبیر شورایعالی امنیت ملی بوده است. در سالهای 2003 تا 2005، طرف گفتگو با غرب در باره مسئله اتمی ایران بود. در این مدت بود که مذاکره کنندگان ایرانی و غربی به توافق بسیار نزدیک شدند.

    روحانی اصلاح طلبان و محافظه کاران را همساز کرده است. بدین خاطر که روحانی است، درپی تغییرهای بنیادی ساخت قدرت در ایران، آن سان که احمدی نژاد در پی آن بود، نیست. اما بر اینست که نظامیان و سیاستمداران میانه رو دو طرف را به همکاری خود جلب کند. در آن حال که از برنامه اتمی ایران و سیاست ایران در منطقه، حمایت می کند، می داند که اتمام حجت های متقابل و تشدید تنش راه به جائی نمی برد. رویه ای باید اتخاذ کند که مجازاتها سبک شوند. از این نظر، شبیه رئیس جمهوری اصلاح طلب، محمد خاتمی است. در ریاست جمهوری او بود که روحانی مسئول گفتگو با غرب شد. باید انتظار داشت که، در سیاست خارجی، او لحن آتشین احمدی نژاد را بکار نبرد و با مراکز قدرت در کشور، همچون رهبر و سران سپاه و واواک، همکاری کند.

      مشکلات داخلی او را ناگزیر می کند با غرب، عمل گرایانه، وارد گفتگو شود. بخصوص در مورد پرونده اتمی و لبنان و عراق و افغانستان و سوریه. این بدان معنی است که انتخابات روز جمعه، موفقیت نسبی برای جمهوری اسلامی، در پرهیز از اغتشاش و گشودن باب بروی غرب.

      پیش از معامله مهم بر سر پرونده اتمی و سیاست خارجی، رﮊیم ایران می باید رأی موافق رأی دهندگان ایرانی را بدست آورد و با این انتخابات، این کار را به انجام رساند. امر افشاگر این که مذاکره کننده کنونی ایران، سعید جلیلی، موضعی ضد موضع نامزدهای میانه رو را اتخاذ کرد، اندکی بیش رأی بدست نیاورد. 

     با آنکه ایران خیزشهای سال 2011 در منطقه را به خود ندید، رﮊیم ملاها باید به شهروندان و پایتخت های کشورهای خارج ثابت می کرد که مردم ایران، نه از راه کوچه و خیابان که از راه صندوق رأی می توانند تغییرهائی را ایجاد کنند.  مردم ایران از راه انتخاباتی نسبتا آزاد و منصفانه، یک عمل گرا را به ریاست جمهوری برگزیدند.

     جمهوری اسلامی ایران از امروز به فردا تغییر نمی کند. در دراز مدت، تغییرهای ساختاری ضرور هستند تا که اقتصاد ایران بتواند جان بگیرد. درجریان مبارزه انتخاباتی وعده داد تدابیری را برای کاستن از فشارهائی که بر مردم وارد می شوند، به اجرا بگذارد. تظاهرات تهرانی ها بعد از اعلان نتایج و در بسیاری از شهرهای ایران، بدون مداخله قوای انتظامی و امنیتی، مقداری از احساس حرمان رأی دهندگان کاسته است.

    هنوز زود است بدانیم او ریاست جمهوری خود را چگونه شروع می کند. آنچه می دانیم او، همانند احمدی نژاد با مشکل مشروعیت، روبرو نیست. افزون بر این، ریاست احمدی نژاد شکاف عمیقی میان نخبه های روحانی و غیر روحانی حامی رﮊیم ایجاد کرد. اینک او می تواند این شکاف را پر کند.

     رهبر دیگر مورد حمله رئیس جمهوری نیست و روحانی با برخورداری از رأی دهندگان، مشکلات مهمی را از سر راه سیاست داخلی و خارجی دولت برداشته است.

 

● تغییر سیاست خارجی:  

    تغییر سیاست خارجی ایران همان کاری است که غرب شرط وارد شدن به تعامل با روحانی می داند. برغم زبان آتشین، احمدی نژاد نیز از غرب خواسته بود وارد گفتگوی استراتژیک با یکدیگر شوند. افزون بر این، رقابتش با رهبر، او را بر آن می داشت که در سیاست خارجی موفقیت بدست آورد. اما رقابتهای گروه بندی ها مانع از آن شد که او موفقیتی بدست آورد.

     اگر روحانی بتواند روحانیان را به حمایت خود برانگیزد و حساب منافع سپاه و نیروهای امنیتی و انتخاب کنندگان خود  را نیز نگاه دارد، اقبال رسیدن به یک مصالحه از راه گفتگو با غرب را پیدا می کند. بخش بزرگی از اینکار تنها با تغییر اشخاص میسر نمی شود. موقعیت ﮊئوپلیتیک ایران در منطقه، مواج است. از آنجا که در منطقه، دیگر در موضع تعرض نیست، ستیز با منافع امریکا در منطقه، با مقاصد دراز مدت ایران، حالا دیگر، سازگار نیست. 

     هنوز در داخل کشور کارهای بسیار باید انجام گیرند تا که ایران بتواند از مخمصه بیرون آید. رئیس جمهوری منتخب ایران، برای دست زدن به تغییرهای مهم، با ستیزه جوئی های مهم روبرو است. هنوز بسیاری از گرایشها در درون رﮊیم را باید متقاعد کند تا که اعتماد آنها را به خود جلب کند.

     او باید منافع سپاه پاسداران قدرتمند را حفظ کند و در همان حال ارتش که اغلب از وجودش غفلت می کنند، رابطه اعتماد متقابل برقرار کند. باید حواسش پیش روابط خود با هاشمی رفسنجانی، حامی خود و تأمین کننده هزینه های انتخاباتیش باشد و مهمتر از همه، رهبر را از خود راضی نگاه دارد. خامنه ای و هاشمی رفسنجانی رقیب هستند و خامنه ای روا نمی بیند که او بر روحانی حکم براند. و احتمال نمی رود هاشمی رفسنجانی نخواهد از موفقیت بدست آمده بهره برداری نکند.

     با آسودن از داخل، تماسهای دیپلماتیک روز افزون را می توان انتظار داشت. انتخابات مجلس در 2015 امکان خواهد وسعت تغییری را بشناسیم که انتخاب روحانی نوید می دهد. از هم اکنون ما می توانیم بگوئیم ایران وارد گفتگوی جدی با غرب بگردد. در همان حال، در آنچه به برنامه اتمی و حمایت ایران از رﮊیم سوریه مربوط می شود،  تغییرهای عمیق کمی می توانند روی دهند. برغم مشکلهای موجود در سیاست داخلی، امریکا و غرب و کشورهای منطقه ای می توانند از این تغییر طلبی حمایت کنند.

 

انقلاب اسلامی: بدین سان، «انتخابات» ایران که از دید امریکا به همه چیز شبیه بود غیر از انتخابات، با انتخاب روحانی، «نسبتا″ آزاد و منصفانه» شد! توقعات امریکا همین ها هستند که در تحلیل استراتفور آمده اند. موقعیت ضعیف ایران در منطقه نیز یکی از خواستهای امریکا است. استراتفور بطور روشن می گوید که میان 8 نامزدی که در سومین مناظره شرکت کردند، پیام «تعامل» مطلوب امریکا شد. اگر از رد و بدل شدن پیامهای محرمانه هنوز خبر نداریم، از تبلیغات وسائل ارتباط جمعی انگلیس و امریکا بسود روحانی خبر داریم. رویه بی بی سی و صدای امریکا فارسی، از مناظره سوم بدین سو، شفاف است. از نامزد ها منصوب رﮊیم، قالیباف بدین خاطر که رقیب اصلی روحانی بود، تا ممکن بود، بی اعتبار شد. در واقع، به استثنای روحانی، بقیه نامزدها بی اعتبار شدند. و به دنبال نخستین کنفرانس روحانی، وزیر خارجه روسیه گفت ایران آماده است غنی سازی اورانیم تا 20 درجه را متوقف کند:

نشریه انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۳۱ از ۹ تا۲۳ تیر ۱۳۹۲

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید